زمان مطالعه: 8 دقیقه

ماجرای عجیب زنده ماندن مردی که 12 ساعت در قبر بود

دو سارق زورگیر که تصور می‌کردند طعمه خود را به قتل رسانده‌اند، او را داخل قبری رها کردند و یکی از آنها می خواست روی او خاک بریزد اما نفر دوم اصرار داشت که زودتر باید فرارکنند و همین باعث شد که طعمه شان به طرز معجزه آسایی زنده بماند.
31 فروردین 1398
شناسه : 12600
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/12600
3516+
بالا
دو سارق زورگیر که تصور می‌کردند طعمه خود را به قتل رسانده‌اند، او را داخل قبری رها کردند و یکی از آنها می خواست روی او خاک بریزد اما نفر دوم اصرار داشت که زودتر باید فرارکنند و همین باعث شد که طعمه شان به طرز معجزه آسایی زنده بماند.

دو سارق زورگیر که تصور می‌کردند طعمه خود را به قتل رسانده‌اند، او را داخل قبری رها کردند و یکی از آنها می خواست روی او خاک بریزد اما نفر دوم اصرار داشت که زودتر باید فرارکنند و همین باعث شد که طعمه شان به طرز معجزه آسایی زنده بماند.

ساعت 7 صبح یکی از روزهای هفته گذشته خانواده ای که با مرگ یکی از عزیزانشان عزادار شده بودند برای انجام مراسم تشییع جنازه به قبرستانی حوالی شهر قدس رفتند. آنها وقتی پای قبری که از قبل آماده شده بود رفتند چشمشان به پیکر پسری جوان افتاد که داخل قبر افتاده بود. چشمانش بسته بود و در نگاه اول به نظر می رسید که فوت شده است اما لحظاتی بعد معلوم شد که نفس می‌کشد و زنده است.

با گزارش ماجرا به اورژانس، پسر جوان که به شدت مجروح شده بود به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان با معاینه او اعلام کردند که به دلیل ضربه شدیدی که به سرش وارد شده برای چند ساعتی از هوش رفته بود. ماجرا به پلیس اطلاع داده شد و پس از چند ساعت، وقتی او کاملا بهوش آمد گفت که در دام دو سارق خشن گرفتار شده بود.

او که متولد سال 75 است در خصوص جزییات ماجرا به ماموران گفت: روز قبل حوالی میدان صادقیه به عنوان مسافرسوار بر یک خودروی پژو 405 شدم. به جز راننده جوان دیگری در صندلی جلو نشسته بود که فکر کردم مسافر است. دربین راه ناگهان راننده تغییر مسیر داد و وقتی اعتراض کردم جوانی که در صندلی جلو نشسته بود چاقویی روی پهلویم گذاشت و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم مرا می کشد. با این حال فریاد زدم که توقف کنند اما مرد جوان دستانش را دورگردنم حلقه زد و قصد داشت خفه‌ام کند. از ترس جانم همه پول‌هایم به همراه گردنبند ، دستبند و انگشتر طلایم را به آنها دادم و سارقان حتی کارتهای بانکی ام را به همراه رمزشان گرفتند. در همان هنگام تقلا می کردم در را بازکنم و خودم را نجات بدهم. جوان چاقو به دست که خودش را به صندلی عقب رسانده بود به جانم افتاد و به شدت مرا کتک زد و سرم را به شیشه کوبید. همان لحظه بیهوش شدم و آنها هم پس از سرقت مرا داخل قبری انداخته و فرار کردند. حدود 12 ساعت داخل قبر بودم تا اینکه خانواده ای نجاتم دادند.

با این شکایت پرونده ای در این خصوص در شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و ماموران جست و جوی خود را برای بازداشت سارقان پژوسوار آغاز کردند. با اطلاعاتی که شاکی داده بود، ماموران خیلی زود موفق شدند آنها را شناسایی کنند و پی بردند که یکی از سارقان در زندان است. آنطور که مشخص بود او هنگام سرقتی دیگر گیر افتاده و به زندان انتقال یافته بود. مرد جوان برای تحقیق از زندان به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در بازجویی‌ها گفت: از مدتی قبل با همدستم نقشه سرقت کشیدیم. گاهی درپوشش مسافرکشی طعمه‌هایمان را به دام می انداختیم و با تهدید اموالشان را سرقت می کردیم گاهی هم دست به سرقت لوازم خودروها می زدیم. وی ادامه داد:یکی از طعمه هایمان پسری جوان بود که فکر می‌کردم او را به قتل رسانده‌ایم. آن روز پسرجوان به عنوان مسافر سوار ماشینمان شد اما هنگام سرقت به شدت مقاومت می کرد. کار به کتک کاری کشیده شد و من از روی عصبانیت هلش دادم که سرش محکم به شیشه ماشین برخورد کرد. او بیهوش شد و ما تصور کردیم جان باخته است. به همین دلیل به قبرستانی حوالی شهر قدس رفتیم و او را داخل قبری رها کردیم. همدستم می خواست خاک روی او بریزد اما من فریاد زدم که فورا باید فرار کنیم چون ممکن است شخصی برسد و ما را ببیند . از ترسمان فورا فرار کردیم و آن شب تا صبح نخوابیدیم. چون فکر می کردم جان انسانی را گرفته‌ایم. فردای آن روز هم به همراه همدستم راهی سرقت شدیم. من درحال باز کردن خودرویی بودم تا لوازم داخل آن را سرقت کنم. همدستم هم پشت فرمان ماشینش منتظرمن بود اما پلیس سربزنگاه رسید و مرا گیر انداخت. همدستم نیز از ترسش فرار کرد و من دستگیر شدم.

این متهم با دستور قاضی جنایی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفته تا شاکیان احتمالی و جرایم دیگر این متهم فاش شود .ضمن اینکه جست و جو برای دستگیری متهم دیگر ادامه دارد.

 

ارسال نظر