حادثه 24 - قتلهای زنجیرهای یا سریالی یکی از وحشتناکترین جنایاتی است که ممکن است در هر جامعهای اتفاق بیفتد. این قتلها، ذهن افکار عمومی را تا مدتها مشغول نگه می دارد، ترس را در دل جامعه رواج میدهد و رسانهها را مجبور میکند تا درباره اصل ماجرا، ریشههای آن اتفاق و ... حرف بزنند. در این پرونده به سراغ معروفترین قاتلان زنجیره ای ایران رفته ایم.
طبق تعریف جهانی از قتل، اگر قاتل یا قاتلانی سه بار یا بیشتر دست به قتل بزنند و در تمامی آنها از یک روش استفاده کرده باشند، قاتل سریالی یا قاتل زنجیرهای لقب میگیرند. این قتلها طی بازه زمانی بیش از یک ماه و کمتر از یک سال اتفاق میافتد. قاتلان زنجیرهای معمولاً از سلامت روانی برخوردار نیستند، جالب این جاست که معمولا کسب رضایت روانی، انگیزه معمول برای قتلهای زنجیرهای است! معمولا افرادی که دست به چنین جنایاتی میزنند دوران کودکی خوبی نداشتهاند و بیشتر آنها در محیطهای خانوادگی متشنج و پرآشوبی پرورش یافتهاند. در ایران هم مانند سایر کشورها همواره افرادی بودهاند که قربانی شرایط بد اجتماعی و خانوادگی خود شده و دست به جنایات متاثر کنندهای زدهاند. البته زمینه های اجتماعی، خانوادگی و روانی شامل همه آن ها نمی شود و اصل جنایت را هم توجیه نمی کند.
اولین قاتلزنجیرهای
علیاصغر بروجردی معروف به اصغر قاتل، اولین قاتل زنجیرهای ایران بود که 25 کودک عراقی و هشت کودک ایرانی و در مجموع 33 کودک به دست او تا قبل از سال 1313 به قتل رسیدند. او در خانواده متزلزلی به دنیا آمد که از بدنامترین و شرورترین خانوادهها بودند. این قاتل مخوف از طریق فروش تنقلات با کودکان ارتباط برقرار میکرد، قربانیان را فریب می داد، به آنها تجاوز میکرد و برای این که ردی از خود باقی نگذارد، آنان را به قتل میرساند.
جنایات وی در عراق شروع شد تا این که برای فرار از دست پلیس به ایران گریخت. در ایران هم به دستفروشی جلوی مدارس مشغول شد و دوباره به اغفال کودکان و نوجوانان پرداخت و بعد از قتل آنها، اجسادشان را در کوره پزخانهها و قناتهای جنوب تهران رها میکرد. او در ایران هفت فقره قتل و تجاوز مرتکب شد.
در 10 اسفند 1312 در حوالی چاههای قنات امین آباد، پلیس آگاهی به حضور مرد میان سالی که یک پیت حلبی و پشته حمالی به همراه داشت، مظنون شد. بعد از تفتیش و یافتن لباس و چاقوی خونین در بساطش، او دستگیر و زندانی و مشخص شد که آن لباس خونین متعلق به نوجوانی است که وی ادعا میکرده برادرش است. او در سال 1313 اعدام شد.
نخستین قاتل سریالی زنان با طنابسفید
مجید سالک محمودی را نخستین قاتل سریالی زنان در ایران میدانند. این قاتل مخوف، خیانت همسرش را دلیل اصلی انجام قتلهایش بیان کرده بود. او به محض اطلاع از خیانت زنی به شوهرش، آن زن را پیدا می کند و به قتل میرساند. تمام مقتولان به شیوه مشابه هم و با طناب سفیدرنگ یک متری خفه شده بودند. مجید سالک طی سالهای 59 تا 64 به 30 تا 49 فقره قتل متهم شد. اظهارات خواهر یکی از قربانیان این قاتل زنجیرهای، سرنخی برای دستگیری این قاتل بود. این زن خبر داد که آخرین بار خواهرش را سوار یک شورولت رویال سبزرنگ با پلاک ارومیه دیده است. این اظهارات شاهد، سرنخی شد برای پلیس تا به دنبال خودرویی با این مشخصات باشد که دست آخر در میدان بهارستان خودرویی با این مشخصات که در صندوق آن تعداد زیادی لباس زنانه و طناب سفیدرنگ یک متری وجود داشت، مورد سوءظن پلیس قرار گرفت و به دام افتاد. او در سال1365 قبل از این که به طناب دار آویخته شود در زندان قصر خودکشی کرد.
