زمان مطالعه: 3 دقیقه

گفتگو با پدر جوان یزدی که قلبش برای پیوند از یزد به تهران فرستاده شد

قلب پسرم را برای رضای خدا هدیه کردم

سیدرضا رضوی، پدر 50ساله سیدمصطفی است. همان جوان یزدی که حالا قلبش در سینه جوانی در تهران می‌تپد. او که این روزها عزادار جوان رعنایش است می‌گوید هرچند از دست دادن سیدمصطفی او را پیر کرده اما به‌دلیل اهدای اعضای بدن پسرش به بیماران نیازمند خوشحال است، چراکه این کار را فقط برای رضای خدا انجام داده است.
19 اردیبهشت 1398
شناسه : 12849
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/12849
4293+
بالا
وقتی فهمیدیم کار از کار گذشته خودمان اعلام کردیم حاضریم اعضای بدن او را هدیه کنیم. ما گفتیم هر عضوی از بدن پسرمان که می‌تواند به درمان بیماران نیازمند کمک کند را بردارند.
سیدرضا رضوی، پدر 50ساله سیدمصطفی است. همان جوان یزدی که حالا قلبش در سینه جوانی در تهران می‌تپد. او که این روزها عزادار جوان رعنایش است می‌گوید هرچند از دست دادن سیدمصطفی او را پیر کرده اما به‌دلیل اهدای اعضای بدن پسرش به بیماران نیازمند خوشحال است، چراکه این کار را فقط برای رضای خدا انجام داده است.

سیدرضا رضوی، پدر 50ساله سیدمصطفی است. همان جوان یزدی که حالا قلبش در سینه جوانی در تهران می‌تپد. او که این روزها عزادار جوان رعنایش است می‌گوید هرچند از دست دادن سیدمصطفی او را پیر کرده اما به‌دلیل اهدای اعضای بدن پسرش به بیماران نیازمند خوشحال است، چراکه این کار را فقط برای رضای خدا انجام داده است.

چه زمانی فهمیدید که پسرتان تصادف کرده است؟

ما در خانه منتظر سیدمصطفی بودیم. اما او دیر کرد. نگرانش شده بودیم که از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند او تصادف کرده است. فورا خودمان را به بیمارستان رساندیم و فهمیدیم او حال بدی دارد.

در این مدت در بیمارستان چه تلاش‌هایی برای نجات پسرتان انجام شد؟

پزشکان هر کاری که از دستشان برمی‌آمد انجام دادند اما شدت ضربه‌ای که به سر پسرم برخورد کرده بود آنقدر شدید بود که او به کما رفته بود و چند روز بعد هم اعلام کردند دچار مرگ مغزی شده است.

چطور شد که با اهدای اعضای فرزندتان به بیماران نیازمند موافقت کردید؟

وقتی خبر تصادف سیدمصطفی را شنیدیم و به بیمارستان رفتیم مادرش نذر کرد که اگر او دچار مرگ مغزی شد اعضای بدنش به بیماران نیازمند هدیه شود. وقتی فهمیدیم کار از کار گذشته خودمان اعلام کردیم حاضریم اعضای بدن او را هدیه کنیم. ما گفتیم هر عضوی از بدن پسرمان که می‌تواند به درمان بیماران نیازمند کمک کند را بردارند. قلب او را به تهران فرستادند و کبدش را به شیراز و قرار است بقیه اعضای بدنش هم اهدا شود.

چطور توانستید با داغ از دست دادن پسر 24ساله‌تان کنار بیایید؟

من 5 فرزند دارم که سیدمصطفی یکی از آنها بود. آنها را خدا به من امانت داده بود و حالا امانتش را پس گرفت. داغ فرزند سخت است؛ آن هم داغ پسری 24ساله که همه امید و آینده من بود. اما من راضی هستم به رضای خدا و فقط به‌خاطر خدا اعضای بدنش را هدیه کردیم.

ارسال نظر