زمان مطالعه: 18 دقیقه

جزئیات تازه از جنایت در خیابان ظفر

متهمان سرقت مسلحانه که چند روز گذشته و طی سرقت از منزلی در خیابان ظفر ، با شلیک گلوله صاحبخانه را به قتل رسانده بودند دستگیر شدند
26 فروردین 1398
شناسه : 12550
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/12550
5157+
بالا
متهمان سرقت مسلحانه که چند روز گذشته و طی سرقت از منزلی در خیابان ظفر ، با شلیک گلوله صاحبخانه را به قتل رسانده بودند  دستگیر شدند

متهمان سرقت مسلحانه که چند روز گذشته و طی سرقت از منزلی در خیابان ظفر ، با شلیک گلوله صاحبخانه را به قتل رسانده بودند  دستگیر شدند  

رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ سردار علیرضا لطفی در توضیح این خبر گفت : ساعت 10:30 روز جمعه گذشته از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 سرقت منزلی همراه با تیراندازی در خیابان ظفر – خیابان دانشور به کلانتری 103 گاندی اعلام شد ؛ با حضور مأموران در محل مشخص شد مردی حدودا 60 ساله با سر و صورت خون آلود در راه پله های مابین طبقات اول و دوم در یک مجتمع مسکونی 5 طبقه از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفته و فوت نموده است .

با اعلام این خبر به پلیس آگاهی تهران بزرگ ، کارآگاهان اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی ، تیم تشخیص هویت و قاضی کشیک دادسرای امور جنایی در محل حاضر شده ؛ پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد تشکیل و تحقیقات جهت شناسایی عاملان جنایت در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .

با حضور کارآگاهان در محل ، بلافاصله تحقیقات از همسر مقتول به عنوان شاهد اصلی جنایت در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت ، همسر مقتول در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : به همراه همسرم قصد خارج شدن از خانه را داشتیم که صدای زنگ واحد به صدا درآمد ؛ شخصی که لباس آبی رنگی به تن داشت ، خودش را مأمور اداره آب معرفی کرد و من نیز درب آپارتمان را برایش باز کردم ؛ چون  مرد جوان گفت که با همسرم کار دارد ؛ این شخص کاملا همسرم را می شناخت ، به دلیل آنکه پس از اطلاع از حضور همسرم عنوان داشت که به آقای باستانی بگویید بیاد دم درب منزل . من هم همسرم را صدا زدم اما به محض حاضر شدن همسرم در مقابل درب آپارتمان ، ناگهان دو نفر مرد جوان با اسلحه و شوکر به او حمله ور شده و وارد آپارتمان شدند ؛ در هنگام ورود آنها همسرم را با شوکر زدند و او بیحال روی مبل افتاد ؛ در حالیکه همسرم از ناحیه سر دچار خونریزی شدیدی شده بود ، این دو نفر به من گفتند که هرچه طلا و پول داری باید به ما بدهی و من نیز از ترس جان خود و همسرم به داخل اتاق رفته و کیف حاوی طلاجات را به آنها تحویل دادم .

همسر مقتول در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت : به محض خارج شدن سارقین مسلح از داخل خانه ، همسرم به دنبال آنها بیرون رفت و با فریاد "دزد – دزد" از همسایه ها درخواست کمک کرد که متعاقب آن صدای تیراندازی شنیدم ؛ همسرم را خون آلود روی پله ها دیدم که روی زمین افتاده بود که بلافاصله از همسایه ها درخواست کمک کردم اما همسرم فوت کرده بود .

کارآگاهان در ادامه تحقیقات اطلاع پیدا کردند که مقتول ، به نام محمود باستانی ( 62 ساله ) است که برابر اظهارات همکارانش تا سال 1392 به عنوان مدیر بیمارستان فیروزگر مشغول به کار بوده و از سال 1392 به بعد به عنوان مشاور عالی مشغول به کار بوده است ؛ برابر اظهارات همکاران ، همسایگان ، دوستان و اعضای خانواده محمود باستانی ، ایشان فردی بسیار آرام بودند که در بسیاری از مواقع نسبت به کمک رسانی به افراد نیازمند بویژه بیماران نیازمند نیز فعالیت مستمر و مؤثر داشتند .

