حادثه 24 - اهدای عضو، اوج بخشش یک انسان و یکی از زیباترین کارهای بشر است؛ شاید سختترین تصمیمی که یک انسان در بدترین لحظه زندگی خود میگیرد این است که عضو عزیزش را به فرد دیگری ببخشد.
در تقویم ایرانی ۳۱ اردیبهشتماه، به عنوان روز ملی اهدای عضو، اهدای زندگی نامگذاری شده است. هر فرد مرگ مغزی میتواند با اهدای هشت عضو و ۵۳ نسج، در مجموع زندگی ۶۱ شخص در انتظار پیوند را بهبود ببخشد.
به بهانه روز گرامیداشت اهدای عضو، پای صحبت صادق کفایی پدر زندهیاد عباس کفایی نوجوان ۱۴ سالهای نشستیم که با بخشیدن اعضای بدن فرزندش، به چهار نفر زندگی دوباره بخشید.
در پی تصادف و تایید مرگ مغزی این نوجوان، عمل اهدای کبد و دو کلیه وی، روز یکشنبه (۱۲ اردیبهشتماه) با رضایت خانواده وی و تلاش تیم پیوند دانشگاه علوم پزشکی اهواز در بیمارستان گلستان اهواز انجام شد اما به دلیل شرایط کرونا امکان انجام پیوند قلب در بیمارستان وجود نداشت.
قلب اهدایی این نوجوان از بیمارستان گلستان اهواز با یک فروند جت به پرواز درآمد و در تهران به سینه یک دختر ۹ ساله نشست.
پدر این نوجوان در گفتوگویی به سوالات پاسخ گفت.
خودتان را معرفی میکنید؟
صادق کفایی و ۴۲ ساله هستم. در شهر شرافت شهرستان شوشتر ساکن هستم. تا سیکل درس خواندم و جوشکار هستم. دو پسر و دو دختر داشتم که اکنون یکی از پسرهایم را از دست دادهام.
علت مرگ مغزی پسرتان چه بود؟
پسرم با موتور به شوشتر رفته بود که با گاردریل برخورد کرد و ضربه مغزی شد.
پس از چند روز از گذشت حادثه، مرگ مغزی تایید شد؟
پس از چهار روز مرگ مغزی پسرم تایید شد.
پسرتان چند ساله بود؟
۱۴ سال و هفت هشت ماه.
آیا قبل از وقوع این حادثه، در مورد اهدای عضو تصمیمی گرفته بودید یا رضایت داشتید؟
قبلا تصمیم داشتم که در یک فرصتی برای خودم کارت اهدای عضو بگیرم. وقتی این اتفاق افتاد و پزشکان ما را جواب کردند، خودم پیشنهاد دادم که اعضای پسرم را اهدا کنم.
چگونه حاضر شدید اعضای بدن پسرتان را اهدا کنید؟
به دکتر گفتم چند درصد احتمال برگشت فرزندم به زندگی وجود دارد؟ وقتی دکتر به جان فرزندش قسم خورد و گفت یک درصد هم احتمال برگشت پسرم به زندگی وجود ندارد، به اهدای اعضای پسرم رضایت دادم.
چرا راضی به اهدای عضو فرزندتان شدید؟
با خودم گفتم با اهدای عضو پسرم، قلبش زنده میماند و در سینه فرد دیگری میتپد. خواست خدا این بود که چنین اتفاقی برای پسرم بیافتد و چهار نفر دیگر با اعضای بدن او زنده بمانند. درست است که جسم پسرم را خاک کردم اما شاید زمانی که ما پیر شویم و بمیریم، قلب پسرمان زنده میماند.
چه حسی دارید؟
به رضای خدا راضی هستم. از زنده ماندن کبد، کلیهها و قلب پسرم خوشحال هستم و چهار خانواده هم به زندگی امید پیدا کردند.
آیا همسرتان حاضر به اهدای عضو بود؟
اوایل بابت اتفاقی که برای پسرم افتاده بود، ناراحت بود و دوست نداشت اعضای پسرش را اهدا کند و پسرش را از دست بدهد. از اهمیت اهدای عضو اطلاع زیادی نداشت اما بعد از اهدای عضو بسیار از این کار خوشحال است. بچه ما حتی به سن تکلیف نرسیده بود و میدانیم جایش در بهشت است. از طرفی اعضای بدنش را اهدا کردیم و زنده هستند.
فکر میکردید شاید روزی بتوانید اعضای بدن فرزندتان را اهدا کنید؟
برای خودم بله. برای همین میخواستم کارت اهدای عضو بگیرم اما هیچ وقت فکر نمیکردم یک روزی در چنین شرایطی قرار بگیرم و اعضای بدن فرزندم را اهدا کنم.
چه حرفی برای افرادی که در چنین شرایطی قرار میگیرند اما به اهدای عضو رضایت نمیدهند، دارید؟
من نخواستم این کار، رسانهای شود اما برای اینکه مردم هم به این کار تشویق شوند و ببینند که من هم یک پدر هستم و اعضای پسرم را اهدا کردم، با رسانهها صحبت کردم. من هم یک پدرم و بابت فوت پسرم ناراحت هستم و احساس میکنم یک عضو بدنم کم شده اما بابت این کار خداپسندانه و خوشحالی چهار خانواده، خوشحال هستم. کسانی که در چنین شرایطی قرار میگیرند باید بدانند هیچ امیدی به برگشت بیمار به زندگی نیست و بهترین کار، رضایت به اهدای عضو است.