زمان مطالعه: 6 دقیقه

جزئیات تازه از جنایت در اتاق 251

راز قتل زنی جوان در اتاق شماره 251هتلی در شرق پایتخت با اعترافات همسر او فاش شد. ساعت 3بعدازظهر سه‌شنبه 24اردیبهشت، یکی از کارکنان هتلی در شرق تهران برای نظافت به طبقه دوم رفت و وقتی وارد اتاق 251شد چشمش به جسد خونین زنی افتاد که روی زمین افتاده بود.
19 خرداد 1398
شناسه : 13239
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/13239
3241+
بالا
راز قتل زنی جوان در اتاق شماره 251هتلی در شرق پایتخت با اعترافات همسر او فاش شد. ساعت 3بعدازظهر سه‌شنبه 24اردیبهشت، یکی از کارکنان هتلی در شرق تهران برای نظافت به طبقه دوم رفت و وقتی وارد اتاق 251شد چشمش به جسد خونین زنی افتاد که روی زمین افتاده بود.

راز قتل زنی جوان در اتاق شماره 251هتلی در شرق پایتخت با اعترافات همسر او فاش شد. ساعت 3بعدازظهر سه‌شنبه 24اردیبهشت، یکی از کارکنان هتلی در شرق تهران برای نظافت به طبقه دوم رفت و وقتی وارد اتاق 251شد چشمش به جسد خونین زنی افتاد که روی زمین افتاده بود.

 مقتول با چند ضربه چاقو به قتل رسیده بود و ظاهرا 24ساعت از مرگ وی می‌گذشت. با حضور پلیس معلوم شد که وی متولد سال 71 بوده و همراه همسرش اتاقی در هتل کرایه کرده بودند. شوهر وی متولد68 بود که با بررسی دوربین‌های مداربسته مشخص شد یک روز پیش از فاش شدن راز جنایت، هتل را ترک کرده و دیگر بازنگشته است. همین کافی بود تا نام او به‌عنوان قاتل تحت تعقیب در لیست کارآگاهان جنایی قرار بگیرد تا اینکه او روز جمعه به اداره پلیس پردیس رفت و خودش را معرفی کرد. وی در بازجویی‌ها مدعی شد که وقتی شنیده همسرش به‌صورت غیابی از دادگاه حکم طلاق گرفته، وی را به قتل رسانده است. متهم پس از اعتراف به قتل همسرش راهی بازداشتگاه شد.

پشیمانی پس از جنایت

مرد جوان به‌شدت پشیمان است و می‌گوید اگر زمان به عقب بازمی‌گشت هرگز جان همسرش را نمی‌گرفت و نمی‌گذاشت که دختر 2ساله‌اش بی‌مادر شود. گفت‌وگو با او را بخوانید:

انگیزه‌ات از قتل چه بود؟

وقتی شنیدم همسرم به دادگاه خانواده رفته و طلاق غیابی گرفته است، عصبانی شدم و تصمیم به قتل او گرفتم.

چرا طلاق غیابی گرفته بود؛ مگر با هم زندگی نمی‌کردید؟

نه، جدا از هم زندگی می‌کردیم.

چرا؟

3سال پیش با همسرم ازدواج کردم. هر 2 در یک روستا زندگی می‌کردیم؛ روستایی در خراسان جنوبی. از همان ابتدای زندگی با هم درگیری و اختلاف داشتیم که بیشتر به‌خاطر بحث‌های خانوادگی بود. برای اینکه دور از خانواده و بحث‌ها باشیم به تهران سفر کردیم؛ حدود یک سال پیش و زمانی که همسرم باردار بود به تهران آمدیم. اما در اینجا هم درگیری داشتیم؛ تا جایی که تصمیم گرفتیم جدا از یکدیگر زندگی کنیم. من برای کار به پردیس رفتم و همسرم به همراه دخترمان خانه‌ای در تهران اجاره کرد اما هرازگاهی با همسرم در پارک‌های تهران قرار می‌گذاشتیم تا دخترمان را ببینم.

چه شد که متوجه شدی همسرت طلاق غیابی گرفته است؟

آخرین باری که با او در پارک قرار گذاشتم تا دخترم را ببینم، متوجه این موضوع شدم؛ آن هم به‌صورت کاملا اتفاقی. وقتی همسرم به سرویس بهداشتی رفت گوشی موبایلش را برداشتم و آن را چک کردم. در گالری گوشی چشمم به عکس‌های او در مهمانی و پارتی افتاد. اعتراض کردم و او گفت که  دیگر حقی ندارم درخصوص زندگی او نظری بدهم؛ چون دیگر شوهرش نیستم. او گفت به‌صورت غیابی حکم طلاق گرفته است اما هنوز اسم من در شناسنامه‌اش بود. او به دروغ به دادگاه گفته بود که محل زندگی مرا نمی‌داند و مدت‌هاست که از من بی‌خبر است. به این بهانه دادگاه حکم طلاق غیابی را صادر کرده بود.

اینها را که شنیدم عصبی شدم. نقشه‌ای کشیدم و مدتی بعد اتاقی در هتل اجاره کردم و یک چاقو از دستفروش خریدم اما با خود گفتم اگر راضی به زندگی در کنار من شود، بی‌خیال کشتن او می‌شوم اما وقتی به بهانه صحبت در هتل او را به اتاقم دعوت کردم و دیدم سر حرفش ایستاده و حاضر به زندگی در کنار من نیست، جانش را گرفتم.

بعد از قتل به کجا فرار کردی؟

پیش خانواده‌ام به روستایی که زندگی می‌کردیم، رفتم. اما عذاب وجدان سراغم آمد؛ خصوصا اینکه دخترم مدام بهانه مادرش را می‌گرفت. به‌شدت پشیمان شدم چون کودکم بی‌مادر شده بود. پیش خواهرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم و او از من خواست خودم را به پلیس معرفی کنم. این شد که به پردیس برگشتم و خودم را تسلیم کردم.

ارسال نظر