حادثه 24 - «ریهاش سفید شده و 95درصد درگیری داشت، اکسیژن خونش 50درصد بود، مدام تشنج میکرد و 2شبانه روز را هم در کما گذراند.» این وضع عجیب و ناامیدکننده یکی از بیماران کرونایی است که کمتر کسی به زنده ماندنش امیدوار بود؛ مردی که پس از 11سال انتظار به تازگی پدر شده بود و انتشار عکسهای او و نوزادشان در فضای مجازی، باعث شده بود که مردم زیادی برای نجاتش دست به دعا بردارند تا اینکه معجزهای رخ داد و پدر ایلیا به زندگی برگشت. اما این اتفاق چگونه رقم خورد؟
امین سرکاری 33ساله و ساکن شهرستان قائمشهر، در استان مازندران است. او سالها قبل ازدواج کرد اما با وجود تلاشهای پزشکی که انجام شد او و همسرش نتوانستند صاحب فرزندی شوند. هزینههای سنگین باروری از یک سو و بالا رفتن سن این زوج از سوی دیگر آنها را برای اینکه صاحب فرزند شوند، ناامیدتر از همیشه کرده بود. از سویی امین از کودکی دچار بیماری صرع بود و تشنجهای شدیدی که برایش اتفاق میافتاد سبب شده بود نتواند به خوبی کار کند. زندگی این زوج ادامه داشت تا اینکه همسر امین پس از سالها باردار شد. وقتی امین این موضوع را فهمید تا چند روز از شوقش خواب به چشمانش نمیآمد. او پس از 11سال فاصله چندانی تا برآورده شدن آرزویش نداشت. در حالی که کرونا بارداری همسر امین را پرخطر کرده بود آنها تلاش کردند تا مادر و فرزند از ابتلا به کرونا مصون باشند. اما درست روزی که قرار بود همسر امین برای زایمان وارد بیمارستان شود معلوم شد که او و فرزندش کرونایی شدهاند. پزشکان هنگام ورود همسر امین به اتاق عمل، بهدلیل اینکه او دچار آبریزش بینی بود تست پیسی آر انجام داده و فهمیده بودند که او و جنینش به کرونا مبتلا شدهاند. با وجود این زایمان انجام شد و پسرِ امین، به نام ایلیا به دنیا آمد. درحالیکه همسر و فرزند امین در بیمارستان بودند، برخی از علائم کرونا در امین دیده شد. او هم دچار آبریزش بینی بود و بعد از چند روز سرفه هم به آن اضافه شد. شواهد نشان میداد که او هم کرونایی شده اما بهدلیل وزنش که 130کیلو بود شرایط برای او وخیم بهنظر میرسید. به همین دلیل بود که همسر برادر امین که از پرستاران شاغل در بابل است برای کمک به او وارد عمل شد. سحر حسنزاده که در بخش مراقبتهای ویژه کرونای بیمارستان روحانی بابل کار میکند به همشهری میگوید: امین دچار سرفه و آبریزش بینی بود و حال خوبی نداشت. اکسیژن خون او روی 73بود و نشان میداد وضعیت خطرناکی دارد. وقتی او به بیمارستان منتقل شد نخستین کار بررسی شرایط ریهاش بود. 75درصد ریه او درگیر شده بود و هرچه میگذشت وضعیت وخیمتر میشد.
او و همکارانش که در مدت شیوع تجربیات زیادی بهدست آوردهاند ادامه میدهد: از همان زمان تلاشها برای نجات امین را شروع کردیم اما حدود 17ساعت بعد اکسیژن او به 50رسید و ریهاش بهطور کامل سفید شد.اسکنی که گرفته شد نشان داد 95درصد ریه او درگیر شده است. من 5نفر از بهترین پزشکان بیمارستان با تخصصهای مختلف را بالای سر امین آوردم اما اغلب گفتند اقدامات پزشکی مؤثر برای امین انجام شده و فقط باید برای بازگشت او به زندگی دعا کرد. من در این مدت بیشتر به فکر پسر چند روزه امین بودم که او هنوز نتوانسته بود او را ببیند و در آغوش بگیرد. در مدت شیوع کرونا ما تلاشهای زیادی برای نجات بیماران انجام داده بودیم و در وضعیت سختی که امین داشت فقط از خدا خواستم به او و پسرش رحم کند.
او ادامه میدهد: تقریبا همه ناامید بودند و به جز دعا کاری از کسی ساخته نبود. با این حال من و دکتر حسین حمیدی، مسئول بیهوشی بخش کرونای بیمارستان روحانی بالای سر امین بودیم و با دستگاه و دارو برای نجات او تلاش میکردیم. از طرفی بهدلیل بیماری صرعِ امین، او چندین مرتبه دچار تشنج شد و در نهایت 2شبانهروز به کما رفت. امیدها برای بازگشت او کمرنگ شده بود اما بعد از دو روز بهطور معجزه آسایی او از کما خارج شد. اینکه بیماری با درگیری 95درصدی ریه و اکسیژن خون50 به زندگی برگردد چیزی شبیه معجزه است که اتفاق افتاد. از آن روز بود که شرایط امین روزبهروز بهتر شد. اکسیژن او از 50به 80رسید و ذره ذره بیشتر شد. سرانجام هوشیاریاش کامل شد و توانست صحبت کند.
این پرستار بخش مراقبتهای ویژه که با گذشت چند روز از این اتفاق نادر هنوز هیجان زده است، ادامه میدهد: امین وقتی به هوش آمد مدام به فکر پسرش بود و سراغ او را میگرفت. میگفت دلم میخواهد او را ببینم و بغلش کنم و ما هم به شوخی میگفتیم به خاطر اینکه دستورالعملها را رعایت نکردی و کرونایی شدی جریمه میشوی و باید 2هفته برای دیدنش صبر کنی. شرایط امین روزبهروز بهتر شد تا اینکه سرانجام چند روز قبل بهطور کامل از کرونا نجات پیدا کرد و از بیمارستان مرخص شد. حسنزاده میگوید: زنده ماندن امین، با شرایط سختی که داشت یک معجزه است و به ندرت ممکن است فردی با این حجم از درگیری ریه با کرونا به زندگی برگردد. به همین دلیل از همه هموطنان خواهش میکنم از ماسک استفاده کنند و موقع صحبت کردن ماسکشان را پایین ندهند.