حادثه 24 - قامتش مثل مردانی که در چارچوب دروازه تیمهای لیگبرتری میبینیم نیست اما شجاعت و جسارتش را بعد از آنکه روبهرویمان مینشیند بروز میدهد. برای هر پرسشی پاسخهای آماده در آستین دارد و مدام میگوید یک روز در چارچوب دروازه یک تیم اروپایی میایستد. زهرا خواجوی، دروازهبان تیمملی فوتبال زنان ایران ، سالهاست در فوتبال ایران میدرخشد اما چند صباحی میشود که به واسطه عبور از رکورد دروازهبانهای ملیپوش لیگ مردان، نامش را بر سر زبانها انداخته است. او ۹۵۳ دقیقه دروازه تیم وچان کردستان را در لیگ فوتبال زنان ایران بسته نگه داشت و حالا رکورددار گلنخوردن در 2 رده زنان و مردان است؛ دروازهبان ملیپوشی که به واسطه همین رکورد قابلملاحظه در تیررس تیمهای اروپایی قرار گرفته و دیر یا زود رؤیای دوران نوجوانیاش محقق خواهد شد. بهانه ما برای گفتوگو با او که این روزها شهرتی برابر با ستارههای فوتبال مردان ایران دارد، عبور از رکورد پیام نیازمند، دروازهبان ملیپوش سپاهان است.
سالها بازیکن فوتسال بودی و در رقابتهای باشگاهی هم بهعنوان یکی از بازیکنان مستعد شناخته میشدی. چرا فوتبال را برای ادامه زندگی ورزشیات انتخاب کردی؟
من ورزش را از 9سالگی و با هندبال شروع کردم. بعد از حدود 6ماه مربی ورزش مدرسه که مشوق اصلیام بود به یکی از دبیرستانها رفت و من هم عطای هندبال را به لقایش بخشیدم و به سمت فوتسال رفتم. فوتسال را به حدی جدی گرفتم که بعد از 2سال بهعنوان یکی از بازیکنان منتخب مسابقات کشوری معرفی شدم. از آنجا که فوتبال دختران آکادمی نداشت از فوتسال برای تیمملی بازیکن انتخاب میکردند و به اردوی تیمملی فوتبال نوجوانان راه پیدا کردم.
در چه پستی بازی میکردی؟
در پست دفاع آخر بازی میکردم و خیلی اتفاقی دروازهبان شدم. سال1393 و زمانی که تازه به تیم لیگ برتری پاس همدان پیوسته بودم، در یکی از جلسات تمرینی، دروازهبان ما غایب بود و مربی از بچهها خواست که یک نفر بهطور داوطلبانه در چارچوب دروازه بایستد تا تمرین را برگزار کنیم. من به مربی گفتم میتوانم درون دروازه بایستم. دست بر قضا آن روز واکنشهایی نشان دادم و توپهایی را مهار کردم که خیلی موردتوجه مربی قرار گرفت. تا آن روز اصلا آموزش دروازهبانی ندیده بودم و بهطور غریزی واکنش نشان میدادم و موقعیتها را مهار میکردم. وقتی تمرین تمام شد، مربی با من صحبت کرد و گفت اگر میخواهی در تیم بمانی باید بهعنوان دروازهبان با ما ادامه بدهی.
با این پیشنهاد موافق بودی؟
مربی یکجورهایی ملزم کرد که بهعنوان دروازهبان کنار تیم باشم. من ابتدا با این پیشنهاد مخالفت کردم اما وقتی متوجه شدم که گریزی نیست و برای ادامه حضورم در فوتبال چاره دیگری ندارم پیشنهادش را پذیرفتم. 2ماه بعد از این ماجراها بهعنوان دروازهبان به تیمملی زیر 19سال دعوت شدم و در سالهای بعد هم دروازهبان اصلی تیمهای ملی جوانان و بزرگسالان بودم.
