سرقت از طلافروشی در غرب تهران به خاطر همسر پرتوقع/ سارق با چاقو به جان مرد طلافروش افتاد

سارق طلافروشی‌های پایتخت مدعی است برای اینکه بتواند برای همسرش زندگی مجللی بسازد نقشه سرقت کشیده است.
تاریخ: 01 دی 1400
شناسه: 82359

حادثه 24 - سارق طلافروشی‌های پایتخت مدعی است برای اینکه بتواند برای همسرش زندگی مجللی بسازد نقشه سرقت کشیده است. هفته گذشته مرد جوانی که ماسک به‌صورت داشت وارد یک مغازه طلافروشی در غرب تهران شد. او در ابتدا وانمود می‌کرد که مشتری است اما ناگهان چاقویی از جیب کاپشنش بیرون آورد و به سمت مرد طلافروش گرفت. او وقتی با مقاومت طلافروش روبه‌رو شد با ضربه چاقو وی را زخمی و طلاهای داخل ویترین مغازه را جمع کرد و داخل کیفش ریخت و سراسیمه پا به فرار گذاشت.

گزارش سرقت

ماجرای این سرقت به پلیس مخابره شد و مأموران راهی محل حادثه شدند. ضربه چاقو دست، گوش و چشم چپ مرد طلافروش را زخمی کرده و او بر اثر شدت خونریزی از حال رفته بود. در ادامه وی به بیمارستان منتقل شد و مأموران در بازبینی تصاویر دوربین مداربسته، تصویری از سارق به‌دست آوردند. درحالی‌که تحقیقات برای بازداشت این مرد ادامه داشت ساعتی بعد به مأموران خبر رسید که سارقی با همان مشخصات وارد یک طلافروشی دیگر در غرب تهران شده و با تهدید طلافروش قصد سرقت دارد. ماجرای سرقت را همسایه‌های طلافروش به پلیس خبر داده بودند و با حضور بموقع مأموران در آنجا سارق که در محاصره طلافروش و مردم گرفتار شده بود دستگیر شد. در بازرسی بدنی او چاقو و کیفی که طلاهای سرقتی را داخل آن ریخته بود کشف شد.

من دیوانه‌ام

متهم پس از دستگیری خودش را به دیوانگی زد و گفت بیمار روانی است و کارت قرمز دارد. او مدعی شد که چیزی از سرقت‌ها به‌خاطر ندارد و با دیدن فیلم‌‌های دوربین مداربسته که چهره وی را هنگام سرقت ضبط کرده بود ادعا کرد که بی‌گناه است. او گفت گاهی کارهایی انجام می‌دهد که اختیاری بر آن ندارد اما در بررسی‌های انجام شده مشخص شد که هیچ سابقه پزشکی و بیماری روانی ندارد. در این شرایط متهم با دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای ناحیه34 تهران بازداشت شد و بازجویی از او ادامه یافت تا اینکه اسرار سرقت‌های سریالی خود را فاش کرد.

سرقت برای زندگی بهتر

متهم گفت: من در یک فروشگاه کار می‌کنم و درآمد زیادی ندارم. هرچه در زندگی تلاش می‌کردم به جایی نمی‌رسیدم و همیشه با زندگی ایده‌آل فاصله زیادی داشتم. از سوی دیگر همسرم مدام بهانه می‌گرفت  و توقع خانه بهتر، ماشین و اثاثیه مجلل داشت که قدرت خرید آنها را نداشتم. متهم ادامه داد:‌ همسرم مدام زندگیمان را با بستگانمان مقایسه می‌کرد و من که می‌ترسیدم روزی مرا ترک کند نقشه سرقت کشیدم تا زندگی بهتری برایش بسازم. وی گفت: ابتدا قصد داشتم از بانک سرقت کنم و حتی چند بانک را هم شناسایی کردم اما ترسیدم نقشه‌ام را اجرا کنم. بانک‌ها مجهز به سیستم‌های ایمنی بودند و سرقت از آنجا ریسک بزرگی داشت. به همین دلیل رفتم سراغ طلافروشی. چند روز قبل از سرقت به‌عنوان مشتری وارد چند مغازه طلافروشی شدم و وضعیت آنجا را بررسی کردم تا اینکه روز حادثه با تهیه چاقو و خرید یک کیف قدم در نخستین مغازه طلافروشی گذاشتم. اما طلافروش با من درگیر شد و زنگ خطر را به صدا در آورد و من هم که ترسیده بودم با چاقو به او ضربه زدم و مقداری طلا داخل کیفم ریختم و فرار کردم. او  ادامه داد: چون بار اولم بود، هول شده بودم و مقدار کمی طلا دزدیدم. برای همین تصمیم گرفتم به دومین مغازه طلافروشی دستبرد بزنم اما مردم و کسبه‌ محل متوجه شدند و دستگیر شدم. متهم پس از اقرار به سرقت بی‌رحمانه بازداشت شد، این در حالی است که مرد طلافروش در جریان حمله سارق چشم چپش را از دست داده است.

در همین رابطه