بازپرس جنایی پایتخت دستور تحقیق و بررسی جعبه سیاه کشتی برای کشف راز گمشدن ملوان ایرانی را صادر کرده است
پرونده ناپدید شدن ملوان ایرانی در اقیانوس هند درحالی برای انجام تحقیق به دادسرای جنایی تهران فرستاده شده که خانواده وی از 3نفر به اتهام قتل شکایت کردهاند. قاضی جنایی نیز دستور بررسی جعبه سیاه کشتی را صادر کرده تا معمای ناپدید شدن ملوان ایرانی آشکار شود.
10آذرماه سال96 یک کشتی باربری، بندر امامخمینی ماهشهر را به مقصد برزیل ترک کرد. کشتی به سمت دریای عمان حرکت کرد و 17دیماه به کشور برزیل رسید. ملوانان کشتی در آنجا 65هزار تن ذرت را بارگیری کرده و به سمت ایران بازگشتند. 30بهمنماه بود که کشتی به اقیانوس هند رسید و تنها چندروز مانده بود تا در بندر امام پهلو بگیرد اما آن روز به طرز مرموزی یکی از ملوانهای کشتی ناپدید شد.
ملوان 50ساله ایرانی جانبالله خلفی نام داشت که هیچکس از او خبری نداشت. پرسنل کشتی به جستوجو پرداختند اما اثری از او نبود. در چنین شرایطی کاپیتان کشتی موضوع را به مرکز نجات بینالملل اعلام و درخواست کمک کرد. طولی نکشید که تیمهای جستوجو از عمان، پاکستان، انگلیس و ژاپن از طریق هوایی و دریایی جستوجو را آغاز کردند. تیمهای جستوجوگر 3روز تمام آن محدوده را گشتند و کشتی نیز در دریای عمان متوقف شده بود تا ردی از ملوان گمشده ایرانی بهدست آورند اما تلاش آنها بینتیجه بود. وقتی اثری از ملوان ایرانی بهدست نیامد و حتی جسدش هم در آبهای عمان یافت نشد، کشتی به سمت بندر امامخمینی ماهشهر بازگشت.
آخرین مکالمات
من مطمئنم که شوهرم نه خودکشی کرده و نه بهدلیل سهلانگاری به داخل آب افتاده است، من احتمال میدهم که او را به قتل رساندهاند اما نمیخواهند راز این حادثه را فاش کنند.
محبوبه خلفی، همسر ملوان ناپدیدشده ایرانی میگوید که شوهرش به قتل رسیده و به همین دلیل از 3نفر شکایت کرده است.
او ادامه میدهد: ما ساکن نورآباد استان فارس هستیم. شوهرم 20سال ملوان بود و روی کشتی کار میکرد. هرچند همیشه میگفت کار در کشتی بسیار سخت است اما عاشق کارش بود. بهجز شرایط سخت کار در کشتی دور بودن از خانواده هم اذیتش میکرد.
به گفته این زن، ملوان ایرانی پنجم آذر96 خانهاش را به سمت بندرامام ماهشهر ترک کرد و این آخرینبار بود که خانوادهاش وی را میدیدند؛ «همسرم وقتی به داخل کشتی رسید به من زنگ زد. تقریبا هرروز با من در تماس بود. آنها کارهای پیش از حرکت را انجام داده بودند و کشتی روز دهم آذر به سمت یکی از بنادر برزیل راه افتاد.» وی ادامه میدهد: «حتی وقتی به برزیل رسید به من زنگ زد. گاهی هم تصویری تماس میگرفت و من لحظه به لحظه از او خبر داشتم. وقتی در برزیل بارگیری میکردند به من پیام داد که با کاپیتان کشتی درگیر شده و جروبحث کردهاند. حتی روز بعد پیام داد که با سرملوان کشتی که هندی بوده هم درگیری داشته اما با وساطت دیگران آشتی کردهاند. او را به آرامش دعوت کردم اما همسرم میگفت کار در کشتی و دور از خانواده بودن سخت است و همین باعث شده مرتب عصبی شود.» آخرین مکالمات ملوان با همسرش از آرام شدن جو کشتی و حل شدن مشکلاتش با کاپیتان و سرملوان هندی حکایت داشت؛ «اما نمیدانم چه شد که دیگر همسرم به من زنگ نزد.»
همسر ملوان ایرانی میگوید: «قرار بود اسفندماه به خانه برگردد اما ناگهان تماسهایش قطع شد. با این حال خوشبین بودم و میگفتم سرش گرم کار شده است. منتظر بازگشت او بودم اما دوم اسفند 2نفر از سازمان کشتیرانی به خانه ما آمدند و خبر تلخی دادند. آنها گفتند که همسرم 30بهمنماه بهطرز عجیبی ناپدید شده است. 3روز تمام کشتی در همان نقطه مانده و جستوجو کردهاند اما هیچ اثری از او بهدست نیامده است. این را گفتند و رفتند. تا الان هم هیچ جوابی به ما از وضعیت شوهرم ندادهاند.»