دروازهبانی پست فوتبالیستهای ماجراجوست. در نوزدهسالگی خودت را برای این ماجراجوییها آماده کرده بودی؟
بهنظرم هر بازیکنی نمیتواند از پس بازی در پست دروازهبانی بربیاید و شخصا معتقدم دروازهبانی سختترین پست در فوتبال است. یک بازیکن برای اینکه در چارچوب دروازه بایستد، علاوه بر آمادگی جسمانی باید جسارت، شجاعت و تمرکز بالایی داشته باشد. اگر دروازهبانی از نظر جسمانی آماده باشد و تکنیکها را هم به خوبی آموخته باشد اما تمرکز لازم را نداشته باشد پیشرفت نمیکند. وقتی بهعنوان دفاع آخر به تیمملی زیر 14سال دعوت شدم اصلا به دروازهبانی فکر نمیکردم اما بعد از آنکه مربی تیم باشگاهیام خواست در چارچوب دروازه بایستم خودم را برای همه اتفاقات غیرقابل پیشبینی آماده کردم. مدام فیلم بازیهای دروازهبانهای معروف را تماشا میکردم و در جستوجوی اطلاعاتی درباره ویژگیهای فنی آنها بودم. با دروازهبانهای تیمملی بزرگسالان، مثل مریم یکتایی و زمرد سلیمانی مشورت میکردم و تجربیات آنها خیلی به من کمک کرد تا در مسیر درست قدم بردارم.
از بین دروازهبانهای تیمملی مردان هم کسی را بهعنوان الگو انتخاب کردی؟
در آن سالها سیدمهدی رحمتی، ستاره استقلال بود و علیرضا حقیقی هم به عنوان دروازهبان اصلی پرسپولیس عملکرد خوبی داشت. این دو دروازهبان را زیرنظر داشتم و مدام از تکنیکهایی که برای مهار توپ بهکار میبردند، نکات فنی را برداشت میکردم. البته چون از کودکی طرفدار پروپا قرص استقلال بودم عملکرد آقای رحمتی را بیشتر زیرنظر داشتم.
البته اینکه در دوره پیشرفت فوتبال زنان، فوتبالیست شدی هم یک شانس بزرگ است. فکر میکنی سرعت گرفتن روند پیشرفت فوتبال زنان در ایران چقدر کمک کرد تا خودت را نشان بدهی و زودتر از حد معمول به تیمملی هم دعوت شوی؟
در زندگی شخصی من اتفاقات مثبت بسیاری رخ داده و من بهعنوان تلنگر از آنها یاد میکنم. من در فوتسال عنوان خانم گلی مسابقات آموزشگاهی و کشوری را هم کسب کردم و کمتر کسی تصور میکرد از فوتسال به اردوی تیمملی فوتبال دعوت شوم. خودم هم فکر نمیکردم در نوزدهسالگی افتخار پوشیدن پیراهن شماره یک تیمملی را داشته باشم. در کنار این اتفاقات مثبت، فوتبال بانوان هم به سرعت در ایران پیشرفت کرده و جا برای پیشرفت بیشتر هم دارد. فوتبال زنان خیلی بیشتر به حمایت مسئولان و پوشش رسانهای نیاز دارد تا بیشتر دیده شود. وقتی فوتبال بانوان بیشتر دیده شود طبیعی است که حامیان مالی هم از راه میرسند و بسیاری از مشکلات سختافزاری به حداقل میرسد.
هماکنون مبلغ قرارداد فوتبالیستها در لیگ بانوان ایران چقدر است؟
مبلغ قراردادها بهشدت نازل است و با قراردادهایی که در فوتبال مردان بسته میشود قابلمقایسه نیست. سقف قراردادها در فوتبال بانوان 100میلیون تومان است و رویهمرفته چند بازیکن در لیگ فوتبال بانوان چنین مبالغی میگیرند. من بازیکنانی را میشناسم که به فوتبال عشق میورزند و عشقشان به فوتبال در حدی است که در ازای دریافت 2یا 3میلیون تومان و حتی مجانی برای تیمهای لیگ برتری بازی میکنند.
بهعنوان بازیکن ممتاز و ملیپوش چقدر دستمزد میگیری؟
مبلغ قرارداد من 2درصد قرارداد علیرضا بیرانوند است.
بهعنوان بازیکنی که 8سال در لیگ فوتبال زنان بازی کردی و با تیمملی به میادین بینالمللی هم اعزام شدی چه آیندهای را برای فوتبال زنان پیشبینی میکنی؟
رقبای آسیایی ما جزو تیمهای خوب دنیا به شمار میروند. تیمهایی مثل ژاپن، چین و ازبکستان در مسابقات جهانی مقام کسب میکنند و به همین دلیل کار فوتبال در مقایسه با فوتسال زنان بهمراتب سختتر است. البته وضع فوتبال بانوان در مقایسه با سالهای قبل بهتر شده و سیر تکاملی را طی میکند. اردوها منظمتر و اعزامها بیشتر شده و امید داریم که با حمایت مسئولان جزو 4تیم برتر آسیا قرار بگیریم.
