پایان عشق ممنوعه با قتل زن متاهل

خانواده زنی جوان که قربانی کینه دوستش شده، با دریافت دیه قاتل را بخشیدند تا این پول را صرف کمک به ایتام و نیازمندان کنند.
تاریخ: 06 بهمن 1399
شناسه: 71845

 حادثه 24 - خانواده زنی جوان که قربانی کینه دوستش شده، با دریافت دیه قاتل را بخشیدند تا این پول را صرف کمک به ایتام و نیازمندان کنند.
19دی‌ماه 95 گزارش قتل زنی جوان به تیم جنایی پایتخت اعلام شد. جسد این زن در خانه‌اش در جنوب شرق تهران پیدا شده و نخستین فردی که پلیس را خبر کرده بود، شوهر وی بود. این مرد در تحقیقات گفت: صبح روز حادثه مانند همیشه به محل کارم رفتم و غروب وقتی برگشتم هرچه زنگ زدم کسی در را باز نکرد. با کلید در را باز کردم و وارد شدم اما هر چه همسرم را صدا زدم، جوابی نداد. به موبایلش زنگ زدم اما پاسخی نداد. نگران شدم و اتاق‌ها را جست‌و‌جو کردم که ناگهان چشمم به صحنه تکان‌دهنده‌ای افتاد. پاهای همسرم از زیر تختخواب بیرون زده و با شالی بسته شده بود. او را از زیر تخت بیرون کشیدم و با دیدن صورتش وحشت کردم. تمام صورتش خون‌آلود بود و دستانش نیز با روسری بسته شده بود. با داد و فریاد همسایه‌ها را خبر کردم و ماجرا را به پلیس و اورژانس خبر دادم.
نخستین فرضیه: سرقت
تیم پزشکی که در صحنه حضور داشت علت مرگ را خفگی ناشی از فشار بر عناصر حیاتی گردن اعلام کرد. از سوی دیگر آثار ضرب و جرح روی صورت مقتول نیز دیده می‌شد که به‌نظر می‌رسید صورتش را به دیوار کوبیده‌اند چرا که لکه‌های خون روی دیوار وجود داشت. علاوه بر این در تحقیق از همسایه‌ها مشخص شد که آنها روز حادثه صدای درگیری و مشاجره از داخل خانه مقتول را شنیده اما احتمال داده بودند که دعوای خانوادگی است و دخالتی نکرده بودند.
در ادامه تحقیقات شوهر مقتول گفت که همه طلاهای همسرش به همراه گوشی موبایلش سرقت شده است. به‌گفته مرد جوان، همسرش تعدادی النگو، گردنبند، انگشتر و دستبند داشته که همه آنها دزدیده شده بود.
اگر چه در ابتدا فرضیه سرقت مرگبار مدنظر قرار گرفته بود اما با توجه به سالم بودن قفل‌های در مشخص شد که قتل از سوی یک آشنا صورت گرفته است. او به راحتی وارد خانه شده و بعد از درگیری با زن جوان دست به جنایت زده بود. تیم جنایی احتمال داد که سرقت طلاها نیز صحنه‌سازی‌ بوده است.
مظنون دوست مقتول بود 
اگرچه همسرمقتول در مظان اتهام بود و با دستور قاضی بازداشت شد اما وقتی ثابت کرد که هنگام قتل در محل کارش بوده است، آزاد شد. اما هنوز اسرار این جنایت برملا نشده بود و کارآگاهان برای کشف حقایق به بررسی مکالمات تلفنی مقتول پرداختند. با انجام این بررسی‌ها سرنخی از عامل جنایت به‌دست آمد. آنطور که کارآگاهان متوجه شدند مقتول مدتی بود که با پسری جوان به نام مهران آشنا شده بود. بررسی‌ها نشان می‌داد که او آخرین بار با مهران در تماس بوده است. در این شرایط دستور بازداشت مهران صادر شد اما او فراری شده بود و همین مسئله نشان می‌داد که کسی جز او عامل جنایت نیست.
اقرار به جنایت
نام مهران در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت تا اینکه مدتی بعد ردی از وی به‌دست آمد و مأموران دستگیرش کردند. متهم وقتی شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف گشود و اسرار جنایت را فاش کرد. او گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با شهره (مقتول) آشنا شدم. اوایل نمی‌دانستم متاهل است و با هم چت می‌کردیم تا اینکه چند وقت بعد از آشنایی‌مان رازش را فاش کرد. او گفت متاهل است اما با شوهرش اختلاف دارد. می‌گفت قرار است به‌زودی از شوهرش جدا شود و من که عاشق شهره شده بودم منتظر بودم تا او طلاق بگیرد و با هم ازدواج کنیم. او اما زد زیر همه حرف‌هایش و گفت تصمیم دارد به زندگی با شوهرش ادامه بدهد. وی ادامه داد: او می‌خواست مرا از زندگی‌اش بیرون کند. روز حادثه به او زنگ زدم و باز هم همان حرف‌ها را تکرار کرد. این در حالی بود که من به‌خاطر ازدواج با او تبدیل به کلاهبردار حرفه‌ای شده بودم تا برایش زندگی مرفهی فراهم کنم. من به بهانه برنده شدن در مسابقه پیامکی یا رادیو جوان، برای افراد مختلف پیامک می‌فرستادم و می‌گفتم که برای دریافت جایزه‌شان باید پای دستگاه عابربانک بروند و بعد فریبشان می‌دادم و کاری می‌کردم که همه موجودی حسابشان را به‌حساب من واریز کنند. با پولی که از این راه به‌دست می‌آوردم برای شهره هدایای گران‌قیمت مانند طلا و چیزهای دیگر می‌خریدم و برای همین وقتی گفت که دیگر نمی‌خواهد مرا ببیند، عصبانی شدم.
این مرد ادامه داد: ‌روز حادثه به او زنگ زدم و گفتم می‌خواهم او را ببینم. به مقابل خانه‌اش رفتم و زنگ که زدم در را باز کرد. من عصبانی بودم و با او درگیر شدم. صورتش را به دیوار کوبیدم و بعد خفه‌اش کردم. وقتی دیدم نفس نمی‌کشد تازه فهمیدم که چه اشتباه بزرگی مرتکب شده‌ام. تصمیم گرفتم صحنه‌سازی‌ کنم تا انگیزه قتل را سرقت نشان بدهم. به همین دلیل دست و پایش را با شال و روسری بستم و جسد را زیر تخت گذاشتم. سپس طلاهایش را به همراه گوشی موبایلش دزدیدم و آنجا را ترک کردم.
متهم به قتل بعد از اقرار به جنایت بازداشت شد و بعد از مدتی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. او به اتهام قتل عمدی به قصاص محکوم شد و حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید.
بخشش پیش از اجرای حکم قصاص
پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و پیش روی قاضی مریم خلیفه قرار گرفت. با دستور وی، تیم صلح و سازش تشکیل شده و رایزنی‌ها برای جلب رضایت از اولیای دم شروع شد. خانواده مقتول اصرار بر قصاص قاتل داشتند تا اینکه شنیدند او در زندان توبه کرده و درخواست بخشش دارد. توبه قاتل و تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای بخشش قاتل نتیجه خوبی داشت و خانواده مقتول حاضر شدند از قصاص صرف‌نظر کنند. آنها شرط گذاشتند که متهم هرچه زودتر دیه را بپردازد تا آنها پول را صرف امور خیریه کنند. قاتل خیلی زود دیه را تهیه کرده و به این ترتیب با بخشش اولیای دم از مجازات مرگ رهایی یافت.

 

 

در همین رابطه