حادثه 24 - ابتدا باورش برایمان سخت بود که محمد فیلی مرد مهربان و خوشقلب سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی را در لباس و گریم «شمربن ذیالجوشن» و در هیبت یکی از منفورترین چهرههای تاریخ ببینیم. انتخاب این نقش برای «نسیمبیگ» و «بسیمبیگ» سریال «روزی روزگاری» آنقدر غافلگیرانه بود که حتی خود محمد فیلی هم تا روزی که لباس شمر را بر تن کرد و سر صحنه فیلمبرداری رفت، باورش نمیشد قرار است در قدوقامت «شمر» نقشآفرینی کند. اما بازی درخشان او در سریال «مختارنامه» باعث شد تا حالا سالها دورتر از زمان ساخت این سریال، هر بار شمر با آن لباس قرمز و گریم سنگینش روی صفحه تلویزیون ظاهر میشود، همه با داوود میرباقری کارگردان این سریال متفقالقول شویم که بهترین گزینه برای بازی کردن این نقش، محمد فیلی بوده است؛ کسی که این شبها و همزمان با بازپخش سریال مختارنامه در تلویزیون، میزبان ما شد تا برایمان از چگونگی پذیرفتن نقش شمر در این سریال تاریخی و اتفاقات پس از آن بگوید.
موافقید از چگونگی پذیرفتن نقش شمر در سریال مختارنامه شروع کنیم؟ تا قبل از مختارنامه ما تقریبا شما را در هیچ نقش منفیای ندیده بودیم. چطور شد که تصمیم گرفتید نقش یکی از منفورترین چهرههای تاریخ را بازی کنید؟!
راستش را بخواهید پذیرفتن این نقش برای خودم هم خیلی عجیب بود! زمانی که برای بازی در سریال مختارنامه دعوتم کردند، خیلی خوشحال شدم. واقعا خیلی دوست داشتم با آقای میرباقری کار کنم و از اینکه قرار بود در یک سریال با محوریت قیام کربلا نقش داشته باشم، خیلی خوشحال بودم. مطمئن هم بودم که قرار است یک نقش مثبت داشته باشم و در قالب یکی از دوستداران امامحسین(ع) بازی کنم! اما دقیقا برخلاف تصورم وقتی به دفتر تولید رسیدم، همین که آقای میرباقری چشمش به من افتاد گفت خب، شمر مختارنامه هم رسید! آنقدر تعجب کردم که چند باری اینطرف و آنطرفم را نگاه کردم تا ببینم واقعا با خودم است؟ که دیدم بله، بهنظر واقعا با من است. اما فکر میکردم شوخی میکند! تا روز فیلمبرداری هم منتظر بودم که آقای میرباقری بگوید تو قرار نیست نقش شمر را بازی کنی، قرار است نقش دیگری را بازی کنی! اما وقتی لباس شمر را تنم کردند و گریم شدم، جدیجدی باورم شد که قرار است شمر مختارنامه باشم. آن زمان بود که از خود امامحسین(ع) کمک گرفتم و گفتم یا امامحسین(ع)، خودت کمکم کن از پس این نقش بربیایم.
اینطور که میگویید بهنظر میرسد اگر جای آقای میرباقری فرد دیگری این نقش را به شما پیشنهاد میداد نمیپذیرفتید؛ درست است؟!
احتمالا همینطور است. من از بچگی که به دیدن تعزیهها میرفتم، واقعا از شمر تنفر داشتم. با اینکه در جریان قیام عاشورا اشقیای زیادی حضور داشتند، اما من از شمر جور دیگری بدم میآمد! برای همین هیچوقت فکرش را هم نمیکردم که روزی بخواهم نقش شمر را بازی کنم اما بهخاطر علاقهای که به تجربه همکاری با آقای میرباقری داشتم، با اکراه قبول کردم این نقش را بازی کنم. ضمن اینکه صحبتهای آقای میرباقری هم بیتأثیر نبود. خاطرم هست در همان جلسه اول گفت من برای هر نقش این سریال، 3-2گزینه دارم اما برای نقش شمر فقط یک گزینه دارم و آن هم تویی. اعتمادی که کارگردان کار برای یکی از نقشهای اثرگذار سریالش به من داشت باعث شد تا بالاخره دل به دریا بزنم و نقش شمر را بپذیرم.