فکر میکنی چند سال طول میکشد تا در فوتبال آسیا صاحب جایگاه شویم؟
بهنظرم با برنامهریزی میتوانیم به هدفهای از پیش تعیین شده برسیم و در غیراین صورت مثل همه مسابقاتی که تاکنون اعزام شدیم با شکست مواجه خواهیم شد. اگر اردوهای تدارکاتی بیشتری داشته باشیم، تعداد بازیهای تدارکاتی افزایش پیدا کند و برنامهریزی خوبی داشته باشیم در یک پروسه پنج ساله میتوانیم جزو تیمهای مدعی آسیا باشیم.
برسیم به رکورد گل نخوردن در لیگ برتر بانوان که شهرت شما را دوچندان کرد. از شروع بازیهای لیگ برتر بهدنبال ثبت رکورد بودی یا به مرور موقعیتش فراهم شد؟
قبل از شروع مسابقات این فصل تمرینات بسیار منظمی داشتم اما از ابتدای لیگ دنبال کلینشیت و ثبت رکورد نبودم. فصل قبل با تیم شهرداری بم قهرمان لیگ برتر شدم اما در این فصل برای کسب تجربه بیشتر به تیم وچان کردستان پیوستم و با این تیم تمرینات خوبی را پشت سر گذاشتم. فکر میکنم این تمرینات خیلی کمک کرد تا به اوج آمادگی برسم و در هر بازی بتوانم دروازه تیم را بسته نگه دارم. بعد از بازی دوم که گل نخوردم بازتاب رکورد پیام نیازمند، دروازهبان سپاهان را در فضای مجازی و رسانهها دیدم و بعد از این ماجرا برای ارتقای این رکورد به صرافت افتادم. میتوانم بگویم از بازی سوم برای ثبت رکورد جنگیدم.
به همتیمیهایت در وچان کردستان گفتی که قصد داری رکورد پیام نیازمند را ارتقا ببخشی؟
خدا را شکر که در یک رشته ورزشی تیمی توانستم یک رکورد را به نام خودم ثبت کنم اما باید بگویم همه بازیکنان تیم وچان کردستان و مربیان پابهپای من برای بسته نگهداشتن دروازه و ثبت این رکورد جنگیدند و به من کمک کردند. باور کنید خیلی جاها خودم خسته میشدم یا اعتماد به نفسم را از دست میدادم اما همه تیم پشت سر من ایستاده بودند و حمایت میکردند تا 10بازی بدون گل خورده را پشت سر بگذارم.
در این 10بازی احتمال گل خوردن هم بود؟
در این 10بازی پنالتی علیه تیم ما اعلام نشد اما یکبار و در بازی چهارم توپ به دیرک دروازه اصابت کرد.
فکر میکنی شانس و اقبال هم کمک کرد تا رکورددار گل نخوردن در فوتبال ایران شوی؟
تنها شانس من در این 10بازی همان توپی بود که به دیرک دروازه اصابت کرد و فکر میکنم عملکرد خوبی در نیمفصل اول داشتم. بعد از چند بازی سنگین مثل بازی با سپاهان، مربی به من گفت بازی را تو برای ما درآوردی اما در بازیهای آسانتر فشار کمتری روی دروازه ما بود.
تیم وچان کردستان نیمفصل اول را با کسب مقام دومی به پایان رساند و با قهرمانی در نیمفصل اول یک قدم فاصله داشت. کلینشیتهای تو چقدر به موفقیت این تیم کمک کرده است؟
اگر در بازی مقابل شهرداری بم که با نتیجه 3بر2 باختیم گلی دریافت نمیکردم یک نیمفصل بدون گل خورده را پشت سر میگذاشتم که رکورد فوقالعادهای بود و احتمال قهرمانی وچان کردستان در نیمفصل اول هم بالا میرفت. هر سه گل را در نیمه دوم دریافت کردیم و قسمت نبود که رکورد گل نخوردن در نیمفصل را هم ثبت کنم.
