زمان مطالعه: 5 دقیقه

دام سیاه مرد ترقه فروش برای پسر 12ساله

پسر12ساله وقتی برای خرید ترقه پیش 2 دستفروش رفت، در دام سیاهی گرفتار شد که آنها برایش پهن کرده بودند.
19 فروردین 1398
شناسه : 12464
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/12464
5162+
بالا
پسر12ساله وقتی برای خرید ترقه پیش 2 دستفروش رفت، در دام سیاهی گرفتار شد که آنها برایش پهن کرده بودند.

پسر12ساله وقتی برای خرید ترقه پیش 2 دستفروش رفت، در دام سیاهی گرفتار شد که آنها برایش پهن کرده بودند.

آخرین سه‌شنبه سال گذشته پسری 12ساله به همراه پدرش راهی اداره پلیس پایتخت شد تا راز حادثه تکان‌دهنده‌ای را فاش کند. پسر نوجوان گفت: می‌خواستم برای چهارشنبه‌سوری ترقه بخرم، اما پول تو جیبی‌ام را در مدرسه خرج کرده بودم و دیگر پولی نداشتم. به همین دلیل سراغ دوستانم رفتم تا از آنها برای خرید ترقه پول قرض بگیرم اما هیچ‌کس حاضر نشد به من پول بدهد. این شد که پیش دستفروش‌هایی که ترقه می‌فروختند رفتم و از آنها خواستم چند ترقه به من بدهند تا دست‌خالی به خانه نروم.

او ادامه داد:‌ 2پسر جوان حوالی پارکی در شرق تهران ترقه می‌فروختند و یکی از آنها وقتی شنید من پولی ندارم گفت که حاضر است به‌صورت رایگان به من ترقه بدهد. من اصلا فکرش را نمی‌کردم که او قصد فریب مرا دارد و برایم نقشه کشیده است. او به بهانه اینکه ترقه‌هایش داخل ماشین است به سمت پارک رفت و گفت همراهش بروم. من هم بی‌خبر از همه جا همراهش رفتم اما او ناگهان پشت یکی از درخت‌ها به من حمله کرد و دستانش را روی دهانم گذاشت و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. پس از آن به زور مرا به سرویس بهداشتی که داخل پارک بود کشاند و در یکی از اتاقک‌ها زندانی کرد. دقایقی بعد دوستش آمد و او هم با تهدید مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. پس از آن هردو تهدیدم کردند که اگر شکایت کنم مرا به قتل می‌رسانند و جسدم را از بین می‌برند.

با این شکایت، پرونده‌ای در این خصوص پیش روی قاضی عظیم سهرابی، بازپرس دادسرای جنایی تهران تشکیل شد و با دستور وی گروهی از مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی و دستگیری 2  ترقه‌فروش آغاز کردند. با انجام تحقیقات میدانی چند روز پیش یکی از متهمان بازداشت شد. او دیروز برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و در بازجویی‌ها به اجرای نقشه شیطانی‌اش اعتراف کرد. این متهم 20ساله گفت: دوستم کارتن‌خواب است و جای مشخصی ندارد. معمولا هر سال ما از بازار مواد محترقه می‌خریم و حوالی پارکی در شرق تهران بساط کرده و همه وسایل را می‌فروشیم. روز حادثه هم سرگرم فروش ترقه بودیم که وقتی پسربچه پیش ما آمد و گفت ترقه رایگان می‌خواهد دوستم پیشنهاد داد او را برباییم. من ابتدا قبول نکردم اما وقتی دوستم برگشت و گفت پسربچه را داخل سرویس بهداشتی پارک زندانی کرده و از من خواست تا پیش او بروم وسوسه‌های شیطانی سراغم آمد و وارد این بازی خطرناک شدم. این متهم با دستور قاضی جنایی برای انجام تحقیقات بیشتر به اداره آگاهی تهران انتقال یافت و تلاش برای دستگیری همدست وی ادامه دارد.

 

ارسال نظر