حادثه 24 - مرد معتاد که از یکسال قبل به اتهام قتل آتشین پسرش در بازداشت به سر میبرد با اعلام گذشت نوهاش از مجازات قصاص فاصله گرفت.
تابستان سال۹۷ مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک مرد جوانی در یکی از بیمارستانهای شهر باخبر و راهی محل شدند. جسد متعلق به حمید ۴۰ساله بود که در حادثه آتشسوزی به خاطر شدت سوختگی به بیمارستان منتقل شده، اما بر اثر شدت جراحات فوت کرده بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران در روند تحقیقات دریافتند، پدر آن مرد به خاطر ترک اعتیاد با پسرش درگیر و در آن درگیری با ریختن بنزین در خانه باعث آتشسوزی و مرگ پسرش شده بود.
با ثبت این اطلاعات پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل و پدر ۶۰ساله مقتول به نام یاسر بازداشت شد. او در بازجوییها به جرمش اقرار کرد، اما ادعا کرد قتل عمدی نبوده است.
بعد از اظهارات پدر مقتول، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستادهشد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه به ریاست قاضی رحمانی قرار گرفت.
ابتدای جلسه، پسر مقتول در جایگاه ایستاد و با اعلام گذشت از خطای پدربزرگش درخواست دیه کرد.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت و در شرح ماجرا گفت: «از دوران جوانی معتاد و گرفتار اعتیاد شدم. در این سالها همسرم و پسرم بارها مرا به کمپ بردند، اما بیفایده بود. هر بار که از کمپ برمیگشتم مواد مرا وسوسه میکرد به همین خاطر از آنها خواستم مرا رهایم کنند، اما آنها دست بردار نبودند. پسرم ازدواج کرده بود، اما به خاطر اختلاف با همسرش در خانه ما زندگی میکرد به همین دلیل او مرا تحت فشار قرار داده بود که اعتیاد را ترک کنم.»
متهم ادامه داد: «چند روز قبل از حادثه حمید به کمک مادرش مرا به زور سوار ماشین کرد تا به کمپ ببرد، اما بین راه فرار کردم، اما موفق شد با ضرب و جرح مرا به کمپ ببرد. روزهای زیادی آنجا ماندم، اما بعد از آزادی دوباره سراغ مواد رفتم.» او در خصوص روز حادثه گفت: «آن روز پسرم پیش من آمد و گله کرد که اعتیادم زندگی آنها را تباه کردهاست. او از من خواست هر طور شده مواد را کنار بگذارم. از رفتارهای او خسته و عصبانی شده بودم به همین خاطر یک گالن بنزین را که در زیرزمین خانه بود، برداشتم و روی فرش ریختم سپس پارچهای را آتش زدم و میخواستم او و همسرم را بترسانم، اما شعله همه خانه را گرفت و پسرم سوخت.»
مرد میانسال سرش پایین بود و با ناراحتی گفت: «من حمید را خیلی دوست داشتم. باور کنید قصد کشتن او را نداشتم. همسرم بعد از این حادثه از من جدا شد و حالا تنها ماندهام. از دادگاه درخواست کمک دارم.»
در آخر هیئت قضایی به دلیل اینکه پسر مقتول زیر ۱۸سال سن داشت جلسه را به تاریخ دیگری موکول کرد تا وی بار دیگر در دادگاه حاضر شود و در خواستش را اعلام کند.