حادثه 24 - مردی که به اتهام شکنجه و قتل عمد همسرش از سوی قضات شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شده بود حکمش بهدلیل ناکافی بودن ادله مبنی برعمدی بودن قتل از سوی قضات دیوان عالی کشور نقض شد.
رسیدگی به این پرونده از سال 95 با گزارش مرگ مرموز زنی میانسال در یکی از بیمارستانهای تهران آغاز شد. مأموران حراست درباره مشاهدات خود به مأموران گفتند: این زن با آثار کبودی و سوختگی روی بدنش به بیمارستان آورده شد و پس از بررسی کادر درمان مشخص شد که به سرش نیز ضربهای وارد شده است.
در ادامه مأموران تحقیقات خودشان را در خصوص علت مرگ نسرین شروع کردند؛ در ابتدا پسر نسرین مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: پدرم اسماعیل مادرم را به این روز انداخته، آنها سالهای زیادی باهم اختلاف داشتند و مدام دعوا میکردند. پدرم به مادرم شک داشت و میگفت که مبلغ 800 هزار تومان از پولش را دزدیده و بااین بهانه مدام او را کتک میزد؛ بار آخری که به خانهمان رفتم دیدم بخشی از بدن مادرم سوخته و پدرم هم برایش پماد سوختگی خریده و روی زخمهایش پماد میزد. وقتی از مادرم پرسیدم چه اتفاقی افتاده، گفت پدرت این بلا را سرم آورده. دو هفته از این موضوع گذشت تا اینکه متوجه شدم مادرم حالش بد شده و از حال رفته است. بلافاصله با پدرم که سر کار بود، تماس گرفتم. پدرم به خانه آمد و با اورژانس تماس گرفتیم و مادرم را به بیمارستان رساندیم، اما چند روز بعد فوت کرد.
پساز اظهارات پسر نسرین، پلیس اسماعیل 70 ساله را به اتهام قتل عمد بازداشت کرد. او در بازجویی به مأموران گفت: من همسرم را نکشتم. نسرین به ماده مخدر کراک اعتیاد داشت، البته من هرگز ندیده بودم که او مواد مصرف کند اما حس میکردم که برادرزنم برایش مواد میگیرد و به طور مخفیانه مصرف میکند. یک بار هم از من مبلغ 800 هزار تومان دزدی کرد و وسایل خانه را به سرقت میبرد به همین خاطر با او برخورد میکردم و گاهی هم کتکش میزدم.متهم درباره آخرین برخوردی که با همسرش داشته گفت: چند روز قبل از فوت همسرم با هم دعوا کردیم و من لگدی به پایش زدم، اما چون در پای نسرین بهخاطر تصادفی که سال گذشته کرده بود، پلاتین گذاشته بودند ضربه من باعث شد پای او متورم شود، بعد به خاطر دردی که داشت او را به حمام بردم تا با آب گرم دردش را آرام کنم اما آب جوش بود و پایش سوخت. میخواستم او را به داخل اتاق بیاورم که سرش به دیوار حمام خورد و از حال رفت. این را هم بگویم که نسرین اضافه وزن داشت و جابهجا کردن او کار خیلی سختی بود. شب نسرین تب کرد و من اصلاً متوجه نشدم که بدنش عفونت کرده است. تا اینکه یک روز پسرم زنگ زد و گفت مادرش بیهوش شده و من بلافاصله به خانه آمدم و همسرم را به بیمارستان رساندیم.
این درحالی است که تحقیقات میدانی نشان داد این مرد همسرش را از مدتها قبل کتک میزد و یکی از همسایهها که با مقتول رابطه نزدیکی داشت به پلیس گفت: نسرین همسرش را دوست نداشت بههمین خاطر میگفت که انگیزهای در زندگی ندارد و فقط بهخاطر فرزندانش حاضر به ادامه زندگی با اسماعیل شده است. او مرد بدبینی بود و مدام نسرین را کتک میزد. من هیچ وقت ندیدم که او مواد مخدر مصرف کند ولی شوهرش همیشه ادعا میکرد که او معتاد است.بعد از گفتههای زن همسایه و با توجه به شکایت اولیای دم کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه فرزندان و پدر و مادر مقتول برای متهم درخواست مجازات قصاص کردند،سپس نوبت به متهم رسید و ضمن انکار اتهام قتل عمد اظهاراتش را در بازجویی تکرار کرد.
بعداز دفاعیات متهم هیأت قضات او را به قصاص محکوم کردند که حکم صادره با اعتراض متهم همراه شد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت. قضات دیوان عالی کشور اعتراض متهم را مورد بررسی قرار دادند و عنوان کردند برای قتل عمد باید قصد قتل وجود داشته باشد و عمل هم باید کشنده باشد از آنجایی که متهم قصد قتل نداشته و عملش هم مستقیم باعث مرگ نشده به نظر نمیرسد قتل عمد محسوب شود. ضمن اینکه پزشکی قانونی علت مرگ را عفونت در خون مقتول اعلام کرده است. این عفونت ناشی از عدم رسیدگی بموقع به زخمها بوده است.
به این ترتیب رأی صادره نقض و پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد تا متهم بار دیگر محاکمه شود.