تنها زن قاتل سریالی ایران
مهین قدیری، با قتل پنج زن میان سال و یک مرد، نخستین قاتل سریالی زن ایران نام گرفته است. جثه بزرگ این زن و ورزشکار بودنش، در انجام قتلها و جابهجایی اجساد به کمکش آمده است! این قاتل با پرسه در اطراف مکانهای شلوغ قزوین، زنان مسنی را که در دست و سر و گردنشان زیورآلات طلا داشتند، شناسایی و به بهانه رساندنشان به خانه، آنها را سوار رنوی زردش میکرد و بعد آنها را با آب میوه مسموم و خفهشان میکرد. مهین در زمان اعترافاتش، شخصیتی پیچیده و باهوش از خود نشان داد و همین او را برای بررسی، خاصتر کرد. او دلیل قتلهایش را فقر و نیاز مالی برای درمان یکی از دو فرزندش اعلام کرده و گفته بود «تا زمانی که چکهایم پاس شود، قتلها را ادامه میدادم و منتظر بودم تا یک جوری از این مخمصه نجات پیدا کنم!» او سال89 قصاص شد. مستند مهین به کارگردانی محمد حسین حیدری در سال 1397 به منظور واکاوی شخصیت مهین و انگیزههای قتل او با بازسازی صحنههای قتل ساخته شده است.
قاتل عنکبوتی
شاید یکی از بحثبرانگیزترین پروندههای جنایی معاصر کشورمان مربوط به سعید حنایی معروف به قاتل عنکبوتی است. او طی یک سال، ۱۶ زن را در مشهد به قتل رساند. این قاتل ادعا میکرد برای از بین بردن فحشا دست به قتل زنان بدکاره میزده است. حنایی که میبیند نمی تواند با مردان مزاحم و بدکاره مقابله کند تصمیم میگیرد از زنان انتقام بگیرد. قربانیان ضعیفتری که ساده گول میخوردند، قدرت کمتری داشتند و راحتتر به قتل میرسیدند! جالب این جاست او ادعا میکرد هدفش پاک سازی شهر مشهد از وجود افراد فاسد بوده است. سعید حنایی مقتولان را بعد از خفه کردن با روسری یا دست، درون پارچه سیاهی میپیچید و در نقاط مختلف شهر رها میکرد. حنایی گفته بود اگر دستگیر نشده بودم، باز هم این کار را ادامه میدادم تا تعداد مقتولان به 150 نفر برسد. او در سال 81 در محوطه زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد.
قاتل پیرزنان بعد از سرقت طلاهایشان
«فرزاد.ن» قاتل سریالی هشت زن مسن گیلانی به هشت فقره قتل عمد و سرقت طلای مقتولان، متهم بود. او پس از قتل به کمک همسرش اجساد را مثله میکرد! این قاتل بیرحم در سال 1399 در زندان رشت اعدام شد.
خفاش شب و سوزاندن جسدها
غلامرضا خوشرو معروف به خفاش شب، قتلهای سریالیاش را از سال 1371 آغاز کرد. این قاتل با یک خودروی سرقتی اقدام به مسافرکشی زنان و دختران جوان میکرد. خوشرو بعد از سوار کردن مسافران، آنها را به مکان خلوتی می کشاند و طلاها و اموالشان را به سرقت می برد و در برخی موارد بعد از تجاوز، جسد آنها را میسوزاند. وی در تمام قتلهای خود لباس سیاه به تن داشت و به این دلیل تا قبل از شناسایی هویتش به خفاش شب معروف شد. او تمام 9 فقره قتلش را انکار کرد و گفت همه آن جنایات را همدستش «ح.ر» مرتکب شده و جرم او تنها سرقت بوده است. اما سرانجام حکم اعدام این قاتل سیاه پوش، در سال 76 اجرا شد.
قاتل دوچرخهسوار
فرید بغلانی قاتل دوچرخه سواری بود که به محض تنها یافتن زنان، وارد خانه آنها می شد و به ضربوشتم و کتککاری آنان میپرداخت. 13 زن و دختر و یک پسر در آبادان و دو زن دیگر در خرمشهر، مجموع قتلهای او از اسفند 1383 تا خرداد 1387 بود. طبق اعترافاتش در دادگاه، بغلانی بعد از اتمام کارش، با دوچرخه در اطراف شهر پرسه میزد و به محض رویت زن یا دختر تنهایی، با ضربه آهنی که همیشه به همراه داشت به سرش، او را به قتل میرساند و جسد را درمیان انبوه خاروخاشاک مخفی میکرد.
شکارچی کودکان
محمد بیجه، قاتل دهه 80 کودکان پاکدشت، کودکی بسیار بدی داشت. مادرش را در چهار سالگی از دست داد و پدرش کارگر کورهپزخانه، مرد بسیار بداخلاق و مستبدی بود .
بیجه در دوران کودکی مورد بیمهریهای بسیاری قرار گرفته بود. او در دادگاه به تجاوز و قتل 17 کودک و سه بزرگ سال اعتراف کرد و انگیزهاش را از ارتکاب این جنایات، انتقام خواند و گفت به دلیل کمبود توجه در کودکی و دو بار مورد تجاوز واقع شدن دست به چنین عمل وقیحانه و وحشیانهای زده است.
این قاتل گفته بود اگر دستگیر نمیشد تا قتل 100 کودک پیش میرفت. بیجه در سال 1383 اعدام شد. فیلم مستندی به نام «بیجه» به کارگردانی میکائیل دیانی در این خصوص و درباره زندگی این قاتل زنجیرهای ساخته شده است.
