بخشش جوانی که برادر بیمارش را کشته بود

پسر جوانی که به اتهام قتل برادر بیمارش بازداشت شده است موفق شد رضایت خانواده‌اش را جلب کند.
تاریخ: 16 دی 1398
شناسه: 28333

حادثه 24 - پسر جوانی که به اتهام قتل برادر بیمارش بازداشت شده است موفق شد رضایت خانواده‌اش را جلب کند.

شامگاه سه‌شنبه ۲۶ آذر‌ماه امسال بود که قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۴۶‌حکیمیه از مرگ مشکوک پسر خردسالی با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی راهی محل شد.

تیم جنایی درمحل حادثه با جسد پسر هشت‌ساله‌ای به نام پیمان روبه‌رو شدند که به طرز مرموزی به کام مرگ رفته‌بود. همچنین مشخص شد پسر فوت شده از بیماری اوتیسم رنج می‌برده و روز حادثه همراه برادر بزرگش که سهراب نام دارد در خانه تنها بوده است.

مادر پسر فوت شده به مأموران گفت: پسرم بیماری اوتیسم داشت و دارو مصرف می‌کرد. ساعتی قبل داخل خانه در حال کار بودم که دیدم پیمان در حال خوردن چیزی است. از آنجایی که فاصله‌ام با او دور بود متوجه نشدم که او چه چیزی می‌خورد که ناگهان حالش بد شد و روی زمین افتاد. بلافاصله خودم را به او رساندم که فهمیدم او چیزی قورت داده و خفه شده است. پس از این با اورژانس تماس گرفتم و عوامل اورژانس وقتی به خانه‌مان آمدند و پسرم را معاینه کردند، گفتند پیمان خفه شده است.

در حالی که مادر پیمان این ادعا را درباره مرگ فرزندش مطرح می‌کرد، پدر وی در ادعایی متفاوتی گفت: پیمان و سهراب در خانه بودند که من و همسرم برای انجام کاری و خرید دارو برای پیمان از خانه بیرون رفتیم. وقتی به خانه برگشتیم حال پیمان بد بود و از سهراب هم خبری نبود که بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم. دقایقی بعد که عوامل اورژانس به خانه ما آمدند پیمان را معاینه کردند و اعلام کردند او فوت کرده است.

با توجه به تناقض‌گویی‌های پدر و مادر پسر خردسال و همچنین آثار کبودی روی گردن پیمان این فرضیه برای تیم جنایی قوت گرفت که سهراب در نبود والدینش برادر بیمارش را به قتل رسانده و پس از آن فرار کرده‌است. بنابراین مأموران سهراب را به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه نیمه‌های شب دریافتند وی خودش را به کیوسک پلیس در پارک ساعی معرفی و به قتل برادر خردسالش اعتراف کرده است.

متهم در بازجویی‌ها با اظهار پشیمانی از قتل برادرش گفت: من دانشجوی رشته نرم افزار هستم. پیمان یکسال داشت که متوجه شدیم بیماری اوتیسم دارد. او مدام من و خانواده‌ام را اذیت می‌کرد به طوریکه از دست کار‌ها و آزارهایش خسته شده‌بودم. از سوی دیگر پدر و مادرم مدام به فکر او بودند و تمام وقتشان را صرف او می‌کردند که همین موضوع مرا آزار می‌داد. روز گذشته من و پیمان تنها در خانه بودیم که دوباره آزار و اذیت‌های او شروع شد. سر و صدای پیمان کلافه‌ام کرده‌بود که عصبانی شدم و کیسه نایلونی روی سرش کشیدم و او هم خفه شد.

وی ادامه داد: وقتی فهمیدم برادرم فوت کرده است خیلی ترسیدم و از خانه بیرون رفتم. ابتدا به فرهنگسرای محله‌مان رفتم و چند ساعتی آنجا بودم و بعد راهی پارک ساعی شدم. آنجا با یکی از دوستانم تماس تلفنی گرفتم و به او گفتم مشکلی برای من پیش آمده و خواستم به پارک بیاید و مرا کمک کند. وقتی دوستم به پارک آمد موضوع قتل برادرم را برای او توضیح دادم که مرا تشویق کرد خودم را به پلیس معرفی کنم و من هم دقایقی بعد به کیوسک پلیس رفتم و به مأموران پلیس گفتم برادرم را به قتل رسانده‌ام و آن‌ها هم مرا به کلانتری منتقل کردند.

پس از اعتراف متهم راهی زندان شد تا اینکه چند روز قبل اولیای‌دم به دادسرای امور جنایی آمدند و رضایت نامه کتبی خود را به قاضی ساسان غلامی ارائه دادند. اولیای‌دم اعلام کردند که سهراب قصد قتل نداشته و الان هم از کار خود پشیمان است و به همین خاطر ما تصمیم گرفتیم او را ببخشیم و به او فرصت دیگری بدهیم تا گذشته‌اش را جبران کند. بدین ترتیب متهم به زودی پس از صدور کیفرخواست در دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی جرم محاکمه می‌شود.

در همین رابطه