زمان مطالعه: 5 دقیقه

عکس مرد زلزله زده روی شیرخشک آلمانی

سال گذشته در بحبوحه زلزله کرمانشاه انتشار تصاویر پدری که در جریان زلزله ویرانگر همه خانواده، بجز پسر 3 ماهه اش را از دست داده بود افکار عمومی را متاثر کرد. ماجرا از این قرار بود که هنگام وقوع زلزله مادر خانواده به نام لیلا پسر 3 ماهه اش آرین را در آغوش گرفته و خودش جان داده اما این اقدامش باعث زنده ماندن پسر 3 ماهه اش شده بود.
22 آبان 1397
شناسه : 1076
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/1076
15659+
بالا
مرد زلزله زده: بعد از مدتی یک شرکت آلمانی تولید کنند شیرخشک که مسئولانش تصویر من را دیده بودند برای مان شیرخشک فرستاد و عکس من و آرین را روی قوطی های شیرخشک زد.
سال گذشته در بحبوحه زلزله کرمانشاه انتشار تصاویر پدری که در جریان زلزله ویرانگر همه خانواده، بجز پسر 3 ماهه اش را از دست داده بود افکار عمومی را متاثر کرد. ماجرا از این قرار بود که هنگام وقوع زلزله مادر خانواده به نام لیلا پسر 3 ماهه اش آرین را در آغوش گرفته و خودش جان داده اما این اقدامش باعث زنده ماندن پسر 3 ماهه اش شده بود.

 به دنبال انتشار این خبر افراد زیادی برای کمک به آرین و پدرش اعلام آمادگی کردند و در ادامه کمک های زیادی برای آنها ارسال شد. فرهاد صفری، پدر داغدار این خانواده به حادثه 24 می گوید:« زمانی که فیلم من از طریق کانال روزنامه همشهری در همه جا پخش شدتوجه همه به این بچه و این منطقه جلب شد. من یکی از زلزله زدگان روستای تپانی بودم عکس و فیلم من را در رسانه ها پخش کردید و بعد از آن برای مان امکانات آوردند.»

وی ادامه می دهد:« در آن روزها آرین پسرم 3 ماه داشت و 3 روز اول بعد از زلزله را گرسنگی کشید تا اینکه کمک های مردمی از راه رسید و بعد از مدتی یک شرکت آلمانی تولید کنند شیرخشک که مسئولانش تصویر من را دیده بودند برای مان شیرخشک فرستاد و عکس من و آرین را روی قوطی های شیرخشک زد. »

فرهاد در ادامه می گوید:«حالا مهم ترین نیاز من و بقیه این است که خانه های مان برای مان بازسازی شود. تا امروز ملت کمک مان کردند. از این به بعد از دولت انتظار دارم این خانه های خراب شده را برای مان درست کند. چون دیگر چیزی برای مان باقی نمانده است. 12سال برای این خانه و زندگی زحمت کشیده بودم. من در معدن ماسه شویی کار می کردم و ماهی 650 هزار تومان درآمد داشتم و برای خانواده ام می آوردم اما زلزله همه شان را از من گرفت و حالا فقط پسر 3 ماهه برایم مانده است.»

فرهاد اما هنوز روزهایی را که سیل کمک های مردمی به سرپل ذهاب روانه شده بود را از یاد نبرده و می گوید:«تشکر می کنم از کسانی که کمک مادی فرستادند، افرادی که کمک معنوی دادند و از لحاظ روحی تسکین مان دادند تشکر می کنم. از ارومیه، کرج، تهران و شهرهای مختلف برای کمک آمدند. حتی از عراق برای مان کمک فرستادند. خودشان هم آمدند برای عرض تسلیت. این ها برای من و اهالی روستایم امید است. ما مرز نشین هستیم. باید به ما کمک کنند. ما در زمان جنگ آوارگی کشیده ایم. آیا حالا مستحق این وضعیت هستیم ؟ آیا باید اینطور باشد که جنازه اعضای خانواده ام را از زیر آوا بیرون بکشم ؟ ما را فراموش نکنید. 

ارسال نظر