تاکنون چنین رکوردهایی در فوتبال بانوان ثبت شده؟
هیچ دروازهبانی تاکنون به چنین رکوردهایی نزدیک هم نشده است. فوتبال بانوان در ایران از طرف رسانهها حمایت نمی شود و خدا را شکر میکنم که توانستم با ثبت این رکورد کاری کنم تا فوتبال مردان و زنان با هم مقایسه شوند. شاید این رکورد نگاهها به فوتبال بانوان را تغییر بدهد و به همین دلیل این رکورد را متعلق به همه بازیکنان شاغل در لیگ برتر بانوان میدانم.
یک رکورد دیگر هم در فوتبال ایران ثبت شده که 1157دقیقه گل نخوردن ساشا ایلیچ، دروازهبان مقدونیهای در لیگ دسته اول مردان است. فکر میکنی در آینده از این رکورد هم عبور خواهی کرد؟
امیدوارم در نیمفصل دوم رکورد ساشا ایلیچ را هم بشکنم. اگر در همه بازیهای نیمفصل دوم دروازهام را بسته نگه دارم ثبت چنین رکوردی دور از دسترس نخواهد بود. این رکورد گل نخوردن در همه ردههای فوتبال ایران است. البته معتقدم در حق من اجحاف شد؛ چرا که پیام نیازمند از بازیهای فصل قبل هم برای ثبت رکوردش استفاده کرد و 2 بازی از کلینشیت او به 2بازی آخر سپاهان در فصل قبل تعلق دارد اما در مورد من فقط بازیهای این فصل را لحاظ کردند، درحالیکه من در دقیقه 24 آخرین بازی فصل قبل گل خوردم و با احتساب دقایق باقیمانده آن بازی، باید رکورد 1019دقیقه گل نخوردن به نام من ثبت میشد.
هماکنون کدام دروازهبان را برای خودت الگو قرار دادهای؟
بین دروازهبانهای خارجی عملکرد مانوئل نویر، دروازهبان تیمملی آلمان را ستایش میکنم و در مورد دروازهبانهای داخلی با اینکه عملکرد علیرضا بیرانوند را میپسندم هنوز معتقدم سیدمهدی رحمتی بهترین دروازهبان ایران است. پیام نیازمند را هم یکی از مستعدترین دروازهبانهای ایران میدانم.
بعد از ثبت رکورد 953 دقیقه گل نخوردن، از فوتبالیستهای مطرح تیمملی پیام تبریک دریافت کردی؟
فقط آقای پیام نیازمند در صفحه توئیترش به من تبریک گفت و در اینستاگرام از او تشکر کردم.
بعد از ثبت این رکورد به شهرت رسیدی. در این مدت با چه لقبی تو را میشناسند؟
لقبها زیاد است؛ از سلطان کلینشیت گرفته تا ملکه دروازههای ایران و عقاب آسیا. البته بازی با القاب مرا از هدفی که دارم دور نمیکند و به افقهای بلندتر فکر میکنم.
ثبت رکورد کلین شیت در لیگ برتر فوتبال ایران بازتاب قابل توجهی در رسانهها و فضای مجازی داشت. بعد از این رکورد پیشنهاد تازهای داری؟
هدف اولم این است که با تیم وچان کردستان قهرمان لیگ برتر شوم. فاصله ما با تیم شهرداری بم که قهرمان نیم فصل اول شد فقط 3امتیاز است و بهنظرم میتوانیم در نیم فصل دوم این فاصله را جبران کنیم و قهرمان شویم. آرزوی دیگرم این است که طی یکی دو سال آینده لژیونر شوم.
فوتبال ایران به حدی پیشرفت کرده که یک زن فوتبالیست ایرانی بتواند در اروپا به فوتبالش ادامه بدهد؟
خیلیها به من میگویند میتوانم لژیونر شوم و حتما این توانایی را در وجود من دیدهاند. پیشنهادهایی دارم و ترجیح میدهم تا وقتی مذاکرات به نتیجه نرسیده در این مورد صحبت نکنم.
از تیمهای اروپایی پیشنهاد داری یا باید منتظر پیوستنت به لیگهای آسیایی باشیم؟
از 2کشور آسیایی و یک تیم اروپایی پیشنهاد دارم و با یکی از تیمها در حال مذاکره هستم اما تا پایان این فصل برای تیم وچان کردستان بازی میکنم.
دوست داری در کدام تیم اروپایی بازی کنی؟
آرزویم این است که یک روز برای بارسلونا یا لیورپول بازی کنم. شخصا بر این باورم که انسان باید بجنگد تا به هدفش برسد اما بازی کردن در فوتبال اروپا بسیار سخت است.