باورهای اشتباه درباره باهوشبودن قاتلانزنجیرهای
شاید بعد از خواندن پروندههای قاتلانزنجیرهای و پیچیدگیهای هر کدام از آنها، این سوال برایتان مطرح شود که آیا قاتلان زنجیرهای باهوش هستند؟ در تحقیقی که در دو دانشگاه آمریکا با هدف بهروزرسانی دادههای قاتلان زنجیرهای و درخصوص 4743 پرونده قتل زنجیرهای صورت گرفت، به این نتیجه رسیدند که ضریب هوشی قاتلان زنجیرهای 94.5 و میانگین آن ۸۶ است. این نتایج نشان داد قاتلان زنجیرهای بهطور کلی، پایینتر از حد متوسط ضریب هوشی قرار دارند.
حال این سوال پیش میآید که آیا مغز قاتلان با مغز محکومان سایر جرایم یا حتی افراد عادی متفاوت است؟ یکی از محققان برجسته علوم اعصاب دانشگاه شیکاگو در تحقیقی، اسکنهای مغزی بیش از ۸۰۰ مرد زندانی را که مرتکب قتل شده بودند، بررسی کردند. این محقق دریافت که ماده خاکستری مغز افرادی که مرتکب قتل شدهاند یا اقدام به قتل کردهاند، در مقایسه با محکومان سایر جرایم کاهش یافته است. این کاهشها به ویژه در ناحیهای از مغز که انگیزههای احساسی را کنترل میکند، ناحیهای که احساسات ما از آن نشئت میگیرند، مشهود بود. این ناحیه از مغز، با کنترل رفتاری و شناخت اجتماعی ما مرتبط است. نتیجه این پژوهش نشان داد تفاوت مغز قاتلان با دیگران، در نحوه پردازش همدلی و اخلاق آنهاست. این یک تصور غلط است که قاتلان زنجیرهای، همه نابغه و از هوش سرشاری برخوردارند. بیشتر آنها دارای یک نبوغشیطانی هستند تا نبوغی پویا و سازنده. قاتلان زنجیرهای، اغلب بیانگیزه هستند چون یک عمل شیطانی یا غیرصادقانه وقتی چند بار از سوی یک نفر تکرار میشود، سبب خواهد شد آن شخص در عمل مدنظر تبحر پیدا و راههای بیشتری را برای سرپوش گذاشتن جنایت خود امتحان و به خلاقیت مربوط به آن کار دست پیدا کند که این امر در تناقض با نبوغ و خلاقیت فردی است چراکه یک فرد خلاق به شما میگوید هزاران راه برای جلب عشق و محبت وجود دارد.
سفر به روان قاتلان سریالی
سریال شکارچیان ذهن (Mind hunter) محصول سال 2017 نتفلیکس، براساس داستان واقعی دو متخصص روانشناسی جنایی همکار با افبیآی در سال 1979 در آمریکاست که ابتدا به کار آموزش پلیس در این زمینه مشغول بودند اما به صورت اتفاقی علاقه مند به مصاحبه با یک قاتل سریالی میشوند. بعد از آغاز مصاحبه با این قاتل، آنها علاقه بیشتری به موضوع مییابند و تغییراتی در کار خود ایجاد میکنند تا بتوانند با قاتلان سریالی بیشتری مصاحبه و شناخت بهتری از این طبقه از مجرمان پیدا کنند. در این سریال مشخص میشود یکی از شناخته شدهترین کاربردهای روانشناسی در کارهای پلیس، نیمرخسازی است؛ منظور از نیمرخ سازی هم توصیف دقیق دلایل و انگیزههای درگیر در انجام عمل مجرمانه است، به شکلی که بتوان بر مبنای آن، شخصیت فرد مجرم را تحلیل و بررسی موشکافانه کرد.
انگشتنگاری مغز برای بررسی روان قاتلان
به طور کلی روانشناسان از ابزارهای متفاوتی برای ارزیابی و سنجش وضعیت روانی افراد به خصوص مجرمان استفاده میکنند. یکی از معروفترین تکنیکها در این باره «انگشتنگاری مغز» (Brain fingerprint) است. در این روش، افراد در معرض یک سری محرکهای تصویری قرار می گیرند و همزمان امواج مغزی آنها ثبت میشود. این محرکهای تصویری شامل تصاویری خنثی مانند تصاویری از طبیعت به همراه تصاویری از صحنه وقوع جرم، ادوات مورد استفاده یا نشانههای مرتبط با قربانی است که مجرم از آن اطلاع دارد. بررسیها نشان داده است، واکنش مغز فردی بیگناه با مجرم در قبال این تصاویر متفاوت است و مجرم به رغم همه تلاشهایش برای بیتفاوت ماندن نمیتواند امواج مغزی خود را کنترل کند بنابراین زمانی که تصاویر مرتبط با جرم در میان تصاویر خنثی برای او به نمایش گذاشته میشود، الگوی امواج مغزی او تغییراتی را نشان میدهد. روانشناسان جنایی و کارآگاهان پلیس از این روش برای صحتسنجی حرفهای قاتلان استفاده میکنند.