برخورد خانواده با این انتخابتان چه بود؟
من هر وقت میخواهم برای بستن قرارداد به دفتر فیلمسازی بروم، بچههایم خیلی تأکید میکنند که نقش خوب بگیرم. سر مختارنامه هم همین اتفاق افتاد. خود من هم خیلی مطمئن بودم که قرار است در این سریال یک نقش مثبت داشته باشم اما وقتی فهمیدم برایم نقش شمر را درنظر گرفتهاند، واقعا نمیدانستم به بچهها چه بگویم! کلی برایشان آسمان و ریسمان بافتم که بیشتر شخصیتهای این سریال از اشقیا هستند و نقش یاران امامحسین(ع) در این سریال خیلی کم است! کلی آمادهشان کردم تا وقتی خواستم بگویم من شمر مختارنامهام خیلی توی ذوقشان نخورد! اما خب با همه این راهکارهای امنیتی، باز هم از پذیرش این نقش ناراضی بودند؛ طبیعی هم هست. شاید باورتان نشود اما خود من گاهی هنگام بازی نقش شمر واقعا از خودم بدم میآمد!
از برخورد مردم هم برایمان میگویید؟ مخالفخوانها و اشقیاخوانهای تعزیهها خاطرات جالبی از لعن و نفرینهای مردم و حتی کتکخوردنهایشان دارند! برای شما هم این اتفاقات بامزه رخ داد؟
همان اوایل که مختارنامه پخش میشد چند باری از این اتفاقها برایم افتاد؛مثلا یکبار همین که پایم را از ماشین بیرون گذاشتم، یکدفعه چیزی محکم توی سرم خورد! خانم مسنی با کیفش من را میزد و میگفت من خیلی کارهایت را دوست داشتم، چرا نقش شمر را بازی کردی؟! خلاصه تا نگفتم ببخشید، اشتباه کردم، قول میدهم دیگر تکرار نشود، بیخیال نشد! یکبار هم که داخل تاکسی بودم، 2پسر جوان با موتور تعقیبم میکردند و میگفتند اگر مردی، اگر جرأت داری از ماشین پیاده شو تا حسابت را کف دستات بگذاریم! حرفهایشان نشان میداد بهخاطر تنفر از شمر به من بدوبیراه میگویند. پیاده شدم و به سمتشان رفتم تا با آنها صحبت کنم که پا به فرار گذاشتند! فکر کنم جدیجدی فکر کرده بودند من شمرم و احتمالا آدم خطرناکی هستم! این برخوردها از طرف 2نسل متفاوت واقعا برایم جالب و بامزه بود و همیشه آنها را بهعنوان خاطرات شمر شدنم تعریف میکنم اما اینها واقعا انگشتشمار بودند. مردم بهطور کلی بیشتر از نظر هنری به این نقش نگاه میکردند و اتفاقا خیلیها هم لطف داشتند و برای اینکه از نظرشان به خوبی توانسته بودم از پس این نقش بربیایم، تبریک میگفتند.
در صحبتهایتان گفتید از بچگی برای دیدن تعزیه میرفتید. قبل از پذیرش نقش شمر از این شخصیت منفور تاریخی چه میدانستید؟ درواقع میخواهیم بدانیم تصویری که ما از شما در سریال مختارنامه میبینیم، چقدر الهامگرفته از شمرهای تعزیههاست؟
واقعیت این است که اطلاعات خیلی کمی درباره شمر وجود دارد. در تاریخ 2جا بیشتر رد پای شمر دیده نمیشود؛ یکبار در جریان جنگ صفین که اتفاقا آن زمان در سپاه امامعلی(ع) بود و در جریان این جنگ رشادتهای زیادی به خرج داد، یکبار هم در واقعه کربلا که به یکی از قسیالقلبترین آدمهای تاریخ تبدیل شد. بنابراین کمتر کسی درباره شخصیت اصلی و خصوصیات اخلاقی شمر میداند، در حالیکه ما در این سریال میخواستیم بهطور گسترده شخصیت شمر را با همه ابعاد وجودیاش نشان بدهیم. من برای اینکه این نقش را بازی کنم، سراغ تعزیه هم رفتم اما شمری که در تعزیهها میبینیم، نقشی است که بر اساس متن نوحهها شکل گرفته و فقط مناسب همان تعزیه است اما برای سریال مختارنامه باید شمر را بهطور کامل و جامع میشناختیم و بعد او را به مردم معرفی میکردیم.
