حادثه 24 - مستأجری که با شلیک گلوله صاحبخانهاش را به قتل رسانده بود چند روز قبل در محوطه زندان رجاییشهر به دار مجازات آویخته شد.
این جنایت ظهر سوم اردیبهشت سال97 رخداد. آن روز مرد 65سالهای در میدان میوه و ترهبار شهرک قدس به ضرب گلوله به قتل رسید. اظهارات افراد حاضر در محل نشان میداد بعد از وقوع این جنایت یک خودروی پژو206 به سرعت آنجا را ترک کرده است که در ادامه سرنخهایی بهدست آمد که نشان میداد راننده پژو مستأجر مقتول بوده است. از سویی بررسیها از این حکایت داشت که مقتول با مستأجر خود دچار اختلاف بود و چون او خانه را تخلیه نمیکرد، صاحبخانه حکم تخلیه گرفته بود. در این شرایط مأموران سراغ مستأجر جوان رفتند اما او ناپدید شده بود. ردیابیها برای شناسایی مخفیگاه او ادامه داشت تا اینکه مشخص شد که او در یکی از استانهای جنوبی کشور مخفی شده است. با این سرنخ وی دستگیر شد و در بازجوییها راز قتل صاحبخانه را فاش کرد.
اختلاف مالی
متهم 45ساله که لیسانس کشاورزی داشت درخصوص جزئیات جنایت گفت: سال92 بود که شدم مستأجر مقتول و این بزرگترین اشتباه زندگیام بود.
در آن زمان آپارتمان او را در شهرک غرب، با قیمت 135میلیون تومان رهن کردم. اما چند وقت بعد مقتول نزد من آمد و گفت باید ماهی 6میلیون تومان اجاره بدهی. چند روز بعد هم به شورای حل اختلاف رفت و از من شکایت کرد. ما باهم اختلاف داشتیم اما با وجود این سالهای بعد هم آنجا را تمدید کرده و 30میلیون تومان بهعنوان پول پیش به او دادم که جمعا شد 165میلیون تومان. اما حدود یکی دو سال پیش از مقتول خواستم پولم را جور کند تا خانه را تخلیه کنم اما او پولم را نمیداد. حتی شکایت کردم اما به نتیجهای نرسیدم تا اینکه بعد از عید همراه خانوادهام به سفر رفتم و وقتی برگشتم دیدم وسایل خانهام را بیرون برده و اجازه نمیدهد وارد آپارتمان شوم. حتی نمیگفت که وسایلم را کجا برده است. باردیگر شکایت کردم اما هم پولم را نمیداد و هم خانه را از دست داده بودم. همین شد که برای رسیدن به پول و وسایل خانهام تصمیم گرفتم او را گروگان بگیرم.
او ادامه داد: با اسلحه شکاری که متعلق به اجداد پدریام بود به محل کار مقتول در میدان ترهبار رفتم. او را صدا زدم اما با لحن تندی با من صحبت کرد. وقتی اسلحه را دید گفت تو جرأت نداری مرا بزنی. این جملهها را که گفت بیشتر عصبی شدم و ماشه را کشیدم. وی ادامه داد: پس از قتل با اینکه عذاب وجدان داشتم اما فرار کردم. مدتی در استان کرمان و یزد بودم اما در نهایت دستگیر شدم.
متهم پس از شرح جزئیات حادثه روانه زندان شد و مدتی بعد در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت. با شکایت اولیای دم قضات دادگاه وی را به قصاص محکوم کردند و حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید. با قطعی شدن رای، پرونده به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای حکم فراهم شود. به این ترتیب مرد محکوم به قصاص چند روز قبل در محوطه زندان رجاییشهر پای چوبه دار رفت و با اجرای حکم قصاص، پرونده این جنایت مختومه شد.