حادثه 24 - زن جوان که با همدستی یک مرد و با ترفندی زیرکانه اموال شوهرتاجرش را تصاحب کرده و سپس از وی طلاق گرفته بود بهخاطر یک اشتباه لو رفت.
چندی قبل، مرد جوانی به پلیس رفت و ماجرای عجیبی را مطرح کرد: من تاجر و مقیم کشور فرانسه هستم، بههمین دلیل مدام به مسافرتهای خارجی میروم. روز گذشته وقتی از فرانسه به ایران بازگشتم با کمال تعجب متوجه شدم یک ماه قبل خانهام را فروخته اند. در حالی که شوکه شده بودم به پارکینگ خانه رفتم اما از خودروی بنزم نیز خبری نبود، بلافاصله با همسرم تماس گرفتم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است که این بار از شنیدن حرفهای همسرم به حد جنون رسیدم. او مدعی شد که دیگر همسر من نیست و طلاق گرفته و خانه و خودرو را نیز او فروخته است. وقتی از او پرسیدم چگونه در نبود من توانسته اموالم را تصاحب کند پاسخ داد با وکالتنامهای که به او دادهام اما این درحالی بود که من هیچ وکالتنامهای به او نداده بودم. با شکایت مرد تاجر، تحقیقات آغاز شد و همسرش بهنام روشنک برای تحقیق و بازجویی به اداره پلیس احضار شد. زن جوان مدعی بود که وکالتنامهها را از همسرش گرفته است. برای تأیید حرفهایش نیز وکالتنامهها را ارائه کرد. باتوجه به مشکوک بودن ماجرا، وکالتنامهها برای بررسی به دستور بازپرس پرونده، به هیأت کارشناسی خط ارجاع شد.
طلاق در سفر
همزمان با آن، در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که وقتی درخواست طلاق از سوی روشنک در دادگاه خانواده مطرح شده و سپس طلاق گرفته است، وی و شوهرش در ایران نبودهاند. با برملا شدن این موضوع تحقیقات بار دیگر از زن جوان صورت گرفت. این درحالی بود که هیأت کارشناسی خط نیز اعلام کردند که دستخط و امضای روی وکالتنامهها متعلق به کوروش - مرد تاجر - نیست. زن جوان زمانی که با مدارک پلیسی قضایی مواجه شد به ناچار لب به اعتراف گشود و راز رابطه پنهانی سه ساله خود را برملا کرد. او گفت: سال 95 وقتی مجرد بودم با مجید در یک میهمانی شبانه آشنا شدم. از همان زمان دل به او بستم اما مشکلی که وجود داشت این بود که مجید وضع مالی خوبی نداشت. رابطه ما ادامه داشت تا اینکه مجید پیشنهاد عجیبی داد. او گفت یکی از اقوام دورش بهنام کوروش وضع مالی خوبی دارد و تاجر است. به من پیشنهاد داد که با کوروش ازدواج کنم و سپس با ترفندی اموال او را تصاحب کرده و بعد از کوروش طلاق بگیرم و با مجید ازدواج کنم. من سال 96 با کوروش ازدواج کردم. در این مدت سعی کردم هم دستخط و امضای او را بهدست آورم و هم اعتمادش را جلب کنم.
گریم برای کلاهبرداری
زن جوان گفت: وقتی مقدمات کار فراهم شد مجید با گریم خودش را شبیه کوروش کرد. بعد به دفترخانه رفت و با جعل امضای کوروش به من وکالتنامه طلاق و فروش اموال داد. از طرفی خواهر دوقلوی من هم خودش را به جای من جا زد و با شناسنامهام کارهای طلاقم را زمانی که من در دبی بودم، انجام داد. درحقیقت من و کوروش از هم جدا شدیم بدون آنکه نه من و نه کوروش در این ماجرا حضور داشته باشیم. بعد از جدایی هم خودروی بنز کوروش و خانه 10 میلیاردی اش را با وکالتنامههایی که داشتم فروختم. قرار بود بعد از این جدایی من به عقد مجید دربیایم. اما اشتباهم این بود که خواهرم را زمانی که خودم در ایران نبودم برای طلاق به دادگاه فرستادم و همین موضوع راز این کلاهبرداری و جعل را برملا کرد.با اعتراف زن جوان، تحقیقات از مجید صورت گرفت، اما هیأت 5 نفره کارشناسی خط نیز اعلام کرد که دستخط و امضا روی وکالتنامهها متعلق به مجید بوده است. بدین ترتیب او بازداشت شد و تحقیقات در رابطه با این پرونده به دستور بازپرس پرونده ادامه دارد.