حبس شدن مرد فردیسی در چاه خانه اش /  2 آتش نشان آسیب دیدند

شامگاه گذشته جسد مرد ۵۵ سال فردیسی که در چاهی زیر زمین خانه خود محبوس شده بود پس از ساعت‌ها تلاش توسط نیروهای آتش نشانی شهر کشف شد اما طی اتفاقی دوباره خاک ریزش کرد و زمین جسد مرد را بلعید. تلاش آتش نشانان برای بیرون کشیدن وی ادامه دارد.
تاریخ: 12 خرداد 1400
شناسه: 75850

حادثه 24 - شامگاه گذشته جسد مرد ۵۵ سال فردیسی که در چاهی زیر زمین خانه خود محبوس شده بود پس از ساعت‌ها تلاش توسط نیروهای آتش نشانی شهر کشف شد اما طی اتفاقی دوباره خاک ریزش کرد و زمین جسد مرد را بلعید. تلاش آتش نشانان برای بیرون کشیدن وی ادامه دارد.

آقانوری؛ شب گذشته جسد مرد محبوس در  چاهی که خود در خانه اش  واقع در شهرک منظریه فردیس حفر کرده پیدا شد که به سرعت این خبر از طریق رسانه ها اعلام شد،  اما با ریزش مجدد چاه،  جسد فرد مذکور همچنان در  داخل چاه مدفون ماند و تلاش آتش نشانان برای خارج کردن جسد همچنان ادامه دارد.

برای کسب اطلاعات دقیق به محل حادثه می‌روم. حدود ۵۲ ساعت از شروع عملیات گذشته و همچنان تلاش آتش نشانان  برای بیرون کشیدن جسد از زیر چاه، ادامه دارد.  بیل های مکانیکی در ورودی خیابان قرار دارند. پس از آن نوارهای زرد، محدوده عملیات را مشخص کرده که داخل آن  تلی از خاک انباشته شده  و وسط خاک ها، دقیقا جلوی درب خانه ای که فرد مورد نظر در چاه زیر آن مدفون شده، در کف خیابان چاهی به عمق حدودا ۱۰ متر حفر شده که عوامل آتش نشان و کارگران بر روی آن کار می کنند.  یک آتش نشان با طناب به داخل  چاه  می رود. یکی هم کف چاه ایستاده و سطل های پر از خاک را  بالا میفرستد.

کارگران هم هستند و بعضی هایشان خسته کنار در راهروی  ورودی خانه نشسته اند. چندین آتش نشان  با لباس های قرمز و برخی با لباس سفید و چند کارگر  خدمات شهری شهرداری بر روی چاه  مشغول کار هستند.  افرادی هم با لباسهای شخصی بین آتش نشانان در گوشه و کنار  ایستادند. پشت نوار زرد در طرف دیگر خیابان هم پر از ماشین آلات و تجهیزات است.

۵۲ ساعت کار بدون وقفه  و خستگی اما تعطیلی نه!

خانه مورد نظر  در نبش کوچه ای قرار گرفته که آن طرف کوچه، وضعیت دو آتش نشان توجهم را جلب می کند. دیدم که یکی از آنها  همانجا کف کوچه سرش را روی یک قطعه فوم سقفی گذاشت و دراز کشید و تا شاید چند ثانیه بعد که خودم را به او برسانم چشمانش بسته شد و خوابش برد.  یکی دیگر کنار او روی همان قطعه فوم نشسته بود. آرام به آنها نزدیک شدم و از آتش نشانی که تشسته بود اجازه خواستم عکس بگیرم. پرسیدم چندساعت کار کردید؟! گفت: من ۸ ساعت است کار می کنم. به دوستش که خوابیده بود اشاره کرد و گفت: از شروع عنلیلت تا حالا خانه نرفته و  اینجا مشغول کار بوده است.

آتش نشانان  شیفتشان تمام می شود اما به خانه نمی روند!

در همین حین، رئیس سازمان آتش نشانی  به ما نزدیک می شود و تایید می کند که این آتش نشان از اول عملیات به خانه نرفته و می‌گوید: ۳۰ نفر آتش نشان به صورت دائم سر عملیات حاضرند  که شیفتی باید تغییر کنند اما بعضی هایشان مثل همین آقا که خوابیده،  هر کاری می کنم خانه نمی روند.

با دست به بعضی لباس شخصی ها که در لابلای آتش نشانان هستند، اشاره می کند و می گوید: اینها هم آتش نشانانی هستند که  شیفتشان تمام شده و باید خانه باشند اما دلشان نمی آید بروند و یا می روند و زود برمی گردند تا نکند به کمکشان نیاز باشد.

از او می خواهم در خصوص اعلام پیدا شدن جسد  در شب گذشته و اینکه چرا هنوز  عملیات ادامه دارد، توضیح بدهد.

حسین عاشوری سرپرست سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی شهرداری فردیس در این خصوص می گوید: شب گذشته پس از ۳۶ ساعت تلاش آتش نشانان،  محل مدفون شدن جسد  فرد در چاه را پیدا کردیم اما بیش از دو تن خاک بر روی این جسد وجود داشت که هنگام تلاش آتش نشانان برای خارج کردن جسد، به دلیل سستی خاک، چاه  دو بار دیگر  ریزش کرد.

با ریزش مجدد چاه، علاوه بر فرد محبوس، دو تن از آتش نشانان که برای خروج جسد داخل چاه بودند در زیر خاک مدفون شدند که به سرعت توسط تیم پشتیبانی نجات پیدا کردند که یکی از آنها دچار مشکلات تنفسی شد.

عاشوری ادامه داد: دوباره عملیات خاکبرداری و ایمن سازی را شروع کردیم و تلاش می کنیم تا شب جسد را از خاک بیرون بکشیم و عملیات را تمام کنیم.

عارف نیا فرمانده عملیات آتش نشانی  هم می گوید: به دلیل غیر اصولی بودن چاه مجبوریم اصول ایمن سازی را رعایت کنیم وگرنه شاید آتش نشانان هم در چاه ندفون میشدند‌. سستی خاک روند کار را طولانی می کند و اجازه سرعت در کار نمی دهد.

به آتش نشانان و همه افرادی که آنجا در تلاشند نگاه می کنم. انگار نه انگار آن فردی که در چاه محبوس شده، زنده نیست. تلاش می کنتد که همان جسد را از دل  این چاه بیرون بکشند. 

به این فکر می کنم که گویا برای آتش نشانان فرقی ندارد که حادثه پلاسکو باشد، یا آتش بزرگی در یک کارخانه،  یا جسدی در قعر چاه،  دستان همت آنها به بلندای یک آسمان است و قلب های درخشانی که پشت این لباس های قرمز برای انجام وظیفه می تپد.

 

در همین رابطه