پسری جوان که از افسردگی رنج می برد با راه اندازی یک کانال تلگرامی، افراد مختلف را به خودکشی تشویق میکرد. او مطالب مختلفی در کانال میگذاشت و راههای پایان دادن به زندگی را ترویج می داد تا با هدف اصلیاش برسد. او با فروش پودر سیانور به طعمههایش پول به جیب می زد تا به گفته خودش به اروپا برود و در آنجا به زندگیاش پایان بدهد.
«کتاب های خوبی برای خواندن انتخاب نکردم و بهتر بگویم شیوه مطالعاتم اشتباه بود و شاید به همین دلیل زندگیای اینطوری رقم خورد» این بخشی از اعترافات ادمین کانالی است که جوانان را به خودکشی تشویق می کرد و به آنها پودرسیانور می فروخت.
منظورت از اینکه می گویی شیوه مطالعاتت اشتباه بوده چیست؟
من از نوجوانی کتاب می خواندم. علاقه خاصی داشتم به خواندن کتاب داشتم و همدم تنهایی هایم بود. اما فکر می کنم کتاب های خوبی برای خواندن انتخاب نکردم. تمام آنها کتاب های فلسفی بودند که یک جورهایی با روح و روان آدم بازی می کردند. پس از خواندن کتاب ها به جای اینکه حالم بهتر شود بدتر دچار افسردگی شدید می شدم.
به همین دلیل تصمیم به خودکشی گرفتی؟
من خیلی تنها بودم. سالها قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و این تلخ ترین اتفاق زندگیم بود. همیشه درون گرا بودم و از رفتن توی جمع دوری می کردم. 6 سال پیش هم پدرم فوت شد و مرگ او افسرده ترم کرد. این شد که تصمیم گرفتم به زندگیم پایان بدهم. البته روزی که اقدام به خودکشی کردم روزی بود که کتابی خواندم از یک پزشک خارجی. فکر می کنم نویسنده آن انگلیسی بود چون کتاب در ایران ترجمه نشده و با زبان انگلیسی بود. راستش من از نوجوانی کلاس زبان می رفتم و زبانم خیلی خوب است. کتاب در خصوص نحوه خودکشی بود. انواع خودکشی ها را جدولبندی کرده بود. حتی کشندهترین آن را هم توضیح داده بود. پس از خواندن این کتاب حالم به شدت دگرگون شد و ترغیب شدم برای خودکشی و پایان دادن به زندگیم. به همین دلیل اقدام به خودکشی کردم اما زنده ماندم. بعد از آن عضو یک کانال تلگرامی شدم که اعضای آن خودکشیگرا بودند.
خودکشی گرا؟
ادمین آن شیوههای خودکشی را توضیح می داد و اعضایش هم تصمیم داشتند این کار را انجام دهند. البته تعداد آنها زیاد نبود. حدود یک سال پیش بود که پس از آشنایی با ادمین کانال و مطالبی که منتشر می کرد بار دیگر تصمیم گرفتم به زندگیم پایان بدهم. دارویی تهیه کردم اما بار دوم هم زنده ماندم و فقط 6 روز در کما بود.
به این فکر نکردی که زنده ماندنت دلیلی دارد؟
من از زندگی کردن بیزار بودم. مدام مطالب کتابهایی که خوانده بودم در ذهنم میچرخید تمام آن نکات منفیاش. در واقع ایمانم به خدا قوی نبود.
چرا پیش روانپزشک نرفتی. شاید درمان میشدی؟
اتفاقا دکتر هم رفتم. روانشناسم میگفت بیمار نیستی که با دارو درمان شوی. باید با انجام تکنیکهای خاص افکار مسموم و منفی را از ذهنت بیرون کنی.
چرا تکنیک ها را انجام ندادی؟
حرف های روانشناس را جدی نگرفتم.
هدفت از راهاندازی کانال تلگرامی و ترویج خودکشی چه بود؟
میخواستم به سازمان دیگنیتاس در سوئیس بروم. در آن سازمان به افراد کمک میشود که راحتتر بمیرند. می خواستم به آنجا بروم اما دیدم هزینهاش خیلی زیاد است. این شد که تصمیم گرفتم با ترغیب افراد به خودکشی و فروش پودرسیانور، درآمدزایی کنم و وقتی پول کافی جمع کردم راهی سوئیس شوم.
مشتریانت چه کسانی بودند؟
اکثرشان شرایط زندگی خوبی نداشتند. اکثرا تنها بودند و از مشکلات روحی و افسردگی رنج می بردند.
بسته های سیانور را به چند نفر فروختی؟
یادم نیست اما زیاد نبودند. اصلا نمی دانم که استفاده کردند یا نه. من فقط بستهها را می فرستادم و آموزش های لازم را به آنها میدادم. اکثر آنها ساکن مناطق شمال تهران بودند مانند زعفرانیه ، کامرانیه ، قلهک ، شهرک غرب و ...
مشتریانت فقط تهرانی بودند؟
شهرهای دیگر هم بود که برایشان ارسال کردم.
پس تعدادشان زیاد است؟
نه. کم بود.
هربسته را چقدر می فروختی؟
هر بسته را یک میلیون تومان میفروختم. اصلا نمیدانستم که اینکار جرم محسوب می شود چون در کارم اجباری نبود و افراد با میل خودشان تصمیم میگرفتند به زندگیشان پایان بدهند.