زمان مطالعه: 4 دقیقه

سارق بدشانس موبایلش در صحنه سرقت زنگ خورد

کامران تصور می‌کرد موبایلش سایلنت است و با همدستش وارد خانه‌ای در شمال تهران شد تا دلارها مرد ایرانی مقیم کانادا را سرقت کند اما ناگهان موبایلش زنگ خورد و همین کار دست او و همدستشانش داد.
29 خرداد 1398
شناسه : 13487
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/13487
3419+
بالا
کامران تصور می‌کرد موبایلش سایلنت است و با همدستش وارد خانه‌ای در شمال تهران شد تا دلارها مرد ایرانی مقیم کانادا را سرقت کند اما ناگهان موبایلش زنگ خورد و همین کار دست او و همدستشانش داد.

کامران تصور می‌کرد موبایلش سایلنت است و با همدستش وارد خانه‌ای در شمال تهران شد تا دلارها مرد ایرانی مقیم کانادا را سرقت کند اما ناگهان موبایلش زنگ خورد و همین کار دست او و همدستشانش داد.
چند شب پیش دو جوان ١٨ ساله به نام‌های کامران و مهرداد وارد خانه ای در شمال تهران شدند تا با نقشه‌ای که از قبل طراحی کرده بودند دلارهای مرد مقیم کانادا را سرقت کنند. ساعت حدود ٣ بامداد و صاحبخانه خواب بود. دو پسر جوان وارد اتاق خواب شده و سرگرم جست و جو بودند که ناگهان موبایل کامران زنگ خورد. صدای زنگ در سکوت آپارتمان پیچید و کامران که دستپاچه شده بود موبایلش از جیبش بیرون آورد تا صدای زنگ را قطع کند اما دیگر کار از کار گذشته و صاحبخانه بیدار شده بود. دو سارق با دیدن مرد صاحبخانه که بالای سرشان حاضر شده بود پا به فرار گذاشتند اما مرد میانسال فریاد زد دزد ، دزد و همین باعث شد تا همسایه ها هم بیدار شوند. در این میان یکی از سارقان موفق به فرار شد اما دیگری، یعنی کامران گیر افتاد و دستگیر شد.
او پس از دستگیری به سرقت اقرار کرد و گفت طراح نقشه برادرزاده صاحبخانه به نام فرهاد بوده است. وی ادامه داد:  فرهاد از دوستانم است. چند روز پیش نزد من و مهرداد آمد و گفت یک عموی پولدار دارد. میگفت عمویش مقیم کاناداست و به همراه خانواده‌اش در آن کشور زندگی می‌کند. به گفته کامران، این مرد در ایران املاک زیادی داشت و به تازگی از کانادا به ایران آمده بود تا یکی از ملک هایش را بفروشد و تبدیل به دلار کند با انتقال به کانادا در آنجا سرمایه‌گذاری کند. گویا در آنجا رستوران داشت که می‌خواست توسعه اش بدهد. از فرهاد شنیدیم که همه پول ملک را که میلیاردی بوده به دلار تبدیل کرده و قرار است به زودی به کانادا برود. فرهاد از ما خواست تا به خانه عمویش برویم و دلارها را سرقت کنیم. نقشه کشیدیم تا پس از سرقت، دلارها را بفروشیم و زندگیمان دگرگون شود و به این ترتیب با اطلاعاتی که فرهاد داده بود، پس از نیمه‌شب وارد خانه شاکی شدیم اما فراموش کردم گوشیم را سایلنت کنم و درست زمان سرقت گوشی‌ام زنگ خورد و گیر افتادم.
پس از اعتراف کامران، دو همدست وی نیز دستگیر شدند و به اجرای نقشه سرقت اقرار کردند. متهمان با دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت روانه زندان شدند.

ارسال نظر