حادثه 24 - اعضای بدن زنی جوان که در تصادفی وحشتناک دچار مرگ مغزی شده بود با اعلام رضایت خانوادهاش به چندین بیمار نیازمند اهدا شد. اما این زن چطور دچار مرگ مغزی شد و خانوادهاش در چه شرایطی تصمیم به اهدای اعضای بدن او گرفتند.
این زن 36ساله که ثویبه عزیزی نام داشت همراه همسر و دختر و پسر 14و 6سالهاش در سنندج زندگی میکرد. با وجود اینکه شوهر این زن با همه وجود کار میکرد اما مشکلات زندگی باعث شده بود که او هم دست از تلاش برندارد. این زن همراه تعداد دیگری از زنان منطقه در کار بافت کلاش (نوعی کفش محلی) بودند و این راه کمک خرجی برای زندگیشان بود.
زن جوان وابستگی زیادی به خانوادهاش داشت. او چند سال قبل پدر و مادرش را از دست داده بود و در ماههای قبل هم برادرانش جان خود را از دست داده بودند. او همه زندگیاش را وقف 2فرزندش کرده بود و برای اینکه آنها زندگی راحتی داشته باشند همه تلاشش را انجام میداد.
زن جوان چند روز قبل همراه با خواهر و خواهرزادهاش به شهر دیواندره رفته بودند. آن روز اما در راه برگشت از دیواندره به سنندج حادثه تلخی برایشان اتفاق افتاد. خودروی آنها که یک پیکان بود در کیلومتر 10جاده دیواندره- سنندج بنابه دلایل نامشخصی از مسیر اصلی منحرف شد و بهشدت با یک کامیون برخورد کرد. شدت این حادثه به حدی بود که خواهر ثویبه و زن دیگری که در خودرو بودند در دم جان خود را از دست دادند. مرد راننده و خواهرزاده ثویبه دچار مصدومیت شدند اما خودِ او دچار وضعیت وخیمی شد. وقتی امدادگران اورژانس این زن را به بیمارستان منتقل کردند سطح هوشیاری پایینی داشت. در همان معاینههای اولیه معلوم شد که در جریان تصادف ضربات شدیدی به سر این زن اصابت کرده است و جانش در خطر است. به همین دلیل پزشکان همه تلاش خود را برای نجات او انجام دادند اما 4روز بعد او که در کما بود دچار مرگ مغزی شد.
اعلام این واقعیت تلخ به خانواده زن جوان یکی از سختترین کارهای دنیا بود. کاری که بر عهده یکی از پزشکان بیمارستان گذاشته شد تا او علاوه بر اینکه خبر مرگ مغزی ثویبه را به خانوادهاش میدهد، با آنها درباره امکان اهدای اعضای بدن او به بیماران نیازمند صحبت کند. باور حادثهای که اتفاق افتاده بود برای همسر و 2 فرزند خردسال ثویبه دشوار بود. آنها نمیتوانستند به همین سادگی قبول کنند که مادر خانواده، آنها را ترک کرده است. به همین دلیل جلب رضایتشان چند روزی طول کشید تا اینکه سرانجام موافقت کردند که اعضای بدن او به چند بیمار نیازمند اهدا شود.
خداحافظی با مادر
با وجود اینکه چند روز از فوت این زن میگذرد اما همه اعضای خانوادهاش در شوک هستند و نمیتوانند در اینباره صحبت کنند. با این حال خالد مرادیان، یکی از نزدیکان این خانواده جزئیات بیشتری از این حادثه را برای حادثه 24 بازگو میکند و میگوید: این زن خیلی برای خانوادهاش زحمت میکشید. او در زندگیاش سختیهای زیادی کشیده بود و همین چند وقت قبل برادرانش را از دست داد. همه دلخوشی او فرزندانش بودند و به خاطر آنها به سختی کار میکرد.
این مرد ادامه میدهد: وقتی این حادثه اتفاق افتاد چون او برادر نداشت، کارهای مربوط به اهدای عضو را من انجام دادم. ابتدا خانوادهاش برای اهدای عضو راضی نمیشدند و این کار برایشان سخت بود. اما وقتی من و چند نفر دیگر از بزرگان فامیل با آنها صحبت کردیم و گفتیم که فوت شدن ثویبه قطعی است و او دیگر به زندگی برنمیگردد اما با اهدای اعضای بدنش چند نفر دیگر زنده میمانند؛ همسر، خواهران و فرزندانش برای اهدای عضو راضی شدند و پیکر او برای جداسازی اعضای بدن به تهران منتقل شد و همه اعضایی که قابل اهدا بود برداشته و به بیماران نیازمند پیوند زده شد. وداع با مادر برای بچههای ثویبه خیلی سخت بود اما آنها سعی کردند با این واقعیت تلخ کنار بیایند و برای شادی روح مادرشان هم که شده راضی به اهدای عضو شدند. پیش از این اتفاق همه از خانواده ثویبه با احترام زیادی یاد میکردند اما حالا با تصمیمی که اعضای خانوادهاش گرفتهاند احترام همه نسبت به آنها بیشتر شده است.
آخرین اخبار «حوادث کردستان» را در صفحه حوادث کردستان و حوادث سنندج حادثه 24 بخوانید.