ماجرای ربودن مرد ضایعاتی از طرف کارمند پیمانکار شهرداری

مرد ضایعاتی که مدعی است از سوی کارمند یک شرکت طرف قرارداد با شهرداری ربوده شده است، با شکایت به دادگاه خواستار مجازات او شد.
تاریخ: 11 آذر 1399
شناسه: 69946

حادثه 24 - مرد ضایعاتی که مدعی است از سوی کارمند یک شرکت طرف قرارداد با شهرداری ربوده شده است، با شکایت به دادگاه خواستار مجازات او شد.

این مرد جوان چند ماه قبل به اداره آگاهی تهران مراجعه کرد و مدعی شد از سوی یکی از افرادی که خود را مأمور جمع‌آوری زباله‌گردها معرفی کرده بود، دستگیر شده و برای چند ساعتی در بازداشت بوده و بعد هم او را حسابی کتک زده و سپس رها کرده‌اند. شاکی در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من در شهرستان زندگی می‌کردم. بعد از شیوع کرونا وضع مالی‌ام خیلی بد شد و نتوانستم خرجی خودم و خانواده‌ام را تأمین کنم. تصمیم گرفتم به تهران بیایم و زباله جمع کنم؛ چون گفته بودند جمع‌آوری زباله خیلی پرسود است. چند روزی بود که در تهران کار می‌کردم و درآمد خوبی هم داشتم تا اینکه یک روز وقتی داخل سطل زباله خم شده بودم و داشتم کارتن و نایلون جمع می‌کردم، مرد تنومندی به من نزدیک شد و گفت بازداشت هستم. پرسیدم تو چه کسی هستی که من را بازداشت می‌کنی؟ جواب داد مأمور شهرداری‌ام و وظیفه دارم زباله‌گردها را بازداشت کنم چون در شیوع کرونا زباله جمع‌کردن ممنوع است. من حرفش را باور نکردم و گفتم به من حکمی نشان بده که این کار را ممنوع کرده‌اند، اما حکمی به من نشان نداد و بعد هم با کتک مفصل من را به زور سوار ماشین کرد و با خود برد. مرد شاکی در ادامه گفت: من چند ساعتی در شرکت بازداشت بودم و بعد از من قول گرفتند دیگر زباله جمع نکنم و سپس رهایم کردند، اما آنجا هم حکمی به من نشان ندادند. به خاطر اینکه حسابی من را کتک زده بودند، مجبور شدم به بیمارستان بروم و چند روزی بستری بودم. حالا هم به خاطر آدم‌ربایی شکایت و همچنین درخواست خسارت دارم. با تشکیل پرونده، مرد کارمند به دادسرا احضار شد. او ادعا کرد شرکت محل کارش به او گفته بود زباله‌گردها را جمع کند، اما نتوانست حکمی در این زمینه ارائه بدهد. سپس در استعلام از شهرداری نیز معلوم شد چنین حکم یا دستوری به شرکت‌های طرف قرارداد با شهرداری داده نشده است. به این ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی یک بار دیگر شاکی گفته‌هایش را تکرار کرد و گفت: من فرد فقیری هستم که برای گذران زندگی به زباله جمع‌کردن روی آوردم. در شهری که من زندگی می‌کنم هیچ شغلی نیست و چاره‌ای نداشتم جز اینکه به تهران بیایم، اما فردی که خود را مأمور معرفی کرد، من را ربود و حسابی کتک زد. حتی اگر به او گفته شده بود که کسی حق ندارد زباله جمع کند، به او دستور کتک‌زدن نداده بودند، اما او من را کتک زد. او درباره دستوری که داده بودند دروغ گفت. من شکایت و درخواست مجازات متهم را دارم. در ادامه، متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام را قبول ندارم چون فکر می‌کردم واقعا چنین دستوری وجود دارد. این مرد گفت: مدیر شرکت به ما گفته بود از شهرداری دستور رسیده با زباله‌گردها برخورد شود. من نمی‌دانستم چنین دستوری وجود ندارد و دروغ گفته شده است. روز حادثه من حین گشت‌زنی به دستشویی احتیاج پیدا کردم و وقتی به دستشویی عمومی رفتم و برگشتم دیدم مردی سرش را داخل زباله‌ها کرده و زباله جمع می‌کند. برای محافظت از خودش گفتم این کار را نکند و بعد هم گفتم این کار با حکم شهرداری ممنوع است. من حکمی نداشتم ولی به ما گفته بودند چنین حکمی وجود دارد. من از اینکه دقت کافی نکردم و حکم را از مدیرم نخواستم عذرخواهی می‌کنم، ولی به خاطر حرف شرکت چنین اقدامی کردم و قصدم هم آدم‌ربایی نبود. من او را جایی مخوف نبردم، او را به شرکت بردم و بعد هم رهایش کردیم. بعد از گفته‌های متهم و وکیل‌مدافع او، هیئت قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

در همین رابطه