برادر و پسرعموهایم در ازای روزی 50هزار تومان خانه و زندگیشان را رها کرده و حاضر شده بودند در تونل کار کنند، اما به خاطر کوتاهی مسئولان تونل جان خود را از دست دادند.» این حرفهای برادر یکی از قربانیان حادثه انفجار در تونل آزادراه تهران - شمال است. 3جوان ایذهای که در جستوجوی زندگی به مصاف مرگ رفته بودند و انفجار در تونلی که کار میکردند، آنجا را برایشان به تونل مرگ تبدیل کرد. عزتالله، برادر نبیالله احمدی میگوید: «برادر و پسرعموهایم از سر ناچاری تن به این کار داده بودند و حالا خواسته ما مشخص شدن مقصران حادثه است.
برادرتان نبیالله چند سال داشت و از چه زمانی در تونل کار میکرد؟
برادرم 32ساله و پدر 2دختر 2 و 9ساله بود. ما اصالتا اهل ایذه استان خوزستان هستیم اما برادرم در زرینشهر اصفهان زندگی میکرد. او از 2ماه قبل برای کار به تونل آزادراه تهران - شمال رفته بود.
2 قربانی دیگر حادثه هم پسرعموهای شما هستند. درباره آنها صحبت کنید.
بله. فرشاد و مهران باقری هم پسرعموهایم هستند. آنها هم در کارهای فنی بودند و همراه برادرم در تونل کار میکردند. فرشاد 22ساله و مجرد بود، اما مهران که 31سال داشت پدر دو دختر خردسال بود که حالا فرزندان او هم مثل برادرزادههایم یتیم شدهاند.
چطور شد که برادر و پسرعموهایتان تصمیم گرفتند برای کار به تونل تهران - شمال بروند؟
همانطور که گفتم در ایذه کار مناسبی وجود ندارد و همهمان مجبوریم برای کار به شهرهای دیگر برویم. بیشترمان کارهای فنی و تاسیساتی انجام میدهیم. مثلا خود من تا همین دیروز در یک تونل در خرمآباد کار میکردم که بهخاطر این حادثه کارم را رها کردم. نبیالله، فرشاد و مهران هم از 2ماه قبل برای کار به تونل البرز رفته بودند و در آنجا نصاب عایق بودند.
چطور از اتفاقی که برای برادر و پسرعموهایتان افتاد با خبر شدید؟
صبح سهشنبه به ما خبر دادند که تونلی که آنها در آنجا کار میکنند ریزش کرده و 20نفر گرفتار شدهاند. من کارم را رها کردم و خودم را به تونل البرز رساندم. آن موقع بود که فهمیدیم تونل ریزش نکرده، بلکه در آن انفجار اتفاق افتاده است.
کسی درباره حادثه به شما توضیح داد؟
آنطور که گفتند داخل تونل پر از گاز متان بوده و اصلا امن نبوده است. چون متان سمی و قابل اشتعال است. آنها در این شرایط شروع بهکار کردند. یک تونل دیگر هم در مجاورت محل حادثه قرار دارد و معلوم نیست در آنجا انفجار انجام شده یا اینکه حادثه دیگری رخ داده که این تونل منفجر شده است. چیزی که میگفتند این بود که تا حدود 2ساعت هیچکس نتوانسته وارد تونل شود. خدا میداند در آن لحظات بر سر برادر و پسرعموهایم چه آمده و آنها لحظات آخر را چگونه گذراندهاند.
وضعیت درآمد و بیمه آنها چطور بود؟ مگر چقدر حقوق میگرفتند که حاضر بودند چنین کار خطرناکی انجام دهند؟
آنها بیمه بودند اما حقوقشان حدودا روزی 50 هزار تومان بود. آنها برای یک لقمه نان حلال زن و بچه و زندگیشان را رها کرده و به شهر غریب رفته بودند. از طرفی کاری که انجام میدادند، کار سختی بود و کمتر کسی حاضر میشود در این شرایط کار کند. اما آنها چون مجبور بودند این کار را میکردند. بهجز آنها خیلیهای دیگر از اقواممان چون در شهر خودمان کاری نیست در شهرهای دیگر در تونلها و کارهای تاسیساتی به سختی کار میکنند.
آیا تاکنون علت اصلی حادثه و مقصران آن مشخص شدهاند؟
ما روز چهارشنبه پیکرهای عزیزانمان را از پزشکی قانونی شهرستان نور تحویل گرفتیم و در دادسرای همانجا هم شکایتی مطرح کردیم تا عاملان این حادثه مشخص شوند. چهکسی میخواهد جواب بچههای خردسال نبیالله و مهران را که حالا یتیم شدهاند بدهد؟ فرشاد فقط 22سال داشت. چطور میتوانیم داغ او را فراموش کنیم؟ باید معلوم شود که اشتباه یا کوتاهی چهکسی ما را عزادار کرده است.
