حادثه 24 - 10 روز از کشف اجساد حلق آویز شده 5 نفر از اعضای خانواده پزشکی در زیرزمین خانه شان در نجف آباد میگذرد و شایعات درباره این حادثه همچنان ادامه دارد. حالا حسن موسویچلک، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران از پشت پرده وقوع این حادثه و حوادث مشابه آن میگوید.
عصر روز جمعه ۱۷ تیر ماه سال جاری، خبر حلقآویز شدن ۵ نفر از اعضای یک خانواده در خانهای واقع در جنوب نجفآباد اصفهان منتشر شد که شوک بزرگی به افکار عمومی وارد کرد. قربانیان این حادثه شامل مادر، پسر و ۲ دختر جوان خانواده و دختری نوجوان که نوه خانواده بود، میشدند که چند روزی نیز از جان باختنشان میگذشت و دست و پا و دهانشان بسته شده بود و بوی ناشی از فساد اجساد همسایهها را که مدتها از این افراد بیخبر بودند به آنجا کشانده بود.
با انتشار این خبر، هیچکس نمیدانست اعضای این خانواده چطور و با چه انگیزهای جان خود را از دست دادهاند و مرگ آنها خودکشی است یا یک جنایت مخوف.
یافتهها نشان میداد پدر خانواده از سالها قبل در قید حیات نبوده و مادر خانواده حدودا ۶۰ ساله و فرهنگی بازنشسته بوده است. یکی از دختران اگرچه چند سال قبل ازدواج کرده بود و مادر دختری ۱۳ ساله بود اما به دلیل اختلاف با شوهرش به خانه پدری بازگشته بود. دختر و پسر جوان دیگر خانواده نیز مجرد بودند و با مادرشان زندگی میکردند.
حدسها و فرضیهها درباره خودکشی یا قتل این خانواده ادامه داشت تا اینکه روز ۲۱ تیر ماه ابوالفضل ترابی، نماینده مردم نجفآباد در مجلس شورای اسلامی در پی گفتوگویی با اعلام کشف دستنوشتههایی در محل حادثه مدعی شد که اعضای این خانواده به دلیل افسردگی دست به خودکشی زدند. او در این باره عنوان کرد: «وقوع این حادثه در نجفآباد افکار عمومی را جریحهدار کرد. از همان لحظه با حضور عوامل قضایی و انتظامی تحقیقات برای روشن شدن پشت پرده این حادثه آغاز شد. در بررسیهای اولیه راز این اتفاق هولناک برملا و معلوم شد که اعضای این خانواده بهطور خودخواسته دست به این کار زدهاند. در محل حادثه دستنوشتههایی با خط ۲ نفر از قربانیان کشف شده که نشان میدهد آنها با میل و رضایت خودشان دست به این کار زدهاند و جای تردیدی در مرگ خودخواسته آنها وجود ندارد. مادر و پسر خانواده دچار افسردگی شدیدی بودند و از مدتها قبل با نزدیکان و فامیل بهطور خودخواسته قطع ارتباط کرده و دچار انزوا شده بودند. در حیاط این خانه یک پژوپارس پارک شده بود. آنها وضعیت مالی نسبتا خوبی داشتند و حقوق خوبی هم دریافت میکردند و هیچ مشکل مالی نداشتند. با وجود اینکه مادر خانواده فرهنگی بود اما خانواده محیط بستهای داشت و در این بستر همگی دچار انزوا و افسردگی شده بودند. طبق شواهد به دستآمده از صحنه هر ۵ قربانی جز دختر نوجوان بابت خودکشی رضایت داشتند که او هم توسط دیگران برای خودکشی فریب داده شده است. اجرای این نقشه تلخ برعهده پسر خانواده بود. او ابتدا دستها و پاهای ۴ نفر دیگر را بست و نقشه را اجرا کرد. سپس درحالی که دستش را با قفل و زنجیری که حدود ۳۰سانتیمتر طول داشت بست و روی چهارپایه رفت و درنهایت خودش را نیز کشت.»
