وقتی کامران و دوستانش به یک پارتی شبانه رفته بودند، با دیدن وضعیت مالی دیگر مهمانها نقشه کشیدند که برای یک شبه پولدار شدن، دست به سرقت دلار از صرافها بزنند.
نخستین شکایت از این باند مدتی قبل مطرح شد. آن روز مرد صرافی که به دام اعضای باند سرقت افتاده بود پس از رهایی به اداره پلیس رفت و در خصوص جزییات سرقت گفت: چند ماه پیش با جوانی به نام کامران آشنا شدم. او هر ازگاهی به صرافیام می آمد و مقدار کمی دلار می خرید. می گفت به خاطر شرایط کاری اش باید دلار داشته باشد. تا اینکه چند روز پیش به من زنگ زد و گفت برای انجام یک پروژه کاری باید به خارج از ایران برود و به 10 هزار دلار نیاز دارد. او حتی 3 میلیون تومان به عنوان بیعانه برایم کارت به کارت کرد و قرار شد مابقی را هنگام دریافت دلارها پرداخت کند.
وی ادامه داد: روز حادثه با او حوالی یکی از خیابان های شمال تهران قرار گذاشتم. چون به موضوع مشکوک شده بودم به جای دلار با خودم 8 سکه طلا بردم. در محل قرار کامران پشت فرمان ماشینش منتظرمن بود که وقتی رسیدم در صندلی جلو نشستم. قرار بود مابقی پول را در قالب چک روز به من بپردازد و دلارها را بگیرد اما به محض اینکه سوار ماشین شدم دو نفر به سمت ما آمدند و با چاقو تهدید کردند و مدعی شدند که مزاحم ناموس آنها شدهایم. دو مردناشناس به زور سوار ماشین شدند و از کامران خواستند حرکت کند. کامران مدام می گفت که ما را اشتباه گرفته اید اما آنها همچنان ادعایشان را تکرار میکردند. کمی بعد آنها با تهدید چاقو از ما خواستند هرچه پول و اموال قیمتی داریم به آنها بدهیم. این شد که از ترس جانم 8 سکه طلا به همراه موبایل و پولهایی را که همراهم بود در اختیارشان قرار دادم. آنها اموال قیمتی کامران را هم سرقت کردند و بعد مرا به بیرون از ماشین پرتاب کردند و از کامران خواستند تا آنها را به خیابانی در آن حوالی برساند.
سرقت های سریالی
با این شکایت، ماموران که حدس میزدند کامران با دزدان همدست بوده، تحقیقات خود را بر روی کامران متمرکز کردند تا اینکه با مطرح شدن دو شکایت دیگر، شک ماموران در این خصوص به یقین تبدیل شد. دو شاکی دیگر که هردو از کارکنان صرافی بودند به همین شگرد در دام کامران و دو ناشناس دیگر گرفتار شده بودند. هردوی آنها زمانی که در محل قرار با کامران حاضر شده بودند، بیش از 10 هزار دلار همراهشان بود که توسط دزدان به سرقت رفته بود. یکی از مالباختهها گفت: وقتی سوار بر خودروی کامران شدم دو فرد ناشناس دیگر همزمان سوار ماشین شدند و گفتند مزاحم ناموش آنها شده ایم. چاقو داشتند و با تهدید دلارهایی را که برای کامران آورده بودم به همراه موبایل و حلقه طلایم سرقت کردند. بعد از آن هرچه به کامران زنگ زدم تا پول دلارها را بپردازد جوابم را نداد و موبایلش را خاموش کرد.
دستگیری
کامران مظنون اصلی پرونده بود که خیلی زود محل زندگیاش شناسایی و او دستگیر شد. این مرد اصرار داشت که بیگناه است اما وقتی در مقابل 3 شاکی قرار گرفت دیگر نتوانست اتهام سرقت را انکار کند. وی گفت: چند ماه قبل به یک پارتی شبانه دعوت شدم. در آنجا به همراه دوستانم نشسته بودیم و صحبت می کردیم. با دیدن وضعیت مالی مهمانان، گفتیم چقدر خوب می شد که یک شبه ثروتمند می شدیم و هرچه دلمان می خواست می خریدیم و به سفر می رفتیم. آن شب سناریوی سرقت را طراحی کردیم و با توجه به وضعیت دلار بهترین گزینه این بود که جیب هایمان را با سرقت دلار پر کنیم. نقشه را من ریختم و در ابتدا به صرافی های مختلف می رفتم و اعتمادشان را جلب می کردم. اغلب خودم را تاجر معرفی می کردم تا آنها شک نکنند. پس از آن سفارش 10 هزاردلار می دادم و با همدستی دوستام نقشه سرقت را اجرا می کردیم . بعد از سرقت دلارها را بین خودمان تقسیم کردیم اما فکرش را نمی کردم که خیلی زود لو بروم. وی ادامه داد: موبایلهای مسروقه را هم به دو جوان موبایل قاپ می فروختیم. آنها هم کار موبایل قاپی را تازه شروع کرده بودند و قصد داشتند با این شگرد با ما همکاری کنند که گیر افتادیم.
پس از اعتراف کامران ، ماموران موفق شدند 4 همدست وی را دستگیر کنند که همه متهمان با دستور قاضی عظیم سهرابی بازپرس جنایی تهران برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار ماموران اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.