حادثه 24 - دو برادر که با همدستی یک زن خیانتکار، شوهر او را برای رسیدن به خوشبختی و پول و ثروت به طرز فجیعی کشته بودند، هنگام بازسازی صحنه قتل، همه رویاها و آرزوهایشان را فقط یک سراب دانستند که برای خوشبختی خیالی، زندگی خودشان را تباه کرده اند!
دو برادر 29 و 22 ساله که به اتهام قتل مرد پژوسوار در مشهد دستگیر شده اند، درحالی برای بازسازی صحنه جنایت به محل وقوع قتل هدایت شدند که به دستور قاضی ویژه قتل عمد، زن 40 ساله نیز در محل حضور داشت تا جزئیات تکان دهنده قتل شوهرش را بازگو کند.
سه متهم این پرونده جنایی که با طرح نقشه ای هولناک مرد 44 ساله را به بهانه رفتن نزد یک رمال، به قتلگاه کشانده و او را به طرز وحشتناکی کشته بودند، درحالی که حلقه های قانون دستان شان را می فشرد توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به شهرک شهید رجایی مشهد (قلعه ساختمان) هدایت شدند و در مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفتند تا زوایای پنهان این جنایت را فاش کنند. ابتدا سرهنگ ولی نجفی (افسر پرونده) به بیان خلاصه ای از محتویات پرونده و اقاریر متهمان در مراحل بازجویی پرداخت و چگونگی دستگیری 48 ساعته عاملان جنایت را شرح داد. سپس سجاد متهم 29 ساله با دستور قاضی احمدی نژاد در مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و در حالی که از شدت ندامت اشک هایش سرازیر شده بود در شرح ماجرا گفت: خیلی پشیمانم ، زندگی ام را به نابودی کشاندم، سراب خوشبختی را به چشم می دیدم و حرص و طمع همه وجودم را فرا گرفته بود! هیچ وقت به دستگیری نمی اندیشیدم و اصلا تصور نمی کردم با این نقشه زیرکانه پلیس به سراغ من بیاید اما فقط 48 ساعت طول کشید تا روزگارم سیاه شود! و ...
متهم این پرونده جنایی میان هق هق گریه هایش به چگونگی آشنایی خود با زن 40 ساله اشاره کرد و ادامه داد: حدود دو سال قبل یک روز زیر پل الغدیر مشهد منتظر خودرو بودم که آن زن مقابلم ترمز زد و من هم سوار شدم چون او مسافرکشی می کرد. همان روز مخ مرا زد و آن قدر از وضعیت خوب مالی و ثروت هایش سخن گفت که یک لحظه غرق در رویاهایم شدم. او به من گفت که هرجا کاری داشتی روی من حساب کن! به این ترتیب آشنایی من و آن زن مسافرکش شروع شد و بعد از آن هم در رستوران ها و کافی شاپ ها قرار می گذاشتیم و او هزینه هایش را می پرداخت تا این که آرام آرام از اختلافات خانوادگی خودش برایم سخن گفت و مدعی شد که باید همسرش را از میان بردارم!
او مرا تطمیع کرده بود که بعد از مرگ شوهرش، همه مال و اموال به او می رسد و من هم می توانم با این همه ثروت به خوشبختی برسم درحالی که همه این ها فقط یک سراب بود!
بالاخره او شوهرش را که مسافرکشی می کرد به من نشان داد و قرار شد به عنوان مسافر سوار خودروی شوهرش بشوم و او را به قتل برسانم. من هم موضوع را با برادرم در میان گذاشتم و او را تطمیع کردم. عامل قتل مرد پژوسوار ادامه داد: یک روز در مسیر تردد او (مقتول) قرار گرفتیم و خودرواش را به طور دربستی به مقصد تربت حیدریه کرایه کردیم ولی در مسیر باغچه او متوجه رفتارهای غیرمتعارف من و برادرم شد و به ما شک کرد. به همین دلیل مقابل فروشگاه بین راهی به بهانه ای متوقف شد و از ما خواست که پیاده شویم چرا که او از رفتن به تربت حیدریه منصرف شده است. آن روز نقشه ما لو رفت و نتوانستیم او را بکشیم. ولی همسر او نقشه دیگری کشید و گفت: شوهرم را به بهانه آینه بینی و رمالی به خانه مجردی تان می آورم و شما او را بکشید . آن خانه را هم خودش برای من اجاره کرده بود. خلاصه با این نقشه همه مقدمات را فراهم کردیم تا این که روز جنایت، هجدهم تیر گذشته، آن زن با همین ترفند شوهرش را به منطقه قلعه ساختمان کشاند. من و برادرم در طبقه بالا منتظر بودیم. وقتی آن مرد نقشه ما را فهمید برای فرار از چنگ ما روی مبل ها پرید و ما هم سعی می کردیم او را بگیریم. به او گفتیم ما فقط قصد زورگیری داریم و در نهایت او با دخالت همسرش راضی شد خودش را تسلیم ما کند. من و برادرم دست و پاهایش را بستیم و با این بهانه که باید هر چه پول و طلا داری بدهی، دهانش را هم با اشاره همسرش چسب زدیم. سپس من آن زن را سوار خودروی پژو مرد 44 ساله کردم و به منزلش رساندم. وقتی برگشتم با همدستی برادرم او را با ضربات میله آهنی زدیم و بعد هم دو سر یک رشته سیم را دو نفری دور گردنش انداختیم و کشیدیم تا خفه شد. او قبل از مرگ التماس می کرد که رهایش کنیم تا پول و طلا به ما بدهد ولی التماس هایش فایده ای نداشت. آن شب یکی از همسایگان مدام از منزل بیرون می آمد و ما نتوانستیم جسد را بیرون ببریم تا این که صبح دوباره زن مقتول به محل آمد و گلایه کرد که چرا هنوز جسد را جایی نبرده ایم . بالاخره شب بعد آن را درون دو کیسه گذاشتیم و به جاده روستای سالارآباد بردیم و در حاشیه جاده سرخس رها کردیم . گوشی او را هم در یکی از پارک ها انداختیم و خودرو را در کوچه ای قرار دادیم تا دزدان آن را سرقت کنند و بدین ترتیب پلیس گمراه شود اما 48 ساعت بعد نمی دانم چگونه رد ما را زدند و دستگیر شدیم! این متهم 29 ساله در ادامه اعترافاتش گفت: من فقط به دنبال ثروت آن زن بودم و نقشه های زیادی برای تصاحب اموالش کشیدم اما در نهایت نه تنها به این اموال نرسیدم بلکه خودم را نیز بدبخت کردم و ...
در ادامه بازسازی صحنه جنایت، مهدی برادر 22 ساله متهم این پرونده نیز به قاضی احمدی نژاد گفت: من معتاد بودم و فقط برای آن که دل برادرم را به دست بیاورم و بتوانم به راحتی در منزل مجردی او مواد مخدر استعمال کنم با او همراه شدم، اگرچه برادرم مرا نیز تطمیع کرد که بعد از قتل من هم صاحب مغازه می شوم و زندگی خوبی خواهم داشت ولی همه این ها فقط خواب و خیال بود!
بنابراین گزارش، زن 40 ساله نیز که سعی می کرد خود را از این ماجرای وحشتناک تبرئه کند در این باره گفت: من مقصر نبودم. این ها (دو برادر) مقصر هستند که زندگی مرا نیز تباه کردند و حالا هم بدبخت شدم.
پس از اظهارات و اعترافات متهمان و تشریح جزئیات این جنایت، متهمان با صدور دستوری از سوی قاضی احمدی نژاد روانه زندان شدند تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.