حادثه 24 - دختر جوان که به ثروت بادآورده خواستگار پولدارش شک کرده بود با دیدن یک عکس دریافت او سردسته یک باند سرقت و زورگیری است.
چند روز قبل دختر جوانی نزد پلیس رفت و راز سرقتهای خشن خواستگارش را برملا کرد و گفت: حدود یک ماه قبل از طریق یک کانال تلگرامی با پسر جوانی آشنا شدم. وضع مالی اش خیلی خوب بود و خودش را تاجر معرفی کرد. ظاهری شیک و آراسته داشت و از سر و وضعش هم معلوم بود پولدار است.
او ادامه داد: من لیسانس کامپیوتر دارم و در یک شرکت مهندسی مشغول به کار هستم. باتوجه به وضع مالی و ظاهر کیارش، وقتی از من خواستگاری کرد به او پاسخ مثبت دادم و قرار شد بعد از بهبود شرایط کشور از نظر کرونا با خانوادهاش به خواستگاریم بیایند. رابطه من و کیارش ادامه داشت تا اینکه یک روز که باهم بودیم عکسی به من نشان داد که دهها دستگاه گوشی گران قیمت در آن بود. وقتی کیارش تعجب مرا دید گفت این گوشیهای تلفن همراه را همدستانش سرقت کردهاند. ابتدا فکر کردم شوخی میکند، اما او ادامه داد که سردسته یک باند سرقت است و با همدستانش گوشی قاپی میکند. بعد از من خواست چون مهندس هستم به آنها در از بین بردن اطلاعات داخل گوشیها و فروش آنها کمک کنم و بهعبارتی عضو باند آنها شوم. شوکه شده بودم چطور ممکن بود او سردسته یک باند زورگیری و گوشی قاپی باشد. خیلی ترسیده بودم، میدانستم اگر همکاری با او را قبول نکنم اتفاقات بدی برایم رخ میدهد. به همین دلیل آن زمان به ظاهر قبول کردم، اما به محض جدا شدن از کیارش خودم را به پلیس رساندم.
دستگیری مردان خشن
با اطلاعاتی که خانم مهندس در اختیار مأموران قرار داد، مأموران پلیس بلافاصله وارد عمل شدند. تحقیقات و بررسیهای مأموران پایتخت نشان میداد کیارش از سارقان سابقهدار است و پس از آزادی از زندان سرقتهایش را ادامه داده است.
با آموزشهای لازم به دختر جوان و با بهانه همکاری او با کیارش برای سرقتها، از دختر جوان خواسته شد تا با سردسته باند قرار صوری بگذارد. کیارش که از ماجرای لو رفتنش بیاطلاع بود، به محل قرار آمد و توسط مأموران دستگیر شد. بدین ترتیب چهار عضو باندش نیز بازداشت شده و به گوشی قاپیهای سریالی اعتراف کردند. به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت متهمان در اختیار اداره آگاهی قرار داده شده و بررسیها برای شناسایی مالباختگان احتمالی آنها ادامه دارد.
متهم اصلی پرونده در رابطه با سرقتهایش گفت: من و بهروز و ارشیا و شایان هم سلولی بودیم. دفعه قبل به خاطر کیف قاپی رفتم زندان. آن 3 نفر هم سارق بودند داخل سلول و پشت میلههای زندان تصمیم گرفتیم که بعد از آزادی سرقت گوشی تلفن همراه انجام دهیم. اما سیاوش سابقه دار نیست، یکی از بچههای محل است که وضع مالی خوبی ندارد. دلم برایش سوخت و با خودم گفتم من که یک باند سرقت تشکیل داده ام، او هم بیاید تا وضع مالی اش کمی بهتر شود.
کیارش گفت: هنوز جوهری که برای اثر انگشت زیر برگه آزادیمان زده بودیم روی انگشت هایمان بود که سرقت را شروع کردیم. در خیابانهای پایتخت دو ترک یا سه ترک سوار بر موتورسیکلت پرسه میزدیم و با دیدن کسی که در حال گفتوگو با تلفن همراهش بود یا گوشی در دست داشت به او نزدیک میشدیم و گوشی را سرقت میکردیم.
او ادامه داد: آن روز حال خوبی نداشتم، قبل از ملاقات با مهرنوش، مشروب خورده بودم. عادت اعضای باند بود، هر سرقتی که انجام میدادیم در گروه عکسهای سلفی از وسایل سرقتی منتشر میکردیم. آن روز از روی مستی عکسها را به مهرنوش نشان دادم و در واقع با این کار خودم را لو دادم من همیشه به اعضای باند سفارش میکردم که تحت هیچ شرایطی از کارمان به خانوادهشان حرفی نزنند اما خودم این اشتباه بزرگ را مرتکب شدم. با اعتراف متهمان به سرقتهای سریالی، آنها در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفته و تحقیقات برای شناسایی مالباختگان این باند ادامه دارد.