پایان سرقت های سریالی آقای بازیگر در اتوبوس های بی آرتی تهران

پسر جوان عاشق بازیگری بود و حتی در چند سریال به‌عنوان سیاه‌لشکر نقش بازی کرد اما وقتی به آرزویش یعنی بازیگری نرسید، وارد دنیای سارقان شد.
تاریخ: 03 تیر 1400
شناسه: 76536

حادثه 24 - پسر جوان عاشق بازیگری بود و حتی در چند سریال به‌عنوان سیاه‌لشکر نقش بازی کرد اما وقتی به آرزویش یعنی بازیگری نرسید، وارد دنیای سارقان شد.
از اسفند سال گذشته که گزارش سرقت‌های سریالی در اتوبوس‌های بی‌آرتی تهران به پلیس پایتخت گزارش شد، تحقیقات پلیس برای شناسایی و دستگیری دزدان نیز کلید خورد. به‌گفته مالباخته‌ها، دزدان 2 نفر بودند که یکی از آنها نقش بازی می‌کرد و دیگری سرقت. یکی از شاکیان توضیح داد: وقتی سوار اتوبوس شدم پسری جوان به من تنه زد. نکته عجیب این بود که او به من تنه زد اما با لحن تند و طلبکارانه به من اعتراض کرد و گفت چرا حواسم را جمع نمی‌کنم. به آرامی گفتم شما به من تنه زدید؟ اما پسرجوان با تندی گفت که من مقصر بوده‌ام و با هم درگیر شدیم که با وساطت افرادی که در اتوبوس بودند، درگیری خاتمه یافت. وی ادامه داد: همراه پسر جوان، فرد دیگری هم بود که سعی می‌کرد ما را آرام کند و پس از آنکه دعوا فیصله یافت، آنها از اتوبوس پیاده شدند. پس از رفتن آنها متوجه شدم که موبایل، کارت‌های عابربانک و پولی که داخل جیبم بود، سرقت شده است و فهمیدم که این ماجرا نقشه‌ای برای سرقت اموالم بوده است.
تعداد شاکیان در حال افزایش بود و درحالی‌که جست‌و‌جو برای شناسایی سارقان ادامه داشت، یکی از مالباخته‌ها باعث دستگیری آنها شد. ماجرا از این قرار بود که چند روز قبل مردی جوان برای رفتن به محل کارش سوار اتوبوس شد و چشمش به 2 پسر افتاد که به فردی تنه زدند و دعوای صوری راه انداختند. او مدتی قبل با همین شگرد به دام 2 دزد گرفتار شده و اموالش سرقت شده بود و حالا درست مقابل چشمانش سارقانی با همان شگرد قصد سرقت از فرد دیگری را داشتند. مرد جوان با دیدن این صحنه فریاد زد که آنها سارق هستند و در همان لحظه یکی از دزدان، گوشی موبایلی را روی زمین پرتاب کرد. آنها سعی داشتند خودشان را بی‌گناه نشان بدهند اما مردم هر دویشان را دستگیر کردند و اجازه ندادند از اتوبوس پیاده شوند. همزمان یکی از مسافران اتوبوس به پلیس زنگ زد و باعث شد تا 2 متهم تحت تعقیب بازداشت شوند. سارقان پس از انتقال به کلانتری و کشف چندین گوشی سرقتی در جیب‌هایشان به سرقت‌های سریالی اقرار کردند و با دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تهران، برای تحقیقات بیشتر در اختیار اداره آگاهی قرار گرفتند.

 از بازیگری تا سرقت
مجتبی نقشه این سرقت‌ها را زمانی کشید که در زندان بود و همدستش نیز همبندی‌اش بود. هر دوی آنها در یک روز از زندان آزاد شدند و مجتبی که عاشق بازیگری بود و روزگاری آرزو داشت بازیگری مشهور شود، تصمیم گرفت نقشه سرقت‌هایی را که در زندان کشیده بود به اجرا درآورد.

چه شد که به جای بازیگری سرقت را انتخاب کردی؟
در زندگی‌ام به هدفم نرسیدم. البته اعتیاد به شیشه هم در این اتفاق نقش داشت. من در نوجوانی تئاتر بازی می‌کردم. عاشق بازیگری بودم و فکر می‌کردم روزی بازیگری مشهور می‌شوم اما نشد. چندین بار نزد کارگردان‌های مشهور رفتم و تست بازیگری هم دادم اما تنها نتیجه‌اش بازی کردن در نقش سیاه لشکر بود. پس از آن به‌خاطر اعتیاد و تهیه پول خرید مواد جذب باندهای سرقت شدم.
دفعه قبل که زندان بودی هم به‌خاطر سرقت بود؟
بله. حدود 2 سال حبس کشیدم و بعد آزاد شدم.
درس عبرت نگرفتی؟
نه. چون می‌دانستم آینده‌ای ندارم. البته هیجان سرقت را هم دوست داشتم و با نقشه جدیدی که کشیده بودم، می‌توانستم کار موردعلاقه‌ام، یعنی نقش بازی کردن را انجام دهم. برای همین وقتی در زندان بودم نقشه سرقت در اتوبوس‌های بی‌آرتی را کشیدم و با دوستم وحید که همبندی‌ام بود در میان گذاشتم و قرار شد وقتی آزاد شدیم آن را اجرا کنیم.
نقشت در این سرقت‌ها چه بود؟
گاهی به طعمه‌مان تنه می‌زدم و باید نقش آدم بد را بازی می‌کردم. یعنی با لحن تند صحبت می‌کردم تا درگیری آغاز شود و وحید به راحتی سرقت را انجام بدهد. گاهی هم نقش آدم خوب را بازی می‌کردم و به محض شناسایی طعمه با او صحبت می‌کردم. از مسائل اقتصادی حرف می‌زدم تا حواس مالباخته را پرت کنم تا در آن لحظه وحید دست به جیب بری بزند.
چند مورد سرقت انجام دادید؟
از اسفند پارسال تا خرداد امسال. تعداد دقیقش را به‌خاطر ندارم.

کلمات کلیدی :
در همین رابطه