این زن پس از شنیدن خبر ناپدیدشدن شوهرش به همراه خانواده همسرش راهی دادگاه بندرامام شده و به طرح شکایت پرداختند و پروندهای در این خصوص به جریان افتاد؛ «ما 2فرزند داریم و هیچ مشکلی در زندگی نداشتیم و بعید است که او دست به خودکشی زده باشد. به من گفتند که احتمال دارد شوهرت خودکشی کرده باشد اما اصلا این موضوع را نمیپذیرم. یکبار هم گفتند شاید دچار حادثه شده و پایش لیز خورده و به دریا افتاده باشد اما مگر میشود هیچکس متوجه این حادثه نشده باشد. از سوی دیگر شوهرم 20سال بود که روی کشتی کار میکرد و بهخوبی جاهای پرخطر کشتی را میشناخت. او هیچوقت پا در جاهای پرخطر نمیگذاشت تا جانش به خطر نیفتد. به همین دلیل ما احتمال میدهیم که او به قتل رسیده باشد. شاید هنگام درگیری و جروبحث با یکی از همکارانش، او را به داخل آب هل داده باشند. چون پیامهایش در واتساپ موجود است که از درگیری و جروبحث با یکی از ملوانهای ایرانی، سرملوان هندی و کاپیتان کشتی میگفت.
شروع تحقیق
بهدنبال شکایت خانواده ملوان ناپدید شده، پروندهای در شعبه102 دادگاه عمومی بندر امامخمینی ماهشهر تشکیل و تحقیقات در اینباره آغاز شد. افسراول کشتی که مردی 35ساله و هندی بود در تحقیقات چنین گفت: ملوان ایرانی که جانبالله معروف به جابر بود، مسئولیت انبار کشتی را بهعهده داشت. در یکی از روزها هنگام تمیز کردن انبار دستانش مصدوم شد و من هم بهدلیل اینکه سنش بالا بود تصمیم گرفتم کار سبکتری به او بسپارم. از جابر خواستم به پل فرماندهی برود و در بخش نگهبانی کار کند. معمولا بیسیم دستش بود و یکی از روزها برای کنترل کردن میزان آب در عقب کشتی به آنجا رفته بود. چندبار او را پیج کردم اما پاسخی نداد نگران شدم و گفتم مبادا داخل آب بیفتد، به همین دلیل فورا به سمت عقب کشتی رفتم و از همکاران دیگر سراغش را گرفتم اما کسی خبری از او نداشت. به اتاقم برگشتم و ناگهان جابر با عصبانیت وارد شد و حتی مرا هل داد و گفت که چرا این همه او را پیج کردهام. با هم جروبحث کردیم و در نهایت با وساطتت همکاران مشکل حل شد. دعوای ما همین بود و هیچ دلیلی برای کشتن او نداشتم. روزی که ناپدید شد من او را ندیدم و نمیدانم چه اتفاقی رخ داد. کاپیتان کشتی نیز در تحقیقات گفت: وقتی جابر با لحن تند با سرملوان صحبت کرد به او تذکر دادم و گفتم اگر به این رفتارهایش ادامه بدهد به سازمان کشتیرانی اطلاع میدهم تا از کار معلقش کنند. اما او گفت عصبانی شده و حتی از من و سرملوان عذرخواهی کرد.
ملوان دیگر که ایرانی و از دوستان جابر بود نیز گفت: او گاهی پیش من میآمد و با هم صحبت میکردیم اما پس از بازگشت از برزیل درونگرا شده بود و دیگر کمتر پیش من میآمد و صحبت میکرد. یک روز قبل از اینکه ناپدید شود او را دیدم و گفتم چرا دیگر پیش من نمیآیی و او گفت میخواهد در حال خودش باشد. روزی هم که ناپدید شد ما شنیدیم برای بررسی انبارها رفته است اما هرچه گشتیم او را پیدا نکردیم.
دستور تازه
پس از تحقیق در دادگاه بندرامام ماهشهر، پرونده بهدلیل حساس بودن ماجرا، برای رسیدگی بیشتر به دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. هماکنون قاضی جنایی دستورات تازهای در این پرونده صادر کرده است. نخست اینکه از کاپیتان، سرملوان هندی و ملوانان دیگر تحقیق صورت بگیرد و همچنین جعبهسیاه کشتی بررسی شود تا آخرین مکالمات ملوان ایرانی پیش از ناپدیدشدن بهدست آید.