زمان مطالعه: 10 دقیقه

راننده بی احتیاط چطور 4 دانش آموز را قربانی کرد

راننده وانت بی احتیاط که از مقابل مدرسه ای در بردسکن می گذشت در جریان حادثه ای هولناک 4 دانش آموز را زیر گرفت. این حادثه جان 2 نفر از دانش آموزان را گرفت، یکی از آنها را دچار مرگ مغزی کرد و چهارمین دانش آموز همچنان روی تحت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می کند.
22 آبان 1397
شناسه : 1071
منبع:
اشتراک گذاری
اشتراک گذاری با
تلگرام گوگل پلاس
لینک
https://hadese24.ir/news/1071
38472+
بالا
راننده وانت بی احتیاط که از مقابل مدرسه ای در بردسکن می گذشت در جریان حادثه ای هولناک 4 دانش آموز را زیر گرفت. این حادثه جان 2 نفر از دانش آموزان را گرفت، یکی از آنها را دچار مرگ مغزی کرد و چهارمین دانش آموز همچنان روی تحت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می کند.

سجاد حسین پور، محمد مهدی احمدی، مهدی جهانی فرد و امیرعلی طاهریان دانش آموزان مدرسه حاج مومن بردسکن واقع در خراسان رضوی بودند. سجاد و محمدمهدی کلاس چهارمی بودند و مهدی و امیرعلی کلاس پنجمی. آنها که در یک محله زندگی می کردند روز یکشنبه بعد از تعطیل شدن مدرسه از خیابان سیزدهم آبان به سوی خانه به راه افتادند. بچه ها هنوز فاصله زیادی از مدرسه نگرفته بودند که ناگهان یک پیکان وانت در حالی که سرعت خیلی زیادی داشت از راه رسید. سرعت وانت آنقدر زیاد بود که بچه ها غافلگیر شدند و نتوانستند از مسیرش کنار بروند. وانت که معلوم نبود راننده اش چه وضعیتی دارد با شدت زیادی با 4 دانش آموز برخورد کرد اما این حادثه هم نتوانست جلودارش باشد و او به مسیرش ادامه داد و فرار کرد.

عابران از دیدن این صحنه شوکه شده بودند اما در ادامه چند دور دانش آموزان حلقه زدند و چند نفر از اورژانس کمک خواستند. هر 4 پسربچه آسیب زیادی دیده و دچار خونریزی شده بودند. بدن نحیف تاب ضربه شدید وانت را نداشت. چند دقیقه بیشتر طول نکشید تا آمبولانس های اورژانس از راه رسیدند و 4 دانش آموز به بیمارستان ولیعصر بردسکن منتقل شدند.

در بیمارستان

رضا ذبیحی، مدیر بیمارستان ولیعصر بردسکن که هنگام انتقال مصدومان در بیمارستان حضور داشت درباره وضعیت دانش آموزان پس از تصادف می گوید:« وقتی از این حادثه تلخ با خبر شدیم همه بیمارستان به حالت آماده باش در آمد و همه امکانات برای پذیرش دانش آموزان مهیا شد. در بررسی های اولیه مشخص شد که هر 4 دانش آموز وضعیت وخیمی دارند. هر 4 نفر علاوه بر از ناحیه سر به شدت آسیب دیده و بدحال بودند. هوشیاری همه شان بین 4 تا 5 بود و وضعیت خطرناکی داشتند. به همین دلیل همزمان با انجام اقدامات اولیه در اتاق عمل با بیمارستان های شهید بهشتی سبزوار و 22 بهمن نیشابور برای انتقال آنها هماهنگ شد.» لحظات به سرعت می گذشت و جان 4 دانش آموز در خطر بود. به همین دلیل تیم پزشکی تصمیم گرفتند از بالگرد برای انتقال آنها استفاده کنند. ذبیحی در این باره می گوید:« ساعت 13:30 سجاد و محمد مهدی به استادیوم ورزشی که در نزدیکی بیمارستان قرار دارند منتقل شدند و در آنجا بالگرد اورژانس آنها را به سبزوار منتقل کرد. مهدی و امیرعلی هم چند دقیقه بعد به همین ترتیب با بالگرد دیگری به نیشابور منتقل شدند.»

آخرین وضعیت دانش آموزان

با وجود انتقال دانش اموزان حادثه دیده به دو شهر دیگر اما کادر پزشکی بیمارستان ولیعصر بردسکن با نگرانی اوضاع آنها را دنبال می کردند. مدیر این بیمارستان می گوید:« ساعت حدود 4 بعد از ظهر بود که خبر رسید امیرعلی وضعیت وخیمی پیدا کرده و دقایقی بعد او روی تحت بیمارستان جانش را از دست داد. » او ادامه می دهد:« ساعت 7:30 شب بود که سجاد هم که دچار خونریزی شدیدی در سرش شده بود در بیمارستان سبزوار جان باخت و دقایقی بعد هم کاهش هوشیاری محمدمهدی باعث شد او دچار مرگ مغزی شود.» ذبیحی درباره چهارمین حادثه دیده نیز می گوید:« شامگاه یکشنبه میزان هوشیاری مهدی کمی بالاتر رفته و به 7 رسیده بود اما صبح دوشنبه هوشیاری اش به 5 کاهش یافت. او خونریزی شدیدی در سرش دارد و به ساقه مغزش آسیب وارد شده است. با این حال تلاش ها برای نجات وی ادامه دارد.»

تصادف مرگبار مقابل چشم برادر

تلفن خانه پدری سجاد که زنگ می خورد، بعد از چند بوق صدای ضعیف دختری نوجوان از آن طرف خط به گوش می رسد. او خواهر سجاد است. صدای شیون و زاری خانه را پر کرده و دختر نوجوان هم که بغض کرده با گریه جواب می دهد. می گوید: من سه برادر داشتم و سجاد داداش کوچکترم بود. این را که می گوید بغضش می ترکد و دیگر نمی تواند حرفهایش را ادامه دهد.

یک نفر دیگر گوشی را می گیرد. او مادر سجاد است. وقتی می فهمد که باید درباره جگرگوشه اش صحبت کند او هم توانش را از دست می دهد و گوشی را کنار می گذارد. اما چند لحظه بعد خاله سجاد که او هم صدایش گرفته حاضر می شود صحبت کند. او می گوید:« برادر بزرگ تر سجاد مغازه ای در نزدیکی همان مدرسه که سجاد در آنجا درس می خواند دارد. دیروز برادرش جلوی مغازه ایستاده بود و با چشمان خودش دید که چطور وانت با سجاد و 3 نفر دیگر از دانش آموزان برخورد کرد. راننده بی انصاف که از همسایه های مان است بعد از برخورد ماشینش با بچه ها فرار کرد. اما چند ساعت بعد دستگیر شد.» او ادامه می دهد:« همان موقع برادر سجاد و بقیه مردم با اورژانس تماس گرفتند و درخواست کمک کردند. بچه ها را به بیمارستان بردند اما همه شان بدحال بودند و سجاد را به بیمارستان سجاد منتقل کردند. پدر و مادرش هم دنبال او رفتند. با اینکه دکترها تلاش زیادی انجام دادند اما ساعت 8 شب سجادمان فوت شد. باورتان نمی شود اما او آزارش به هیچ کس نمی رسید. پسر خوب و آرامی بود و حالا نمی دانم خواهرم چطور می خواهد از دست دادن او را تحمل کند. خدا به او صبر بدهد.»

 

ارسال نظر