اوایل مرداد مرد جوانی نزد پلیس رفت و از سرقت طلاها و ربوده شدنش توسط چند مأمورنما شکایت کرد.
حادثه24- اوایل مرداد مرد جوانی نزد پلیس رفت و از سرقت طلاها و ربوده شدنش توسط چند مأمورنما شکایت کرد.
او گفت: من بُنکدار هستم و چند وقتی است که پسر جوانی بهنام ایمان به مغازهام میآید و مواد غذایی از من خریداری میکند. با افزایش قیمت طلا تصمیم گرفتم که طلاهایم را بفروشم. موضوع را برای ایمان تعریف کردم و بعد از مدتی ایمان به سراغم آمد و گفت مشتری خوبی برای طلاهایت پیدا کرده ام. روز معامله در شرکت دوستم قرار گذاشتم و با ایمان منتظر خریدار بودیم که ناگهان سه مرد مسلح در حالی که شوکر و بیسیم به همراه داشتند وارد شرکت شدند. آنها دست و پای ایمان را بستند و طلاهایم را از من گرفتند. مردان مسلح خودشان را مأمور معرفی کرده و گفتند گزارش شده که درکار قاچاق طلا هستم. از من خواستند که برای ارائه فاکتورها به خانهام بروم. یکی از آنها نزد ایمان ماند و دو نفر دیگرشان با من آمدند. ما سوار خودروی پژو آنها شدیم و زمانی که به خانهام رسیدیم یکی از مردان با من وارد خانه شد و بعد از گرفتن طلاها و فاکتورش که حدود یک میلیارد تومان بود، از خانهام خارج شد.وقتی برای آزاد کردن ایمان به شرکت دوستم رفتم نه از ایمان خبری بود و نه از مردی که محافظ او بود. آنجا بود که به او و مأموران شک کردم و تصور میکنم که بازی خوردهام و طلاهایم را به سرقت بردهاند. آنها حدود 4 ساعت مرا گروگان گرفته بودند.
همدستی مرد رابط
با شکایت مرد بنکدار، بلافاصله دوربینهای مداربسته اطراف محل شرکت مورد بازبینی قرار گرفت. دوربینها تصویر فرار ایمان و مردان مسلح را نشان میداد. بدین ترتیب احتمال دست داشتن ایمان در این سرقت پررنگتر شد و به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت وی دستگیر شد.اما مرد جوان منکر همدستی با آدم ربایان بود و ادعا کرد که خود نیز قربانی شده است. ولی زمانی که پرینت حسابش که فردای روز سرقت 5 میلیون تومان به حسابش واریز شده و از طرفی تصاویر دوربینهای مداربسته و فرارش با آدم ربایان به او نشان داده شد، اعتراف کرد.او گفت: مدتی بود که بدهی داشتم و طلبکار هر روز به سراغم میآمد.
شایان یکی از دوستانم گفت بهتر است با سرقت بدهی ات را پرداخت کنی. یاد مرد بنکدار و ماجرای فروش طلاهایش افتادم. دوستم نقشه این سرقت را طراحی کرد دو نفر دیگری هم که در این ماجرا همراه ما بودند از دوستان شایان بودند. روز حادثه وقتی وارد شرکت شدیم، من در را پشت سرم باز گذاشتم تا همدستانم وارد شوند و نقشه را اجرا کنند. اما آنها به من نارو زدند و فقط 5 میلیون تومان به من پول دادند.با اعتراف متهم جوان به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت، او در اختیار کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی قرار گرفت و بررسیها برای دستگیری سه متهم فراری ادامه دارد.