برادر و پسرعموهایم در ازای روزی 50هزار تومان خانه و زندگیشان را رها کرده و حاضر شده بودند در تونل کار کنند، اما به خاطر کوتاهی مسئولان تونل جان خود را از دست دادند.» این حرفهای برادر یکی از قربانیان حادثه انفجار در تونل آزادراه تهران - شمال است. 3جوان ایذهای که در جستوجوی زندگی به مصاف مرگ رفته بودند و انفجار در تونلی که کار میکردند، آنجا را برایشان به تونل مرگ تبدیل کرد. عزتالله، برادر نبیالله احمدی میگوید: «برادر و پسرعموهایم از سر ناچاری تن به این کار داده بودند و حالا خواسته ما مشخص شدن مقصران حادثه است.
برادرتان نبیالله چند سال داشت و از چه زمانی در تونل کار میکرد؟
برادرم 32ساله و پدر 2دختر 2 و 9ساله بود. ما اصالتا اهل ایذه استان خوزستان هستیم اما برادرم در زرینشهر اصفهان زندگی میکرد. او از 2ماه قبل برای کار به تونل آزادراه تهران - شمال رفته بود.
2 قربانی دیگر حادثه هم پسرعموهای شما هستند. درباره آنها صحبت کنید.
بله. فرشاد و مهران باقری هم پسرعموهایم هستند. آنها هم در کارهای فنی بودند و همراه برادرم در تونل کار میکردند. فرشاد 22ساله و مجرد بود، اما مهران که 31سال داشت پدر دو دختر خردسال بود که حالا فرزندان او هم مثل برادرزادههایم یتیم شدهاند.
چطور شد که برادر و پسرعموهایتان تصمیم گرفتند برای کار به تونل تهران - شمال بروند؟
همانطور که گفتم در ایذه کار مناسبی وجود ندارد و همهمان مجبوریم برای کار به شهرهای دیگر برویم. بیشترمان کارهای فنی و تاسیساتی انجام میدهیم. مثلا خود من تا همین دیروز در یک تونل در خرمآباد کار میکردم که بهخاطر این حادثه کارم را رها کردم. نبیالله، فرشاد و مهران هم از 2ماه قبل برای کار به تونل البرز رفته بودند و در آنجا نصاب عایق بودند.
چطور از اتفاقی که برای برادر و پسرعموهایتان افتاد با خبر شدید؟
صبح سهشنبه به ما خبر دادند که تونلی که آنها در آنجا کار میکنند ریزش کرده و 20نفر گرفتار شدهاند. من کارم را رها کردم و خودم را به تونل البرز رساندم. آن موقع بود که فهمیدیم تونل ریزش نکرده، بلکه در آن انفجار اتفاق افتاده است.
کسی درباره حادثه به شما توضیح داد؟
آنطور که گفتند داخل تونل پر از گاز متان بوده و اصلا امن نبوده است. چون متان سمی و قابل اشتعال است. آنها در این شرایط شروع بهکار کردند. یک تونل دیگر هم در مجاورت محل حادثه قرار دارد و معلوم نیست در آنجا انفجار انجام شده یا اینکه حادثه دیگری رخ داده که این تونل منفجر شده است. چیزی که میگفتند این بود که تا حدود 2ساعت هیچکس نتوانسته وارد تونل شود. خدا میداند در آن لحظات بر سر برادر و پسرعموهایم چه آمده و آنها لحظات آخر را چگونه گذراندهاند.
وضعیت درآمد و بیمه آنها چطور بود؟ مگر چقدر حقوق میگرفتند که حاضر بودند چنین کار خطرناکی انجام دهند؟
آنها بیمه بودند اما حقوقشان حدودا روزی 50 هزار تومان بود. آنها برای یک لقمه نان حلال زن و بچه و زندگیشان را رها کرده و به شهر غریب رفته بودند. از طرفی کاری که انجام میدادند، کار سختی بود و کمتر کسی حاضر میشود در این شرایط کار کند. اما آنها چون مجبور بودند این کار را میکردند. بهجز آنها خیلیهای دیگر از اقواممان چون در شهر خودمان کاری نیست در شهرهای دیگر در تونلها و کارهای تاسیساتی به سختی کار میکنند.
آیا تاکنون علت اصلی حادثه و مقصران آن مشخص شدهاند؟
ما روز چهارشنبه پیکرهای عزیزانمان را از پزشکی قانونی شهرستان نور تحویل گرفتیم و در دادسرای همانجا هم شکایتی مطرح کردیم تا عاملان این حادثه مشخص شوند. چهکسی میخواهد جواب بچههای خردسال نبیالله و مهران را که حالا یتیم شدهاند بدهد؟ فرشاد فقط 22سال داشت. چطور میتوانیم داغ او را فراموش کنیم؟ باید معلوم شود که اشتباه یا کوتاهی چهکسی ما را عزادار کرده است.