قاتلی که به دلیل شناسایی نشدن اولیای دم ، 15 سال در زندان بلاتکلیف بود درخواست کرد که هرچه زودتر تکلیفش را مشخص کنند. به این ترتیب با انجام اقدامات قانونی مرد محکوم به قصاص سحرگاه چهارشنبه گذشته در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد.
نخستین برگ این پرونده 28 خرداد ماه سال 78 رقم خورد. آن روز مرد مغازه داری در خیابان خواجه نصیرطوسی متوجه باز بودن درحیاط خانه همسایه شد. خانه دو طبقه قدیمی بود که در قسمت زیرزمین آن زنی میانسال و در طبقه دوم خانواده ای زندگی می کردند. مغازه دار خبر داشت که خانواده ای که در طبقه دوم بودند به سفر رفته اند اما زن تنها سابقه نداشت که در حیاط را باز بگذارد. همین کنجکاوی مرد مغازه دار را برانگیخت و او پس از ورود به حیاط چشمش به لکه های خون افتاد. پشت سر او همسایه های دیگر وارد حیاط شدند و رد لکه ها را گرفته و وارد زیرزمین شدند. آنجا بود که چشمشان به جسد خونین زن میانسال افتاد و پلیس را خبر کردند. با حضور ماموران در محل تحقیقات انجام و مشخص شد که زن میانسال حدود 6 ماه قبل زیرزمین را اجاره کرده و به تنهایی زندگی می کرد. هیچ کس از خانواده وی خبری نداشت و همسایه ها آخرین بار شب قبل صدای درگیری او با مردی را شنیده بودند. به گفته همسایه ها او مدام نام جواد را در درگیری صدا می زده است. جواد فردی بود که گاهی برای انجام کارهای زن میانسال مانند نظافت و انجام کارهای فنی به خانه پیرزن رفت و آمد داشت. به همین دلیل این فرد به عنوان نخستین مظنون تحت تعقیب پلیس قرار گرفت اما پس از دستگیری مدعی شد که نقشی در جنایت نداشته است و حتی مدارکی ارائه داد که نشان می داد هنگام جنایت در تهران نبوده است. چون مدارکی علیه وی نبود با دستور قاضی آزاد شد و ماموران در گام بعدی به جست و جو پرداختند تا اثری از خانواده ، دوست یا بستگان مقتول پیدا کنند اما تلاش پلیس در این زمینه به بن بست رسید.
پایان 5 سال فرار
تیم تحقیق در بررسی های تخصصی خود پی برد که زن میانسال مقدار زیادی طلا وجواهرات در خانه داشته است که پس از قتل تمام آنها سرقت شده بود. همچنان که جست و جو برای کشف معمای این جنایت ادامه داشت 5 سال پس از این حادثه مشخص شد که فرد مشکوکی برای فروش مقدار زیادی طلا به یک طلافروشی در یکی از شهرهای غربی کشور رفته است. صاحب طلافروشی که به مرد جوان مشکوک شده بود به پلیس زنگ زد و همین باعث کشف معمای جنایت در قتل زن میانسال شد . مرد مشکوک کسی بود که خرداد ماه سال 78 در پایتخت جان زن میانسال را گرفته و طلاهایش را سرقت کرده بود. او پس از اعتراف به جنایت به اداره آگاهی تهران منتقل شد و در خصوص جزییات حادثه گفت: روز حادثه حوالی محل جنایت پرسه می زدم که متوجه شدم ساکنان یک خانه قدیمی چمدان هایشان را داخل خودرویی گذاشتند و قصد رفتن به سفر را دارند. به خیال اینکه خانه خالی است نقشه سرقت از آنجا را کشیدم. حتی شب که به مقابل خانه قدیمی رفتم تا سروگوشی آب بدهم ، متوجه شدم که چراغ های خانه خاموش است . این شد که مصمم شدم برای ورود به خانه و انجام نقشه سرقت. وی ادامه داد:پس از آنکه وارد خانه شدم و سرگرم پیدا کردن طلا و پول بودم صدای زنی میانسال را از زیرزمین شنیدم که می گفت «جواد ، جواد، تو آمدی». ترسیدم و قصد فرار داشتم اما مقابل در زیرزمین چشمم به زن میانسال افتاد. با او درگیر شدم و پس از آن به سمت آشپزخانه زن میانسال در زیرزمین رفتم و با چاقویی که برداشتم چند ضربه به او زدم. پس از آن به شهرهای غربی کشور فرار کردم و درحالیکه با گذشت 5 سال فکر می کردم آب ها از آسیاب افتاده و قصد فروش طلاهای مقتول را داشتم گیر افتادم.
این متهم پس از مدتی در شعبه 1157 دادگاه جنایی تهران محاکمه شد و چون اولیای دم مقتول پیدا نشدند دادستان تقاضای قصاص متهم را کرد. پس از آن حکم قصاص وی صادر و به تایید قضات شعبه 42 دیوان عالی کشور رسید.با قطعی شدن رای پرونده به اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شده بود که مدتی قبل متهم که از سال 83 بلاتکلیف در زندان بود درخواست کرد تا تکیلفش را روشن کنند؛ یا قصاص شود یا او را ببخشند. با انجام بررسی ها و اقدامات قانونی متهم سحرگاه چهارشنبه گذشته در محوطه زندان رجایی شهر قصاص شد.