زمان مطالعه: 6 دقیقه

جزییات درگیری خونین زندانیان در زندان فشافویه/ یکی از طرفین به قتل رسید

راز قتل جوان زندانی در زندان فشافویه با دستگیری و اعتراف دو آدمکش سابقه‌دار فاش شد.
22 خرداد 1398
شناسه : 13312
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/13312
3617+
بالا
راز قتل جوان زندانی در زندان فشافویه با دستگیری و اعتراف دو آدمکش سابقه‌دار فاش شد.

راز قتل جوان زندانی در زندان فشافویه با دستگیری و اعتراف دو آدمکش سابقه‌دار فاش شد.

ساعت 22 دوشنبه گزارش جنایتی در زندان فشافویه به قاضی کامران رضوانی، بازپرس جنایی تهران اعلام شد. با حضور تیم تحقیق در زندان معلوم شد که مقتول جوانی به نام علیرضا بود که از سال 97 به اتهام «توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام و ...» دستگیر و به ۸ سال زندان محکوم شده بود. او شامگاه دوشنبه در بند خود از سوی دو زندانی هدف حملات مرگبار قرار گرفته و با ضربات جسمی نوک تیز به قتل رسیده بود.

بررسی‌ها نشان داد که عاملان این جنایت حدودا 40 ساله هستند که یکی از آنها به اتهام دو فقره قتل به 2 بار قصاص محکوم شده و دیگری به جرم حمل مواد مخدر، آدم‌ربایی و ... به حبس ابد محکوم شده بود. درچنین شرایطی جسد مقتول به پزشکی قانونی انتقال یافت و تحقیق از عاملان این جنایت شروع شد.

قاضی جنایی به بازجویی از متهمان پرداخت. یکی از آنها 10 سال پیش به اتهام قتل در یک درگیری بازداشت شده و به زندان افتاده بود. او در حالی‌که به قصاص محکوم شده بود بار دیگر در زندان رجایی شهر با یک زندانی درگیر شده و دومین جنایت را رقم زده و برای دومین بار نیز به قصاص محکوم شده بود. او دربازجویی ها گفت: به 2 بار قصاص محکوم شده بودم و پرونده ام در اجرای احکام دادسرای جنایی تهران بود. دوران محکومیتم را در زندان رجایی شهر سپری می کردم که حدود یک سال یا یک سال و نیم پیش با همدستم نقشه کلاهبرداری تلفنی در زندان را کشیدیم. به شماره‌های تصادفی زنگ می‌زدهم و به بهانه برنده شدن در قرعه‌کشی، کلاهبرداری می‌کردیم اما خیلی زود لو رفتیم و ما را به زندان فشافویه منتقل کردند.

او ادامه داد: چند روز پیش به سراغ مقتول رفتم و از او خواستم به دخترم زنگ بزند و شماره حسابم را به او بدهد تا برایم پول واریز کند. پس از آن مقتول گفت به دخترم زنگ زده و پیغام مرا به او رسانده است اما درست همان روز متوجه شدم که دخترم به طرز مشکوکی ناپدید شده است. من حدس زدم که احتمالا ناپدید شدن دخترم به مقتول ربط داشته باشد. به همین دلیل سراغش رفتم و او انکار کرد و گفت در زندان است و چطور ممکن است از جایی که دخترم رفته خبر داشته باشد. من اما باور نکردم و موضوع را با همدستم درمیان گذاشتم و او گفت در آن بند با یک زندانی اختلاف دارد. او هم قصد انتقام از فردی راداشت که در همان بند مقتول بود. به این ترتیب هنگام توزیع شام به بهانه اینکه قصد جابه جایی غذا را داریم به بندی که مقتول بود رفتیم. دعوا شروع شد و من چند ضربه به مقتول زدم و همدستم هم فکر می کنم چند ضربه به مقتول زد.

متهم دوم که اتهامات زیادی مانند آدم ربایی ، سرقت و حمل مواد مخدر در پرونده اش است و به حبس ابد محکوم شده در تحقیقات گفت: من قصدم این بود که به زندانی دیگری ضربه بزنم اما به اشتباه به مقتول ضربه زدم. راستش در آن بندی که مقتول بود جوانی بود به نام حسین که از مدتی قبل به گنده لات های ما توهین کرده بود. من هم می‌خواستم هرطور شده از او انتقام بگیرم به همین دلیل شب به همراه همدستم به بند رفتم اما اشتباها به مقتول ضربه زدم.

در خصوص این جنایت پرونده ای تشکیل شده و تحقیقات در این باره ادامه دارد . ضمن اینکه در بررسی ها مشخص شد این دو زندانی چند وقت قبل با زندانی دیگری درگیر شدند و با چاقو او را زخمی کرده بودند.

کلمات کلیدی:
ارسال نظر