با انجام اقدامات ویژه پلیسی ، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی توانستند تا در کمتر از 24 ساعت نسبت به شناسایی هویت عاملان جنایت اقدام نمایند . در اولین مرحله از دستگیری سارقان مسلح ، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با شناسایی مخفیگاه احدی از متهمان به نام مهرداد . م ( 26 ساله ) در منزل پدرش در خیابان مطهری ، در ساعت 18:00 روز یکشنبه موفق به دستگیری او شده و در بازرسی از مخفیگاهش تمامی طلاجات مسروقه نیز  کشف شد .

مهرداد در همان تحقیقات اولیه ، صراحتا به سرقت مسلحانه ی منجر به جنایت اعتراف کرد و عنوان داشت که دو نفر از دوستانش به نام حمید ( 27 ساله ) و مرتضی ( 35 ساله ) نیز در قتل و سرقت مسلحانه حضور داشتند .

مهرداد در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت: به درخواست خانم جوانی به نام حمیده اقدام به این کار کرده است ؛ وی پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی در اعترافاتش به کارآگاهان گفت : حدود یک سال قبل در ایستگاه مترو با خانمی آشنا شدم که پس از مدتی متوجه شوم نام واقعی اش حمیده است ؛ ابتدا به صورت تلفنی با هم ارتباط داشتیم ؛ او چندین بار به من گفته بود که می توانم کسی را برایش بکشم یا نه ؟ و من نیز به او گفتم باید فکر کنم ؛ بعد از چند ماه قبول کردم و به او گفتم باید 10 میلیون تومان پول پرداخت کند و او نیز قبول کرد ؛ چند ماهی با او ارتباط نداشتم ؛ چون ترسیده بودم تا اینکه پیش از عید امسال ( 1398 ) به من پیام داد و در ادامه به او گفتم که باید همدیگر را ببینیم تا سر قیمت با هم صحبت کنیم ؛ در ایستگاه مترو همدیگر را ملاقات کردیم و گفت برای کشتن یا مادر و دختر مبلغ 30 میلیون تومان می دهد ؛ من اصلا این دو خانم را نمی شناختم ؛ همان شب به همراه حمیده به شهرک اکباتان رفتیم و او خانه ای را به من نشان داده و گفت این منزل مادرِ خانم ... است ؛ روز بعد نیز مرا به منزلی در میرداماد ( محل جنایت ) برد و گفت اینجا نیز باید خانم ... ( همسر مقتول پرونده ) را به قتل برسانی . یک بار [ برای ارتکاب قتل ] رفتم اما ترسیدم و فرار کردم ؛ به دروغ به حمیده گفتم که قتل را انجام دادم و یک عکس هم از درب خانه ی خانم ... برای حمیده فرستادم اما نمی دانم حمیده از کجا فهمید که دروغ می گویم .

مهرداد در خصوص انگیزه سرقت و نحوه همراه کردن یکی از دوستانش به نام حمید با خود به کارآگاهان گفت : حمیده بارها در صحبت هایش عنوان کرده بود که خانم ... و همسرش شرایط مالی بسیار خوبی دارند و طلاجات زیادی را در خانه نگهداری می کنند و علاوه بر پولی که از کشتن خانم ... و مادرش به دست می آوریم ، می توانیم طلاجات زیادی را نیز سرقت کنیم . موضوع را از چند روز قبل  ، با یکی از دوستانم به نام حمید که قبلا در یک شرکت با هم همکار بودیم در میان گذاشته و او هم قبول کرد ؛ به او گفته بودم که ما کسی را نمی کشیم و فقط برای سرقت طلاجات می رویم و خانم ... را نیز مخفی می کنیم تا پول دستمزدمان را از حمیده بگیریم و بعد از گرفتن پول ، خانم ... را نیز رها می کنیم و حمید هم قبول کرد .

مهرداد در خصوص همراه شدن یکی دیگر از دوستانش به نام مرتضی در سرقت مسلحانه ی منجر به جنایت به کارآگاهان گفت : به راننده و ماشین نیاز داشتیم ؛ به همین علت با مرتضی که از قبل دوست بودم تماس گرفتم ؛ به مرتضی گفتم که برای سرقت مسلحانه نیاز به ماشین و راننده داریم ؛ ابتدا قبول نکرد ولی بعد از اینکه با او صحبت کردم قرار شد تا 5 میلیون تومان به او بدهیم و پس از آن ، قبول کرد .

