حادثه 24 - آرمان طی هفته های اخیر بارهابرای اجرای حکم به قرنطینه زندان رجایی شهر منتقل شده بود.مسئولان اجرای احکام دادسرای امور جنایی امیدوار بودند در این مدت خانواده غزاله در جلسات صلح و سازش آرمان را ببخشند و از قصاص او بگذرند. حتی یک مرتبه جلسه ای در دفتر قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران با حضور عادل فردوسی پور برگزار شد. عادل در این جلسه به گفتگو با خانواده غزاله پرداخت و از آنها خواست تا آرمان را ببخشند اما فایده ای نداشت.
پادرمیانی عادل فردوسی پور برای بخشش آرمان
سرانجام با بینتیجه ماندن تلاش ها برای صلح و سازش در این پرونده جنجالی آرمان عصر دوشنبه بار دیگر برای اجرای حکم قصاص به قرنطینه منتقل شد. او پیش از انتقال به قرنطینه در آخرین گفتگوی تلفنی با پدرش ضمن ابراز پشیمانی از کاری که انجام داده از خانواده غزاله طلب عفو و بخشش کرد. او گفت ناخواسته مرتکب قتل شده و از سرنوشت جسد غزاله نیز اطلاعی ندارد.
آخرین درخواست آرمان از پدر و مادر غزاله
درخواست عفو و بخشش آرمان در شرایطی مطرح شد که چندی پیش از این نیز وکلای مدافع فعلی و سابق آرمان در نامه ای به رئیس قوه قضائیه با ذکر دلایلی خواستار توقف اجرای حکم قصاص شده بودند. در این نامه آنها اعلام کرده بودند که امکان دارد غزاله زنده باشد چرا که چند نفر از اهالی زاهدان غزاله را در این شهر دیده اند.
نامه وکلای آرمان به رئیس قوه قضائیه برای توقف حکم قصاص آرمان
پیش از این نیز حجتالاسلام والمسلمین هادی صادقی، رئیس مرکز توسعه حل اختلاف قوه قضائیه از تلاش قوه قضائیه برای بخشش آرمان خبر داده و گفته بود این مرکز تلاش خود را برای ایجاد صلح و سازش انجام خواهد داد.
تلاش قوه قضائیه برای بخشش آرمان
با وجود فرازو نشیب های زیاد در این پرونده عصر سه شنبه پدر غزاله در گفتگویی با حادثه 24، اعلام کرد که قطعا صبح چهارشنبه حکم قصاص آرمان اجرا خواهد شد. او گفت: روز دوشنبه جلسه دو ساعته در دادسرای جنایی تهران با حضور عادل فردوسی پور و سرپرست دادسرا تشکیل شد. در تمام مدت درخواست چهره سرشناس تلویزیون این بود که آرمان را ببخشیم. اما دلمان راضی به بخشش نیست. فردوسی پور به دو پرونده قتلی اشاره کرد که با پادرمیانی از اولیای دم رضایت گرفته است. اما وقتی جزییات پرونده را شرح داد متوجه تفاوت آن با ماجرای قتل دخترمان شدیم. چرا که در آن قاتلان بدون انگیزه قبلی و بر اثر یک لحظه عصبانیت در درگیری، آدم کشته بودند اما آرمان عمدا جان دخترمان را گرفت و باید مجازات شود. اگر آرمان هم عمدا مرتکب جنایت نشده بود شاید به بخشش فکر می کردیم اما حالا راهی وجود ندارد که به رضایت فکر کنیم.علاوه بر این، آرمان همه حقایق را نگفت و نخواهد گفت. با اجرای حکم هم این اسرار هرگز فاش نخواهد شد. ما همچنان مطمئن هستیم که او اسراری در دلش داد که هرگز بازگو نکرده است. اما ما پس از اجرای حکم قصاص، او و وجدانش را به خدا می سپاریم.
وی ادامه داد: در جلسه ای که با آقای فردوسی پور داشتیم او خیلی تلاش کرد تا هر طور شده ما را راضی به بخشش کند. حتی از ما خواست موسسه خیریه به نام دخترمان ثبت کنیم اما من و همسرم فقط با اجرای عدالت آرام می گیریم.
پدر غزاله با گلایه از اینکه صحبت هایی درباره زنده بودن غزاله مطرح شده گفت: افرادی که این صحبت ها را مطرح می کنند یک درصد هم به ما فکر نمی کنند. کاش یک لحظه خودشان را جای ما بگذارند شاید عذابی که می کشیم را درک کنند. ما اصلا شرایط خوبی نداریم و بعد شنیدن این حرف های عجیب عذابمان بیشتر می شود.
