حادثه 24 - یدالله جهانبازی میگوید شایعات متفاوتی در مورد دلیل مرگ اسماعیل عابدی منتشر میشود، و خانوادهاش هم تمایلی به صحبت کردن درباره این موضوع ندارند.
از صبح امروز خبری تلخ و ناراحتکننده در رسانههای مختلف درباره خودکشی یک داور جوان در حال انتشار است؛ خبر درگذشتی که در واقع مربوط به دو روز پیش است و روز گذشته مراسم خاکسپاری این داور ۳۸ ساله که البته با خانواده پرجمعیتش زندگی میکرده، در فارسانِ شهرکرد برگزار شده است.
با انتشار این خبر شایعات زیادی پیرامون علت مرگ این داور جوان فوتبال کشور ایجاد شده است. یدالله جهانبازی داور همشهری و دوست اسماعیل عابدی اما خبرهایی که مربوط به خودکشی دوست و همکارش وجود دارد، را نه تایید میکند و نه تکذیب و در این مورد اینطور توضیح میدهد:« می گویند سکته کرده است. اینکه میگویند، خودش را حل آویز کرده شاید شایعه باشد. واقعیت این است که دلیل مرگش را نمی دانیم و هر کس یک حرفی می زند. فقط خانواده اش می دانند و آنها هم چیزی نمی گویند.»
او سپس در مورد ویژگیهای اخلاقی اسماعیل عابدی گفت:« ولی پسر خوبی بود؛ فعال و کار کن. از هر کسی هم بپرسید، چیزی غیر از این نمیگوید. دو سه روزه خودمان توی شوک هستیم. دیروز خاکسپاری بود. دو روز پیش فوت شده.»
داور بازنشسته فوتبال کشور سپس به اختلاف اسماعیل عابدی با مسئولین هیئت فوتبال استان چهار محل و بختیاری اشاره کرد و افزود:« دلیل مرگش مشخص نیست. ما با هم تمرین می کردیم. در لیگ های پایه قضاوت می کرد و لیگ سه را هم سوت می زد. از پارسال با هیئت فوتبال کمی اختلاف پیدا کرد. گچ کار خیلی خوبی بود. اینقدر کار داشت که به داوری نمی رسید. هم داور بود و هم گچ کاری می کرد.»
یدالله جهانبازی در پاسخ به این سوال که آیا دلیل مرگ یا خودکشی اسماعیل عابدی مسائل مادی و فقر بوده است، اینطور توضیح داد:« والا درآمدش خوب بود. مثلا اگر ساختمانی به ایشان داده میشد و شرایط مالی خوبی نداشت، رد میکرد. نمی دانیم چه مشکلی پیش آمده است. یکی می گوید خودش را حلق آویز کرده؛ یکی میگوید سکته کرده و ...».
از جهانبازی در رابطه با شرایط خانوادگی اسماعیلی عابدی که در ۳۸ سالگی هنوز موفق به تشکیل زندگی و ازدواج نشده بود و سرانجام هم فرصت این کار را پیدا نکرد، پرسیدیم. داور بازنشسته فوتبال کشور در واکنش به این سوال عنوان کرد:« نان آور خانوادهاش بود. چهار خواهر دارد و چهار برادر، که فقط یکی از آنها ازدواج کرده. پدرش هم از دنیا رفته است. از زمانی که او را شناختم، یک شمشه و یک ماله دستش بود. کارش هم خیلی خوب بود و همه می گفتند اگر کار خوب و با کیفیت میخواهید، پیش اسماعیل بروید.»