مهرداد در خصوص روز سرقت مسلحانه منجر به جنایت و قتل همسر خانم ... ( مرحوم محمود باستانی ) نیز به کارآگاهان گفت : یک روز قبل از روز جنایت همه چیز را با حمیده هماهنگ کرده بودم ؛ ساعت 04:30 صبح روز جمعه از خواب بیدار شدم و راه افتادم ؛ ساعت 5 صبح در سه راه گوهردشت مرتضی به دنبالم آمد ؛ سوار ماشین شدیم و رفتیم ونک . حمید هم آمده بود ؛ او را هم سوار کردیم و به سمت خانه مقتول رفتیم . چند ساعتی همان اطراف بودیم تا اینکه من و حمید تحت پوشش مأمور آب به درب ساختمان ( مجتمع ) رفته و پس از معرفی خود به عنوان مأمور آب ، ساکنان ساختمان نیز درب مجتمع را برایمان باز کردند . به همراه حمید به طبقه پنجم ساختمان رفتیم ؛ هر کدام یک اسلحه کمری داشتیم ؛ من کنار درب آپارتمان ایستادم و حمید زنگ زد ؛ خانم مقتول در را باز کرد ؛ حمید گفت با آقای باستانی ( مقتول ) کار دارد ؛ زمانیکه مقتول به در آپارتمان مراجعه کرد با شوکر به او حمله کردم ؛ مقتول چند قدم عقب رفت و پایش به میز گیر کرد و افتاد روی مبل ؛ از حال رفته بود و تکان نمی خورد ولی هنوز نفس می کشید . حمید به خانم باستانی گفت : هر چه طلا و پول داری بردار بیار ؛ زمانیکه از خانه خارج شدیم ناگهان متوجه شدیم که مقتول پشت سر ماست و فریاد می زد دزد – دزد و از همسایه ها درخواست کمک می کرد ؛ مقتول با من درگیر شد و نمی گذاشت که فرار کنم ؛ اسلحه را به طرفش گرفتم و تیر اول را زدم و در ادامه تیر دوم را شلیک کردم . گلوله به سر مقتول اصابت کرد ؛ مقتول روی زمین افتاد و من هم فرار کردم . رفتیم پایین سوار ماشین مرتضی شدیم ؛ به سمت فلکه دوم صادقیه رفیتم و حمید اسلحه خودش را داخل کانال آب صادقیه انداخت و در میدان آزادی از ما جدا شد ؛ من با مرتضی به طرف خانه رفتیم و من نیز اسلحه خودم را در کانال آب فردیس انداختم و طلاها را نیز با خانه خودم بردم .

با اعترافات صریح مهرداد به انجام سرقت مسلحانه و ارتکاب جنایت با همدستی دو تن از دوستانش ، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ طی دو عملیات دو جداگانه در "اندیشه – فاز یک" و "رضوانیه" اقدام به دستگیری حمید و مرتضی کردند ؛ حمید و مرتضی نیز با اعتراف صریح به مشارکت در سرقت مسلحانه منجر به جنایت ، اظهارات مهرداد در خصوص نقش حمیده را در سرقت و همچنین درخواست برای ارتکاب دو جنایت با انگیزه انتقام گیری تأیید کردند که در ادامه حمیده نیز در منطقه گوهرداشت شناسایی و او نیز به همراه دیگر متهمان ، دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد .

حمیده در اظهاراتش منکر هرگونه آشنایی با متهمان پرونده شده اما شواهد و دلایل بدست آمده صراحتا مشارکت وی در این پرونده را تأیید می کند ؛ همچنین خانم ... ( همسر مقتول ) نیز با اطلاع از نقش حمیده در پرونده عنوان داشت که سال ها پیش او و مادرش با حمیده اختلاف شدیدی داشته اند .

سردار علیرضا لطفی ، رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : تحقیقات از متهمین پرونده در مراحل اولیه قرار دارد و روز جاری با صدور قرار بازداشت موقت از سوی مقام محترم قضایی ، متهمان جهت ادامه تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارند .

 

 

کلمات کلیدی:
ارسال نظر