«حسن موسویچلک»، رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران درخصوص این خبر جزییاتی را شرح میدهد.
موسویچلک در مورد خودکشی دسته جمعی این خانواده میگوید: «براساس انتشار خبر در نجفآباد حادثهای رخ داده است و یک خانواده 5 نفره که شامل مادر، پسر، دو دختر و نوه بوده اقدام به خودکشی میکنند. این خبر از چند زاویه قابل تامل و بررسی است؛ جنبه اول اینکه با توجه به شواهد و گزارشهایی که منتشر شده است زمینههای افسردگی و انزوا در این خانواده در تعامل با دیگران کاملا مشخص بود. یعنی اختلالات روانی میتواند یک عامل تشدیدکننده برای ظهور و بروز چنین رفتارهایی باشد. ما اگر نیم نگاهی به آماری که مدیرکل سلامت روانی اجتماعی اعتیاد وزارت بهداشت در چند ماه پیش اعلام کرد، داشته باشیم از میان گروه سنی 15 تا 64 سال تقریبا 30درصدشان اختلال روانی دارند که این موضوع نیاز به بررسی و مداخله دارد. اگر همین آمار را با دو دهه قبل مقایسه کنیم، شاهد خواهیم بود که آن زمان این آمار 15درصد بوده است. به عبارتی این آمار نسبت به دو دهه گذشته دو برابر شده است و این موضوع سادهای نیست که به راحتی بخواهیم از کنار آن عبور کنیم. ضمن اینکه پیشبینیها بر این است که بعد از ویروس کرونا وضعیت بحرانیتر خواهد شد. نظام روانشناسی همچنین هشداری را داده است. کارشناسان هم بارها و بارها چنین هشدارهایی را دادند. پس پیام اول این است که اگر ما روی سلامت روانی اجتماعی مردم کار نکنیم و برای ارتقای سواد سلامت روانی اجتماعی، ارتقای مهارتهای ارتباط اجتماعی و ارتقای مهارتهای حل مشکلات مانند خشم و غیره برنامهریزی نکنیم، چنین عوارضی غیرقابل اجتناب است و چنین مواردی باز هم اتفاق خواهد افتاد. نکته دوم در این حوزه خودکشی دستهجمعی است. ما درخصوص این خانواده اطلاعات چندانی در دست نداریم اما اگر به طور کلی بخواهیم آن را بررسی کنیم آنطور که از شواهد مشخص است، مادر معلم بازنشسته بوده است. معمولا در یک خانواده مادرها خیلی مهربانتر هستند و وقتی یک خانواده با هم تصمیم میگیرند که اقدام به خودکشی کنند بدون شک انگیزهها و عواملی که باعث بروز این کار میشود هم در بین همه اعضای خانواده مشترک است و هم عوامل بسیار قوی وجود دارند که سبب شدند این خانواده چنین اقدام هولناک و وحشتناکی را انجام دهند. در واقع در چنین مواردی انگیزهها و عوامل بسیار اهمیت دارد و در اینجا ممکن است این سوال مطرح شود که چطور هیچ کدام از اعضای خانواده نتوانستند شرایط را تغییر بدهند یا کنترل کنند که به چنین مسیری نروند؟ این سوال، سوال درستی است اما بحث این است که سایر اعضای خانواده هم مشمول همان سلامت روان باشند که گویا متاسفانه این خانواده از سلامت روان برخوردار نبودند. مهارتهای لازم را نداشتند یا اینکه انگیزهها برای خودکشی در این افراد به قدری قوی بود که آنها را وادار کرد عمل مشابه را اتخاذ کنند و برمبنای آن چنین اقدام وحشتناکی را انجام بدهند.»
