حادثه 24 - عامل سرقت از دلارفروشهای خیابان فردوسی که در جریان سرقت از سومین طعمهاش او را به قتل رسانده بود، به دار مجازات آویخته شد.جنایتی که این مرد رقم زد صبح ششم فروردین96 رخ داد.
آن روز مأموران گشت پلیس راهور در خیابان خارک، متوجه درگیری راننده یک پراید با مردی شدند که روی صندلی جلو نشسته بود. مأموران وقتی به خودروی پراید نزدیکتر شدند، راننده را دیدند که به سمت مرد دیگر اسلحه کشیده و او را تهدید میکند. آنها دست بهکار شدند تا مرد مسلح را به دام اندازند اما ناگهان صدای شلیک چند گلوله به هوا بلند شد و مردی که کنار راننده نشسته بود روی صندلی افتاد. راننده با دیدن مأموران از ماشین پیاده شد و تیغ موکت بری را روی گردنش گذاشت و آنها را تهدید کرد که اگر نزدیک شوند دست به خودکشی میزند. مأموران سعی کردند او را آرام کنند و اسلحهاش را از او بگیرند اما لحظاتی بعد، راننده از زیر صندلی ماشین اسلحه دیگری برداشت و با هر دو اسلحه به سمت مأموران نشانه رفت. او با تهدید ماموران، سوئیچ خودروی پلیس را گرفت و پس از آن پشت فرمان پراید خودش نشست و پا به فرار گذاشت.
در ادامه مردی که داخل پراید هدف گلوله قرار گرفته بود را به بیمارستان منتقل کردند. او رضا نام داشت و در چهارراه استانبول در کار خرید و فروش دلار بود. 5گلوله به دست، کتف، شکم و سینه وی اصابت کرده بود و در بیمارستان درحالیکه بهسختی حرف میزد به مأموران گفت: مرد پرایدسوار بیسیم و اسلحه به دست داشت و مدعی شد که مأمور است. او به سمت من آمد و گفت که روز قبل شخصی دوستش را فریب داده و 30هزاردلار از او سرقت کرده است. بعد از من خواست سوار ماشینش شوم و درخصوص کسانی که دلار میفروشند اطلاعاتی در اختیارش قرار دهم. من هم به او اعتماد کردم و سوار ماشینش شدم اما او به من اشاره کرد و گفت تو همان شخصی هستی که دوستم را فریب دادی. بعد پشت بیسیم اعلام کرد که «مرکز، مظنون را دستگیر کردم».
مرد مجروح ادامه داد: من که شوکه شده بودم فریاد زدم بیگناهم اما او ناگهان اسلحهاش را به سمتم گرفت و خواست هرچه دلار دارم در اختیارش قرار دهم. به او گفتم اول صبح است و هنوز کار را شروع نکردهام و دلار همراهم نیست. پس از آن با هم درگیر شدیم که او با اسلحهاش به من شلیک کرد و با دیدن مأموران از ماشین پیاده شد و فرار کرد.
حکم مرگ
مرد دلارفروش پس از گفتن این جزئیات به کام مرگ رفت و گزارش قتل وی به بازپرس جنایی تهران اعلام شد. با دستور وی گروهی از مأموران جستوجو برای یافتن قاتل دلارفروش را آغاز کردند تا اینکه بعد از گذشت 2ماه از حادثه، مخفیگاه وی در محمدیه قزوین شناسایی و او دستگیر شد. مأموران در بازرسی از مخفیگاه وی 2قبضه کلت کمری، شوکر، گاز اشکآور و تعدادی پلاک خودرو کشف کردند و به بازجویی از وی پرداختند. متهم 36ساله مدعی شد که ناخواسته دست به قتل مرد دلارفروش زده است. وی گفت: بهخاطر بیماری پدرم و خرج عملش نیاز به پول زیادی داشتم. اگر پول را جور نمیکردم، پاهایش را قطع میکردند. ناچار شدم نقشه سرقت بکشم. از طرفی برادرم هم ورشکست شده و با وجود 2فرزند کوچک به زندان افتاده بود و باید پول طلبکاران او را هم جور میکردم. به همین دلیل تصمیم به سرقت از دلارفروشها گرفتم اما قصد کشتن کسی را نداشتم.
وی ادامه داد: کلتها را اواسط سال95 زمانی که برای تفریح به سلیمانیه عراق رفته بودم خریدم. داستان خریدنش هم این بود که قصد کشتن مادرم با سلاحها را داشتم اما سرنوشت جور دیگری رقم خورد و فرد دیگری با سلاحها کشته شد. او درخصوص نقشه قتل مادرش هم گفت: مادرم وقتی 13سالم بود مرا به همراه 2برادر دیگرم گذاشت و رفت. او با پدرم اختلاف داشت و خواهر 8سالهام را هم با خود برد که بعدا متوجه شدم به اروپا رفته است. دیگر از او خبر نداشتم اما کینه عجیبی در دلم نسبت به او داشتم. تا اینکه اواخر سال94 در فیسبوک مادرم را پیدا کردم و وقتی با او چت کردم متوجه شدم که قرار است بهزودی به ایران بیاید. میخواستم با کلتها به سراغش بروم و انتقام بگیرم اما هرگز او را ندیدم. کلتها از آن به بعد نزد من ماند تا اینکه بهخاطر فقر مالی و نیاز شدید به پول، تصمیم گرفتم از دلارفروشها سرقت کنم. برای این کار یک پلاک سرقتی خریدم و روی ماشینم چسباندم. بعد هم بیسیم و تجهیزات پلیسی خریدم و سراغ دلارفروشها رفتم. از 2نفر توانستم سرقت کنم اما نفر سوم پی به نقشهام برد و مقاومت کرد. من هم ناچار شدم شلیک کنم.
این مرد پس از اقرار به جنایت روانه زندان شد و مدتی بعد در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و با اصرار خانواده مقتول به قصاص محکوم شد. حکم به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده برای انجام مقدمات اجرا به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد. اولیای دم همچنان اصرار داشتند که حکم قصاص اجرا شود و در این شرایط مرد محکوم به قصاص، چند روز قبل در محوطه زندان رجاییشهر پای چوبه دار رفت و قصاص شد.