حادثه 24 - «همسرم به روی من اسید پاشید تا از من جدا شود و دخترم را با خودش به اروپا ببرد». مردی جوان دیروز با حضور در دادسرای جنایی تهران با مطرح کردن این ادعا از همسرش به اتهام اسیدپاشی شکایت کرد و خواستار بازداشت او شد.
این مرد که متولد سال 72است صبح دیروز درحالیکه صورتش سوخته و بینایی چشم چپش را از دست داده بود پیشروی قاضی مصطفی واحدی، بازپرس جنایی تهران قرار گرفت و با شکایت از همسرش گفت: چند وقتی است که با همسرم دچار اختلاف شدهام. او قصد رفتن به اروپا و زندگی در آنجا را دارد، اما من مخالف هستم و دلم میخواهد در ایران زندگی کنم. بر سر این موضوع دچار اختلافات شدیدی شدیم تا جایی که همسرم تصمیم به جدایی گرفت و حتی به دادگاه رفت و درخواست طلاق داد. من اما حاضر نبودم او را طلاق بدهم. با این حال همسرم تهدید کرد که اگر طلاقش ندهم دختر دو سال و نیمهمان را برمیدارد و قاچاقی از کشور خارج میشود.
وی ادامه داد: به او گفتم اگر بیخبر از من بچه را با خودش ببرد شکایت میکنم و هرجا برود پیدایش میکنم، اما همسرم همچنان اصرار داشت تا از من جدا شود و به همراه دخترمان به یکی از کشورهای اروپایی مهاجرت کند تا اینکه اواخر اسفندماه نقشه هولناکی برای حذف من از زندگی اش کشید.
نقشه اسیدپاشی
مرد جوان درخصوص حادثه اسیدپاشی که منجر به نابینایی چشم چپش شده است، گفت: 13اسفندماه بود که در خانهام خواب بودم. ناگهان احساس کردم فردی به سرم میکوبد. وحشتزده از خواب پریدم و همسرم را بالای سر خود دیدم. چکشی بهدست داشت و با آن ضربهای به سرم زد که از ناحیه سر دچار خونریزی شدم. بهشدت شوکه بودم و تصور کردم که همسرم قصد کشتن مرا دارد تا بتواند به راحتی با دخترم از ایران برود. او ظرفی برداشت و ناگهان محتویات آن را روی من پاشید. بهشدت دچار سوختگی شدم و دیوانهوار فریاد میکشیدم. همسرم بعد از این حادثه دخترمان را با خودش برد و از خانه بیرون رفت. من که بهشدت احساس سوختگی میکردم فریاد میکشیدم تا اینکه همسایهها به دادم رسیدند و مرا به بیمارستان انتقال دادند.
شاکی ادامه داد: در بیمارستان تحت درمان قرار گرفتم و مشخص شد که از ناحیه چشم چپ نابینا شدهام. علاوه بر این صورتم بهشدت دچار سوختگی شده بود. وقتی در بیمارستان علت این حادثه را پرسیدند تصمیم گرفتم برای حفظ آبروی خانوادهام دروغ بگویم. به آنها گفتم هنگام کار با اسید دچار حادثه شدهام و حقیقت را کتمان کردم. چراکه از بیآبرویی میترسیدم و دلم نمیخواست همسرم پایش به اداره پلیس باز شود. از سوی دیگر و در همان روزها خانوادهام که حقیقت را میدانستند میانجیگری کردند و ما را آشتی دادند. آنها هم از من خواستند که حقیقت را نگویم و شکایت نکنم. بعد از این اتفاق از همسرم خواستم بیخیال طلاق و مهاجرت شود. او هم وقتی دید از او شکایت نکردم حاضر شد به زندگی در کنار من ادامه بدهد و دیگر حرفی از مهاجرت و طلاق نزد، اما خبر نداشتم که قصد فریب مرا دارد. مرد جوان در ادامه گفت: به تازگی متوجه رفتارهای مرموزانه همسرم شدم و با بررسیهای بیشتر و پرس و جو دریافتم که او قصد دارد پنهانی به همراه دخترمان از ایران خارج شود. وقتی پی به این حقیقت بردم بهشدت عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از همسرم به اتهام اسیدپاشی شکایت کنم. اشتباه کردم که قبل از عید حقیقت را نگفتم و حالا میخواهم که او مجازات شود. چون، هم مرا قربانی کرده و هم قصد جدایی و رفتن دارد.
با شکایت این مرد، بازپرس جنایی تهران دستور تحقیقات بیشتر و احضار همسر شاکی را صادر کرد.