حادثه 24 - دنیا برای آیناز جای کوچکی بود ، باید می رفت اما رفتن او باعث شد چند بیمار نیازمند با دریافت اعضای بدن او فرصت دوبارهای برای ادامه زندگی پیداکردند.
به نقل از خانواده مادری آیناز، 10 بهمن امسال بود که آیناز 19 ساله که همراه مادرش زندگی می کرد، قرار بود به حمام برود تا برای مهمانی آخرهفته که در منزل پدرش (زاوش جونکی) دعوت شده بود، آماده شود.
به گفته مادر آیناز، او در خانه تنها بود و زمانی که به دنبالش می رود تا او را به خانه پدر آیناز برساند، متوجه جسد بی جان آیناز که رها شده بود می شود. مادر ماجرا را به خانواده اش اطلاع می دهد و همکاران اورژانس با کمک شوهر خاله آیناز با انجام عملیات احیا به صورت تلفنی، اقدامات اولیه را انجام می دهند و سپس با حضور تکنسین های اورژانس عملیات احیا به صورت کامل تر انجام می شود.
هرچند با عملیات احیا قلب او شروع به تپیدن کرد اما تا فاصله اورژانس به بیمارستان آیناز دوباره به حالت کما بازگشت و چندین مرتبه احیا در اورژانس و بیمارستان صورت گرفت و مستقیم آیناز در آی سی یو بستری شد.
در این بین پدر آیناز که از ماجرا باخبر شده بود همراه خانواده اش بالای سر آیناز حضور پیدا کردند .
زوبین عمومی آیناز می گوید: وقتی خبردار شدم که آیناز را به آی سی یو منتقل کردند، دست به دعا برداشتیم تا خدا دوباره او را به ما بدهد. آیناز فرزند بزرگ بردارم است. دختر مهربان که همه امید خانواده اش بود.
وی ادامه می دهد که آیناز دختر سرزنده، شاداب و پر انرژی بود و همیشه در جمع خانواده باعث نشاط و شادی جمع بود و به قدری این ماجرا برای ما بهت آور بود که همه خانواده به هر دری زدند تا خبر خوب از پزشکان بشوند.
مرد جوان می گوید: چند روز از بستری شدن دختر برادرم گذشت. همچنان امیدوار بودم او دوباره به زندگی بازگردد اما فایده ای نداشت و با وجود پیگیری از بهترین متخصصین و پزشکان بالاخره اعلام کردند او دچار مرگ مغزی شده است و دیگر هیچ امیدی نیست.
این خبر هرچند واقعی، ولی آنقدر تلخ و غیر قابل باور بود که همه نزدیکان برای یافتن سر سوزنی امید، دست و پا میزدند. تا جایی که پدربزرگ آیناز (پدر زاوش جونکی) از پزشکان درخواست کرد که حتما در صورت امکان آیناز را با همین دستگاه ها و تجهیزات به بیمارستان خصوصی یا حتی خانه منتقل کنند. تا برای همیشه آیناز را هرچند در حالت کما داشته باشیم. به امید روزی که چشم باز کند و مجدد فضای خانه را غرق شادی کند که متاسفانه این امر هم میسر نشد.
زوبین عموی آیناز می گوید: ما با ماجرای اهدای عضو آشنا بودیم اما هیچوقت این ماجرا برای خانواده یا نزدیکان مان رخ نداده بود و در این شرایط سخت قرار نگرفته بودیم.
در همین زمان برادرم ( پدر آیناز) که همه زندگی اش آیناز بود و روزهای سختی را سپری می کرد که یک روز صبح با این تصمیم وارد جمع بزرگان خانواده که همگی در لابی بیمارستان جمع بودند، حضور پیدا کرد و اعلام کرد: در صورتی که به هیچ وجه، هیچ راهی برای برگشتن آیناز به زندگی به هر طریقی وجود نداشته باشد تصمیم دارم قلب دخترم را اهدا کنم تا در سینه شخص دیگری بتپد تا همیشه زنده بماند.
وی افزود: پیرو تصمیم برادرم و تایید بقیه خانواده در این خصوص، با امضاء برگه های رضایت نامه توسط برادرم ، آیناز به بیمارستان سینای تهران منتقل شد تا اعضای بدن او به بیماران نیازمند، اهدا شود.
و در آن روزهای سخت، همه اعضای خانواده، نزدیکان، فامیل و دوستان صمیمی آیناز که همگی این روزها رو در بیمارستان سپری میکردند، برای آخرین دیدار و خداحافظی یک به یک بالای سر آیناز رفتند.
دکتر ساناز دهقانی رئیس واحد فراهم آوری اعضای پیوندی بیمارستان سینا در این باره میگوید: پس از انتقال بیمار مرگ مغزی به اتاق عمل ،تیمی از متخصصان با تلاش چند ساعته موفق شدند کبد وکلیه ها و نسوج او را به بیماران نیازمند پیوند بزنند.