زمان مطالعه: 3 دقیقه

سرقت های سریالی درپوش فاضلاب شهری از سوی کفاش ورشکسته

مرد جوانی که بعد از گرانی ها دیگر نتوانست کار کفاشی اش را ادامه دهد تصمیم گرفت که دست به سرقت بزند. او یک روز که داشت از خیابان عبور می کرد چشمش به درپوش فاضلاب شهری افتاد و همانجا تصمیمش را گرفت. با دوستش صحبت کردند و با هم یک تیم تشکیل دادند. این مرد لباس کارگرهای شهرداری را پوشید و به همراه همدستش نیمه های شب به سراغ درپوش فاضلاب شهری رفت و آنها را سرقت کرد.
04 دی 1397
شناسه : 11393
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/11393
19153+
بالا
مرد جوانی که بعد از گرانی ها دیگر نتوانست کار کفاشی اش را ادامه دهد تصمیم گرفت که دست به سرقت بزند. او یک روز که داشت از خیابان عبور می کرد چشمش به درپوش فاضلاب شهری افتاد و همانجا تصمیمش را گرفت. با دوستش صحبت کردند و با هم یک تیم تشکیل دادند. این مرد لباس کارگرهای شهرداری را پوشید و به همراه همدستش نیمه های شب به سراغ درپوش فاضلاب شهری رفت و آنها را سرقت کرد.

 پلیس پایتخت پس از سرقت های سریالی درپوش های فاضلاب موضوع را در دستور کارش قرار داد و در نهایت این دو سارق حرفه ای شناسایی و دستگیر شدند. متهم اصلی این پرونده صبح دیروز در حیاط پلیس پیشگیری پایتخت از ماجرای دزدی هایشان گفت:

چی شد که تصمیم گرفتی درپوش فاضلاب سرقت کنی؟

از قبل برایش برنامه ای نداشتم. بی پول بودم و به دنبال راه چاره می گشتم. یک روز وقتی در خیابان راه می رفتم چشمم به درپوش فاضلاب خورد و تصمیم گرفتم آنها را سرقت کنم. فکر می کردم راحت ترین سرقت است.

همدستت را از کجا می شناختی؟

با او دوست بودم. او هم مشکل مالی داشت و وقتی موضوع را با او درمیان گذاشتم قبول کرد که با من همکاری کند.

چه ساعت هایی به سرقت می رفتید؟

حدودا 3 تا 4 صبح می رفتیم که کسی در خیابان ها نباشد.

لباس شهرداری را از کجا تهیه کردی؟

در خیابان پیدا کردم و تصمیم گرفتم آن را بپوشم. فکر کردم با این لباس کسی به من مشکوک نمی شود و اگر نیمه های شب مرا در خیابان دیدند کاری با من ندارند.

چند درپوش را سرقت کردید؟

حدود 5 یا 6 عدد. ولی دقیقا یادم نیست.

آنها را چقدر فروختی؟

هنوز نفروخته بودم. آنها را در یک انباری نگه داشته بودم تا سر فرصت بفروشم.

می دانی آنها را چند می خرند؟

نه هنوز قیمت گذاری نکرده بودم.

وزش هر درپوش چقدر بود؟

50 کیلو

آن را چطور سرقت و حمل می کردی؟

با دیلم آنها در می آوردم و بعد با خودروی پرایدم آنها را به انبار می بردیم.

سابقه داری؟

نه اصلا. اولین بار است که به فکر سرقت افتادم. بیکار بودم و باید کاری می کردم.

شغلت چه بود؟

من کفاش بودم. اما به خاطر گرانی دیگر نتوانستم کار کنم. همه چیز گران شد. چسب و وسایل کفش را نتوانستم تهیه کنم. برای همین کار خوابید و من ورشکسته شدم.

کلمات کلیدی:
ارسال نظر