حوزه مددکاری اجتماعی بنیاد شهید مگر با این خانواده ارتباط نداشت؟
رییس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در ادامه میگوید: «موضوع بعدی که اهمیت پیدا میکند این است که ما در سازمانهای مختلف نیاز به تقویت برنامههای اجتماعی داریم. طبق آنچه منتشر شد پدر این خانواده از خانواده معظم شاهد بوده است. حالا اینجا سوال مطرح میشود که حوزه مددکاری اجتماعی بنیاد شهید مگر با این خانواده ارتباط نداشت؟ اگر ارتباط داشت چطوری در بین ارتباطهایشان متوجه چنین وضعیتی در خانواده نشده بود! اگر ما مددکاری بنیاد شهید را ضعیف نمیکردیم یا ضعیف نمیشد و از مددکاران اجتماعی متخصص و کارآزموده و دارای تحصیلات دانشگاهی در این حوزه استفاده میکردیم یا اگر پروندههای مدیریت را در بنیاد شهید تقویت میکردیم یا نظام نامه مددکاری اجتماعی بنیاد شهید نوشته میشد که با روشهای علمی خدمات مددکاری اجتماعی را ارایه میکردند شاید چنین اتفاقی نمیافتاد یا حداقل قبل از حادثه تمهیداتی اتخاذ میشد. اینها نشان میدهد که ما در این بخش هم خیلی قوی عمل نکردیم. بنیاد شهید یک مقطعی حوزه مددکاری اجتماعی پویایی داشت ولی الان اینگونه نیست. موضوع بعدی که باز از اهمیت زیادی برخوردار است؛ روابط خانوادگی، اطرافیان و فامیل با این خانواده است. درخصوص این خانواده آنچه در گزارشهای مختلف ذکر شد، ازجمله صحبتهای آقای ترابی نماینده نجفآباد اصفهان و گزارشهای دیگر که در رسانهها منتشر شده بود، نشان میداد که این خانواده مدتهای زیادی ارتباطشان را با اطرافیان کم کرده یا قطع کرده بودند. اینجا مجدد این سوال مطرح میشود که من به عنوان یک فامیل، به عنوان یک همسایه یا به معنای کلی دوستان، آشنایان و بستگان نسبت به این خانواده یا افراد هیچگونه مسوولیتی نداشته و نداریم و این موضوع نشان میدهد که بیتفاوتیها میتواند عاملی باشد برای تشدید چنین وضعیتی چه بسا که بزرگترهای دیگری هم شاهد وضعیت ارتباطی این خانواده بودند. وقتی این جایگاهها تضعیف و روابط کمتر میشود احتمال ظهور و بروز چنین پدیدههایی وجود دارد. علت آخر که باید در مورد آن بگویم، این است که در دو دهه اخیر روند خودکشیها براساس آمارهای پزشکی قانونی، روند رو به رشدی بوده است. گرچه حداقل براساس آمارهای رسمی شیب آن بسیار زیاد نبود ولی روند، روند رو به رشدی بوده است. حالا در کنار موضوع سلامت روان و ارتقای مهارتها، مشکلات اقتصادی را نیز باید به آن اضافه کنیم، فضای کلی جامعه را باید به آن اضافه کنیم، کاهش سرمایه اجتماعی را باید به آن اضافه کنیم و در واقع موضوعات مختلفی عامل بروز چنین پدیدهای میشود. خود شما بهتر از من میدانید که معمولا اقدام به خودکشی و دیگر آسیبهای اجتماعی به معنای عام پدیدههای تک عاملی نیستند. یعنی تنها یک عامل باعث بروز چنین رفتارهایی نمیشود، بلکه مجموعهای از عوامل سبب چنین آسیبهایی میشود. اگر قرار باشد بهطور خاص درباره این خانواده صحبت شود حتما نیازمند بررسی بیشتر و داشتن اطلاعات دقیقتر است تا مبتنی بر شواهد این خانواده باشد تا دیر نشده برای سلامت روان اجتماعی مردم باید فکری کرد وگرنه عوارضی از این دست رخ خواهد داد. امیدوارم آنچه میگویم اتفاق نیفتد، چون رخ دادن این حوادث در جامعه عادی میشود و عادیسازی این موضوع خودش میتواند جنبههای یادگیری برای دیگران داشته باشد.»
آخرین اخبار «حوادث اصفهان» را در صفحه حوادث اصفهان حادثه 24 بخوانید.