وی در ادامه درباره دلیل اجرا نشدن حکم قصاص آرمان گفت: روزچهارشنبه و شنبه گذشته تاریخی بود که برای اعدام آرمان به ما ابلاغ شد. اما به تعویق افتاد و وقتی دلیلش را پرسیدیم گفتند به ماجرای آرمان ارتباطی نداشته است. به ما گفتند که قرار بوده آرمان و چند قاتل دیگر پای چوبه دار بروند و قصاص شوند اما پرونده چند نفر از قاتلان مشکل حقوقی داشته و به این دلیل حکم به تعویق افتاده است. حالا اگر بار دیگر اتفاقی رخ ندهد سحرگاه چهارشنبه (امروز) آرمان پای چوبه دار می رود و ما قطعا حکم را اجرا می کنیم.
سرانجام سحرگاه چهارشنبه فرا رسید. چند نفر از فعالان حقوق بشری از ساعتی پیش پشت درهای زندان رجایی شهر منتشر خانواده غزاله بودند تا برای آخرین مرتبه پیش از اجرای حکم از آنها درخواست کنند تا آرمان را بخاطر جوانی اش ببخشند اما این تلاش ها ثمری نداشت و با ورود خانواده شکور به داخل زندان شمارش معکوس برای اجرای حکم آغاز شد.
از روز گذشته(سه شنبه) نیز تلاشهای مجدد دادستانی تهران، کمیته صلح و سازش و برخی مقامات قضائی دیگر برای متقاعد کردن خانواده شکور به منظور گذشت از اجرای حکم قصاص قاتل فرزندشان، مجددا شدت گرفته بود تا اینکه بر اساس قانون هر دو خانواده برای اجرای حکم به زندان رجایی شهر دعوت شدند.
این تلاشها تا جایی ادامه داشت که قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی از ساعت ۴ صبح به همراه تیمی از قضات اجرای احکام و کمیته صلح و سازش که سابقه طولانی در رضایت گیری برای پروندههای مختلف قتل دارند وارد سالن جلسات زندان رجایی شهر شدند.
در ابتدای حضور قاضی شهریاری در این اتاق، وی و دیگر اعضای کمیته صلح و سازش همه تلاش خود را برای کسب رضایت خانواده شکور انجام دادند که این تلاشها باز هم به نتیجهای نرسید و اولیای دم بر اجرای حق قانونی و شرعی خود اصرار داشتند.
در جلسه فوق، علاوه بر تلاش افراد با سابقه در گرفتن رضایت برای پروندههای قصاص به خانواده عبدالعالی نیز فرصت داده شد تا برای گرفتن رضایت با خانواده شکور دیدار داشته باشند.
در انتهای جلسه قاضی شهریاری یک بار دیگر از خانواده شکور درخواست کرد در فضایی آرام و به دور از حضور افراد برای سرنوشت پروندهی قتل دخترشان تصمیم گیری کنند.
پیش از اعزام آرمان عبدالعالی به سالن اجرای حکم، خدام حرم مطهر امام رضا (ع) نیز با همراه داشتن پرچم متبرک گنبد حضرت امام رضا(ع)، ملاقاتی با خانواده شکور داشتند، اما تلاشهای آنها نیز برای گرفتن رضایت بی نتیجه ماند و آرمان عبدالعالی علیرغم همه تلاشهای صورت گرفته در طول هشت سال گذشته به سمت سالن اجرای حکم رفت.
ماموران اجرای حکم پس از انجام تشریفات آرمان را از قرنطینه به محوطه اجرای حکم منتقل کردند. حالا دیگر آرمان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفته بود. در آخرین لحظات پیش از اجرای حکم مسئولان اجرای احکام بار دیگر از پدر و مادر غزاله درخواست کردند آرمان را ببخشند. آرمان نیز برای بخشیده شدن آخرین تلاشهایش را انجام داد اما پدر و مادر غزاله برای اجرای حکم اصرار کردند و در چنین شرایطی بود که طناب دار بر گردن آرمان حلقه بست و حکم قصاص اجرا شد.
