ترافیک سنگین، گرمای هوا و بوقزدنهای پیدرپی منجر به درگیری راننده 2خودروی تاکسی و سمند در پایتخت شد و مرگ راننده تاکسی را بهدنبال داشت.
ساعت11 صبح 29خردادماه درحالیکه ماشینهای زیادی در ترافیک خیابان آزادی، حوالی خیابان نواب گیر کرده بودند، راننده یک تاکسی چندبار بوق زد و از راننده سمندی که جلوی او بود خواست حرکت کند. بوق زدنهای او باعث اعتراض راننده سمند و آغاز دعوای این 2راننده شد. این درگیری به زد و خورد هم کشید و هرچند رانندههای دیگر آنها را جدا کردند اما ماجرا تمامی نداشت و ناگهان راننده تاکسی که بهشدت عصبی شده بود از حال رفت و نقش زمین شد. مردم به اورژانس زنگ زدند و راننده تاکسی به بیمارستان انتقال یافت اما تلاش پزشکان برای نجات او بیفایده بود و او بر اثر سکته قلبی جانش را از دست داده بود.
گزارش مرگ راننده تاکسی در حالی به پلیس و قاضی جنایی اعلام شد که مأموران کلانتری نواب با تماس شاهدان در صحنه درگیری حاضر شده و پس از انتقال قربانی به بیمارستان راننده سمند و همسرش را که با متوفی 60ساله درگیر شده بودند بازداشت کردند. آنها دیروز برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران انتقال یافتند و جزئیات حادثه را بازگو کردند. اتهام این زن و شوهر تسبیب در قتل غیرعمدی بود که قاضی جنایی پس از شنیدن حرفهایشان برای آنها قرار وثیقه صادر کرد و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد.
زوج جوان که پس از مرگ راننده تاکسی بازداشت شدند، در گفتوگویی جزئیات ماجرا را شرح دادند.
درگیری چطور رخ داد؟
مرد: هوا خیلی گرم و ترافیک سنگین بود. راننده تاکسی درست پشت سر من بود و مدام بوق میزد. من کلافه شدم و سرم را از شیشه بیرون آوردم و گفتم چرا مدام بوق میزنی، او حرف زشتی به من زد. من هم به او ناسزا گفتم و ناگهان راننده تاکسی از ماشین پیاده شد و به سمت من هجوم آورد. من هم از ماشین پیاده شدم اما مردم ما را از یکدیگر جدا کردند.
بعد چه شد؟
زن: مردم مانع دعوا شدند و شوهرم سوار ماشین شد تا حرکت کنیم اما راننده تاکسی دستبردار نبود و دعوا باز ادامه داشت. او خودش را جلوی ماشین ما انداخت و روی زمین خوابید تا مانع حرکت ما شود. با این حال شوهرم تغییر مسیر داد و باز راننده تاکسی به طرف دیگری رفت و باز روی زمین خوابید. شوهرم باز تغییر مسیر داد و اینبار راننده تاکسی از جایش بلند شد و روی کاپوت ماشین ما کوبید. خیلی عصبی بود و حرص میخورد. ناگهان از حال رفت و از پشت سر روی زمین افتاد.
دلیل بازداشت شما همین درگیری است؟
زن: گویا روی بدن متوفی آثار ضرب و جرح دیده شده و میگویند من در جریان درگیری به او چنگ زدهام اما وقتی راننده تاکسی روی زمین افتاد و شانههایش را گرفتم و مدام تکانش میدادم که به هوش بیاید این آثار مانده و اصلا با او درگیر نشدم.
مرد: من تازه سمند را خریده بودم و آن روز قصد داشتم سند بزنم. همسر و 2دخترم را سوار ماشین کردم تا بعد از آنکه سند ماشین را زدم به آنها شیرینی بدهم اما نمیدانستم که این حادثه تلخ رخ میدهد و من و همسرم سر از بازداشتگاه درمیآوریم. همهچیز بهخاطر عصبانیت رخ داد. به رانندهها توصیه میکنم که در این روزهای گرم و خیابانهای شلوغ و پرترافیک کمی صبورتر باشند. دعوایی که رخ داد و به مرگ راننده تاکسی منجر شد بر سر مسئلهای بیارزش بود و اگر کمی آرامتر بودیم و صبورتر، حالا نه او فوت شده بود و نه ما بازداشت.