ماجرا از کجا آغاز شد؟
بین ساعت ۱۲ تا یک ظهر بود که اعلام شد زنی دچار تشنج شده و من برای امدادرسانی به او با موتورآمبولانس به محل اعلام شده در یکی از خیابان‌های فاز ۲ شهرک اکباتان اعزام شدم. حدود شش دقیقه بعد به بیمار رسیدم و عملیات امدادرسانی را آغاز کردم. بیمار خانم حدودا ۴۰ ساله‌ای بود که روی زمین افتاده بود و یه حالی شبیه به تشنج داشت، اما تشنج نبود و بیشتر به نظر می‌رسید که یک نشانه عصبی باشد. شرایط خیلی متشنج بود و حس کردم پسر جوان و شوهر این خانم هم عصبی هستند.
شما چکار کردید؟
من امدادرسانی را آغاز کردم و البته همیشه این را هم مدنظر قرار داریم که مراعات اطرافیان بیمار را هم بکنیم و حتی شرایط را هم بسنجیم. من هم بعد از اقدامات اولیه با توجه به شرایط محیط و استرس بالای خانواده بیمار، درخواست آمبولانس کردم و به امدادرسانی اولیه ادامه دادم. چند لحظه بعد کد تاییدیه آمبولانس هم برای من ارسال شد، کمتر از ۱۵دقیقه بعد هم آمبولانس رسید.
تا آمدن آمبولانس چه کارهایی انجام دادید؟
مردم تجمع کرده بودند و خانواده این خانم هم خیلی استرس داشتند، من کار خودم را انجام دادم و کارهای اولیه مانند چک کردن فشار خون، ضربان قلب و قند خون را انجام دادم. همزمان خانمی آمد و گفت که پرستار است و می‌تواند کمک کند که من هم خیلی از کمکش استقبال کردم. بیمار فکش قفل شده و دست‌هایش را جمع کرده بود و من هم با تمام شرایط و تشنجی که وجود داشت برایش آنژوکت زدم و به او دیازپام دادم و با انجام این اقدامات تقریبا حالش بهتر شده بود.
درگیری چه زمانی آغاز شد؟
در طول امدادرسانی مردی که متوجه شدم همسر این خانم است، مدام فریاد می‌زد و فحاشی می‌کرد طوری که منجر به بد شدن دوباره حال همسرش شد، در اینجور مواقع باید اطراف بیمار را آرام کرد اما با اقدامات همسر این زن این اتفاق عملا رخ نداد و فضا متشنج شد. من هم سعی کردم بدون توجه به او کارم را انجام دهم. من از خانواده بیمار خواستم که آرامششان را حفظ کنند اما مدتی بعد پسر جوان این زن هم شروع به تهدید من کرد.
دلیلشان چه بود؟
می گفتند چرا آمبولانس نیامده و موتور آمده است. که من توضیح دادم آمبولانس در راه است و من برای اینکه زود به مقصد برسم و ترافیک را دور بزنم با موتور آمده‌ام تا اقدامات اولیه را انجام دهم.
همیشه همینطور است که اول موتور به محل می‌رود؟
گاهی بسته به شرایط و به خصوص در ساعات پیک ترافیک و با توجه به گزارش حادثه با موتور به محل می‌رویم و سپس درخواست آمبولانس هم می‌شود.
درگیری چطور آغاز شد؟
من مشغول کارم بودم که ناگهان یک سمت از صورتم سوخت و بعد هم با لگد ضربه محکمی به پهلو و کمر من برخورد کرد. حالم بد شد و از شدت درد روی زمین افتادم. نفهیدم پسر بیمار من را به باد مشت و لگد گرفت یا همسرش اما چندین ضربه به من وارد شد و روی زمین افتادم.
گفته شد که با بیل به شما حمله‌کرده‌اند!
با بیل ضربه‌ای به من وارد نشد، اما دیدم که همسر بیمار، از فضای سبز داخل شهرک اکباتان یک بیل برداشته و در حال حرکت به سمت من است که مردم مانعش شدند.
شما آسیب جدی دیدید؟
بله، آمبولانس که رسید بلافاصله درخواست آمبولانس دیگری برای انتقال من هم داده شد و حدود یک ربع بعد از آن هم آمبولانس دوم من را به بیمارستان منتقل کرد.
شکایت کردید؟
تا فاصله رسیدن آمبولانس دوم، پلیس آمد و صورتجلسه اظهارات من ثبت شد. به پزشکی قانونی هم رفتم و از ناحیه کمر، دنده و صورت دچار آسیب دیدگی شده‌ام. شکایت را از طریق دادسرا پیگیری خواهم کرد.
در طول مدت خدمتتان موارد مشابه این حادثه هم برایتان رخ داده بود؟
من ۲۷ سال است که نیروی عملیاتی اورژانس هستم، موارد زیادی بود که خانواده بیماران عصبی بودند که طبیعی هم هست اما اینکه ما را کتک بزنند را هیچوقت ندیدم.
پرونده این حادثه در حالی پیگیری می‌شود که به گفته رییس اورژانس تهران، تا اجرای قانون و برخورد با فرد خاطی سازمان اورژانس از هیچ تلاشی دست بردار نیست و در مقابل خاطیان به هیچ عنوان کوتاه نخواهند آمد اما واقعیت این است که این نخستین بار نیست که ماموران امدادی، خدماتی یا انتظامی هنگام انجام ماموریت مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند. پیش از این مشابه این اتفاق در مورد تعدادی از ماموران پلیس نیز رخ داده بود که با برخورد سریع پلیس در شناسایی و برخورد با ضاربان همراه شد و بی‌شک علاوه بر برخورد قاطع با عاملان، فرهنگ‌سازی نیز از وقوع چنین اتفاقات و حوادثی جلوگیری می‌کند.