حادثه 24 - وقتی هوا تاریک می شد جوان 25ساله سوار بر پراید خاکستری راهی خیابان ها می شد تا نقشه شوم خود را اجرا کند. او پس از سوار کردن دختران جوان، با تهدید قمه آنها را ربوده و هدف آزار و اذیت قرار می داد.
تحقیقات پلیس پایتخت برای دستگیری متهم از اوایل مرداد و با شکایت دختری جوان آغاز شد. او به ماموران گفت: چند شب قبل وقتی از محل کارم در شرق تهران خارج شدم که به خانه بروم، یک پراید خاکستری مقابلم توقف کرد و من که تصور می کردم مسافرکش شخصی است، سوار ماشین شدم. پس از طی مسیری کوتاه راننده تغییر مسیر داد و وارد خیابانی خلوت شد و وقتی به او اعتراض کردم، درهای ماشینش را قفل و تهدید کرد که اگر حرفی بزنم جانم را می گیرد. با این وجود تسلیم نشدم و تقلا کردم در را باز کنم و خودم را نجات دهم اما او در گوشه ای توقف کرد قمه ای از زیر صندلی بیرون کشید و گفت که اگر سکوت نکنم مرا می کشد و جسدم را در بیابان رها می کند.
دختران جوان ادامه داد: مرد جوان بی توجه به التماس هایم مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و بعد از سرقت همه طلاها و پول هایی که همراهم بود، مرا به بیرون از ماشین پرتاب کرد و فراری شد. با این حال به سختی نتوانستم برخی از شماره های پلاک ماشین او را به خاطر بسپارم.
شکایت جدید
این تنها شکایت از راننده شیطان صفت نبود و در حالی که تیمی از ماموران با دستور قاضی عظیم سهرابی، بازپرس جنایی تهران، تحقیقات برای دستگیری وی را آغاز کرده بودند شکایت دیگری هم پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت. دومین شاکی هم دختری جوان بود که در خیابانی حوالی شرق تهران سوار بر پراید خاکستری که راننده اش وانمود می کرد مسافرکش است شده و با تهدید قمه هدف آزار و اذیت قرار گرفته و اموالش به سرقت رفته بود.
تیم تحقیق، با بررسی تصاویر دوربین های مداربسته، اظهارات شاکیان و سرنخ هایی که از خودروی پراید به دست آورده بود مدت کوتاهی پس از دومین شکایت صاحب پراید خاکستری را که پسری 25 ساله بود شناسایی کرد. وی روز یکشنبه در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شد و در بازجویی ها با توجه به شواهد موجود به جرم خود اقرار کرد. در حال حاضر دو شاکی با شناسایی متهم از او شکایت کرده اند و تحقیقات پلیس برای شناسایی دیگر دخترانی که در دام این جوان شیطان صفت قرار گرفته اند ادامه دارد.
نفرت عجیب
متهم روز گذشته وقتی برای تحقیق به دادسرای جنایی تهران منتقل شد از انگیزه اش برای سرقت و آزار و اذیت دختران گفت و در ادعای عجیب مدعی شد که از دختران نفرت دارد و همین باعث شد تا نقشه ربودن و آزار و اذیت آنها را طراحی کند.
چرا از دختر نفرت داری؟
چون دختری که عاشقش بودم و فکر می کردم تا پای مرگ با من می ماند، ضربه سنگینی به من زد و باعث شد که اعتماد به نفسم را از دست بدهد. برای همین به سراغ دخترانی می رفتم که هم سن و سال او بودند.
مگر دختر موردعلاقه ات چکار کرده بود؟
من بیش از یک سال با او دوست بودم. عاشقش بودم و قرار بود با یکدیگر ازدواج کنیم. اما وقتی از او خواستگاری کردم در اوج ناباوری جواب رد شنیدم. به من گفت که دیگر مرا نمی خواهد و اصرار داشت که باید به این رابطه پایان بدهیم. او با زندگی من بازی کرد و حس طرد شدگی آزارم می داد. اولش می گفت که قفط مرگ است که ما را از هم جدا می کند اما به راحتی مرا کنار گذاشت و دیگر جواب تماس هایم را نداد. حس یک فریب خورده را داشتم و مطمئن بودم که او مرا به پسر دیگری که موقعیتش از من بهتر بوده فروخته. همه اینها دست به دست هم داد تا از دخترانی که هم سن و سال او بودند متنفر شوم.
چند نفر را قربانی نقشه شوم خود کردی؟
کارم را تازه شروع کرده بودم و فقط دو دختر جوان را ربودم. سرقت را قبول ندارم اما تهدید و آزار و اذیت را قبول دارم. با نقشه قبلی و در نقش مسافرکش دختران را سوار ماشین کردم و ربودم. وقتی هوا کاملا تاریک می شد که کسی نتوانت مرا دستگیر کند اما اشتباه می کردم.