آرمان در تنها مصاحبهاش چه گفت
لحظاتی بعد وقتی پزشک پزشکی قانونی مرگ آرمان را تایید کرد پیکر او از چوبه دار پایین کشیده و به سردخانه پزشکی قانونی انتقال یافت تا عشق آرمان به غزاله پایان تلخی داشته باشد
روز 12بهمنماه سال 92غزاله، دختر جوانی که حدود 20سال داشت پس از رفتن به خانه پسری به نام آرمان در حوالی بلوار میرداماد به طرز عجیبی ناپدید شد. آرمان و غزاله در سفری که خانوادههایشان به ترکیه داشتند با یکدیگر آشنا و به هم علاقهمند شده بودند. ارتباط آنها بعد از برگشت به ایران ادامه داشت و ناپدید شدن یکباره غزاله ماموران را به آرمان که در آن زمان کمتر از 18سال داشت رساند. او بازداشت شد و درحالیکه مأموران در اتاقش لکههای خون کشف کرده بودند اعتراف کرد که با غزاله درگیر و باعث مرگ او شده است. او در اعترافاتش گفت: من و غزاله میخواستیم ازدواج کنیم. روز حادثه وقتی پدر و مادرم در خانه نبودند و او را به خانه دعوت کردم، گفت که میخواهد برای زندگی به خارج از کشور برود و بهتر است رابطهمان را با هم تمام کنیم. از دستش عصبانی شدم، با هم درگیر شدیم و او به قتل رسید. من هم جسدش را داخل چمدان گذاشتم و در سطل زباله نزدیک خانهمان رها کردم. با وجود اعترافات آرمان، تلاشها برای کشف جسد غزاله راه به جایی نبرد. حتی چند مرتبه به دستور بازپرس جنایی مراکز انتقال و بازیافت زباله جستوجو شد اما ردی از دختر جوان بهدست نیامد. آرمان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و این بار ادعا کرد قتلی در کار نیست و دختر مورد علاقهاش بر اثر یک حادثه جان باخته است. او گفت غزاله در پلهها پایش سر خورده و به زمین افتاده و او هم از ترس جسدش را در چمدان قرار داده و بیرون برده است.
آرمان مدتی بعد در دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم و این رأی پس از تایید در دیوانعالی کشور آماده اجرا شد. این در حالی بود که پسر جوان در زندان درس خواند و علاوه بر گرفتن مدرک مهندسی کامپیوتر در کنکور ارشد در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه تربیتمدرس هم پذیرفته شد. دیماه سال گذشته آرمان پای چوبه دار رفت اما در آخرین لحظات اولیای دم یکماه به او مهلت دادند و به این ترتیب اجرای حکم متوقف شد. در این مدت درخواست اعاده دادرسی و محاکمه دوباره آرمان از سوی دیوانعالی کشور پذیرفته شد تا بهدلیل وجود ابهامات زیاد در پرونده او بار دیگر محاکمه شود.
چند روز قبل با گذشت حدود 7سال از این حادثه تلخ آرمان در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفت. وقتی متهم، اولیای دم و وکلایشان وارد دادگاه شدند، قاضی بابایی رسمیت جلسه را اعلام کرد و محاکمه سرنوشتساز آرمان آغاز شد. در ابتدای این جلسه نماینده دادستان به دفاع از کیفرخواست پرداخت و گفت با وجود اینکه جسد مقتول کشف نشده اما همه شواهد و مدارک ازجمله اعترافات اولیه متهم علیه آرمان است و دادسرا او را در این پرونده گناهکار میداند. در ادامه نوبت به اولیای دم رسید تا شکایتشان را مطرح کنند. مادر غزاله در چند جمله گفت: بعد از مفقود شدن دخترم همه جا را برای پیدا کردنش جستوجو کردم. خانه به خانه دنبال دخترم بودم اما نتوانستم او را پیدا کنم. نمیدانید در این چند سال چه بر سرم آمده است. به همین دلیل قاتل او باید قصاص شود.
در ادامه این جلسه، قاضی اتهام قتل عمد را به آرمان تفهیم کرد و از او خواست به دفاع از خودش بپردازد. پسر جوان که حالا 25سال دارد در دفاع از خود گفت: اتهام قتل عمد را قبول ندارم. من غزاله را دوست داشتم و دلیلی نداشت که بخواهم او را به قتل برسانم.
او در ادامه گفت: روز حادثه وقتی غزاله میخواست از خانه مان برود جلوی در، مقابل راه پلهها پایش لیز خورد و افتاد. چون سرش به زمین خورده بود و خون آلود بود ترسیدم و او را داخل چمدان قرار دادم و در سطل زبالهای که نزدیک میدان مینا بود انداختم. فردای آن روز کیف و کفش غزاله را هم که در خانه جا مانده بود به همانجا بردم اما دیگر اثری از چمدان نبود.
او درحالیکه سرش را پایین انداخته بود گفت: باور کنید از ترسم این کار را کردم. میدانم کارم اشتباه بود اما آن زمان من هنوز 18سال هم نداشتم. از روی بچگی بعد از دستگیری به قتل اعتراف کردم. درصورتی که من مرتکب قتل نشدهام. سرانجام هیئت قضایی شعبه پنجم وارد شور شدند و رای خود را اعلام کردند. بر اساس این رای آرمان به قصاص محکوم شد.
در جشنواره فیلم فجر سال 1402 فیلم بی بدن برگرفته از داستان غزاله و آرمان به نمایش درآمد که موجب اعتراض پدر و مادر غزاله شد.