شامگاه چهاردهم آذرسال۹۸ بود که مأموران پلیس تهران با تماس تلفنی شهروندی از درگیری خونین حوالی یافتآباد با خبر و راهی محل شدند.
حادثه24- شامگاه چهاردهم آذرسال۹۸ بود که مأموران پلیس تهران با تماس تلفنی شهروندی از درگیری خونین حوالی یافتآباد با خبر و راهی محل شدند.
مأموران در محل حادثه دریافتند لحظاتی قبل چهار مرد جوان راه خودروی پژویی را که یک پسر و دو دخترجوان سرنشین آن بودند سد کردند و پس از تخریب خودرو سرنشینان را به شدت زخمی و از محل گریختهاند. بدین ترتیب مأموران پلیس برای ادامه تحقیقات راهی بیمارستانی شدند که سهزخمی در آنجا بستری شده بودند. بررسیهای مأموران نشان داد، در این حادثه دختر ۲۹سالهای به نام شیما از ناحیه چشم راست به شدت زخمی و به اتاق عمل منتقل شدهاست و پسر و دختر جوان دیگر هم زخمی شدهاند. در حالی که تحقیقات ادامه داشت پزشکان اعلام کردند چشم راست شیما به علت شدت جراحت برای همیشه کور شده است. بنابراین شیما پس از بهبودی نسبی برای شکایت به دادسرای امور جنایی تهران رفت و برای مرد جوانی که او را کور کردهبود درخواست قصاص چشم کرد.
درخواست قصاص چشم
وی در توضیح ماجرا گفت: چهاردهم آذرماه تولد دوستم آزیتا بود. آزیتا از یک روز قبل با من و یکی از دوستان مشترکمان به نام ثریا تماس گرفت و برای جشن تولدش ما را دعوت کرد. شب حادثه من و ثریا کادویی خریدیم و راهی خانه آزیتا در منطقه یافتآباد شدیم. در حالی که در خانه آزیتا مشغول جشن بودیم، پسر مورد علاقه آزیتا به نام فرهاد همراه سه نفر از دوستانش به خانه آزیتا آمدند که متوجه شدیم آزیتا، فرهاد و دوستانش را هم برای جشن تولدش دعوت کرده است.
من ناراحت شدم و تصمیم گرفتم مهمانی را ترک کنم، اما آزیتا خیلی اصرار کرد که برای شام بمانم و گفت اگر بروم از دست من ناراحت میشود. به هرحال با اصرار آزیتا، من و ثریا ماندیم تا اینکه دقایقی بعد نامزدم پژمان با تلفن همراهم تماس گرفت و سؤال کرد که کجا هستم. به او گفتم که جشن تولد آزیتا هستم و در همان لحظه که با هم حرف میزدیم، پژمان صدای فرهاد و دوستانش را از پشت گوشی شنید که به نامزدم گفتم آزیتا پسر مورد علاقهاش را برای جشن تولدش دعوت کرده و ما هم در جریان نبودیم.
پس از این پژمان با من شروع به مشاجره لفظی کرد و گفت چرا در جشنی که چند مرد غریبه حضور دارند شرکت کردهام. هر چقدر تلاش کردم او را قانع کنم فایدهای نداشت تا اینکه فرهاد گوشی را از من گرفت و با نامزدم دعوا کرد و گفت چرا جشن تولد دختر مورد علاقهاش را خراب میکند و بعد از نامزدم خواست هر چه زودتر دنبال من بیاید و مرا از آنجا ببرد.
نیم ساعتی از ماجرا نگذشته بود که پژمان برای بردن ما به در خانه آزیتا آمد. وقتی سوار خودروی پژوی نامزدم شدیم، فرهاد از خانه بیرون آمد و با پژمان مشاجره لفظی کرد و بعد هم پژمان سوار خودرواش شد و از آنجا دور شدیم.
وی ادامه داد: هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که فرهاد همراه سه دوستش راه خودروی ما را سد کردند و با پژمان درگیر شدند. آنها با میلههای آهنی پژمان را کتک زدند و بعد هم با همان میله آهنی شروع به تخریب خودروی پژمان کردند که من از ترس به صندلی عقب پیش دوستم ثریا رفتم. دقایقی بعد یکی از آنها با میله آهنی به سراغ ما آمد و ابتدا شیشههای عقب خودرو را شکست و بعد هم با میله آهنی ضربهای به چشم راستم زد که کور شدم و الان هم درخواست قصاص چشم در مقابل چشم دارم.
دستگیری متهمان
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی احسان زمانی، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
همزمان با ادامه تحقیقات مأموران پلیس موفق شدند سه نفر از عاملان درگیری را به نامهای فرهاد، شاهرخ و مسعود دستگیر کنند.
هر سه متهم در بازجوییها به درگیری اعتراف کردند، اما مدعی شدند که عامل کوری دختر جوان یکی از دوستانشان به نام ایمان است. فرهاد گفت: آن شب ما همه درگیر شدیم و میله آهنی در اختیار ایمان بود که به چشم دختر جوان ضربه زد.
بدین ترتیب مأموران پلیس به خانه ایمان رفتند که متوجه شدند وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته است. در حالی که تحقیقات برای دستگیری ایمان ادامه داشت و ششماه از حادثه گذشته بود، عصر روز یکشنبه ۲۱اردیبهشتماه به کارآگاهان پلیسآگاهی خبر رسید ایمان خودش را در یکی از کلانتریها به پلیس معرفی کرده است.
متهم صبح دیروز پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران با اظهار پشیمانی به جرم خود اعتراف کرد.
وی گفت: آن شب همراه فرهاد و دو نفر از دوستانم در جشن تولد آزیتا شرکت کرده بودیم که نامزد شیما به خانه آزیتا آمد و با فرهاد درگیر شد و نامزدش و یکی از دوستان او را از آنجا برد. فرهاد خیلی ناراحت شده بود که تصمیم گرفت پژمان را تنبیه کند که ما هم همراه او شدیم. پس از درگیری من حال خوشی نداشتم و با میله آهنی که در دست داشتم به شیشه عقب و در عقب خودرو ضربه زدم و قصد داشتم شیشهها را بشکنم که به صورت اتفاقی یکی از ضربهها به چشم شیما برخورد و او را کور کرد.پس از حادثه از آنجا فرار کردم تا اینکه متوجه شدم شیما کور شدهاست و به همین خاطر خیلی ترسیدم و برای اینکه دستگیر نشوم همیشه مخفیگاهم را تغییر میدادم.
وی ادامه داد: در این مدت عذاب وجدان رهایم نمیکرد و در نهایت تصمیم گرفتم خودم را به پلیس معرفی کنم و الان هم خیلی پشیمان هستم.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی احسان زمانی در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیس آگاهی قرار گرفت.