در روند این شناخت، چقدر با حقایق بیشتری درباره عاشورا آشنا شدید؟
در این سریال نه من، بلکه همه بچهها باید مطالب جدیدی از عاشورا میآموختیم؛ مطالبی که در نتیجه مطالعه علما و کارشناسان این حوزه بهدست آمده بود؛ مثلا یک اشتباه رایجی که وجود دارد این است که خیلیها فکر میکنند این شمر بود که سر مبارک امامحسین(ع) را از تنش جدا کرد. درحالیکه این «سنان بن انس» بوده که این کار را انجام داده یا موضوع خیلی مهمی که وجود دارد این است که شمری که در رکاب امامعلی(ع) بود، با وسوسه پست و مقام و قدرت حاضر میشود مقابل پسر مولایش بایستد و حتی او را به شهادت برساند! اینها موضوعاتی است که هم ما با ایفای نقش در این سریال بیشتر از آنها درس گرفتیم و هم مردمی که آن را تماشا کردند از آنها مطلع شدند.
اتفاقا یکی از سؤالهایمان از شما همین بود؛ اینکه بهنظرتان کارهای اینچنینی چقدر در شناخت بیشتر مردم از واقعه کربلا نقش دارند؟
اگر نظر من را بخواهید، میگویم صددرصد. بعد از پخش سریال مختارنامه، ما فیدبکهای خیلی خوبی از مردم گرفتیم. بسیاری از افراد متدین که سالها در روضهخوانیها شرکت داشتند، میگفتند ما دهها سال هیئت رفتیم و پای منبر نشستیم، اما واقعه کربلا را اینقدر که با دیدن این سریال درک کردیم، درک نکرده بودیم. به هر حال زبان هنر قطعا نقش مهمی در ماندگاری پیام عاشورا دارد و هیچکس نمیتواند منکر آن شود.
خب دوباره برگردیم به همان موضوع پذیرش ایفای نقش شمر. جدا از اینکه قرار بود یک شخصیت منفور را بازی کنید، این نقش نیاز به یکسری توانمندیها هم داشت؛ مثلا سوارکاری و شمشیربازی. یادگرفتن اینها برایتان سخت نبود؟
خب من قبلا برای بازی در سریال روزیروزگاری، سوارکاری کرده بودم و تا حدی با آن آشنایی داشتم. برای همین آموزش سوارکاری برایم خیلی سخت نبود اما برای صحنههای جنگ سریال با آقای محمود اردلان شمشیربازی را تمرین کردم. البته نه بهصورت حرفهای؛ آنقدری که بتوانم در صحنههای جنگ چند حرکت شمشیر را اجرا کنم.
در جریان بازی کردن این نقش سکانس یا دیالوگی بود که نتوانید آن را اجرا کنید؟
چرا، این اتفاق خیلی پیش میآمد. من بهعنوان بازیگر نقش شمر دائم باید نسبتهای ناروا و نامربوط به امامحسین(ع) میدادم که واقعا سخت بود. به هر حال من هم مانند همه ایرانیها از کودکی با عشق امامحسین(ع) بزرگ شدهام، حالا چطور میتوانستم درباره سمبل جوانمردی و آزادگیام این حرفها را بزنم؟ اما اگر بپرسید سختترین دیالوگی که داشتم چه بود و سختترین سکانسی که بازی کردم کدام بود؟ میگویم سکانسی که شمر بعد از فرار از شهر در خرابهها اتراق کرده بود، برایم سختترین سکانس سریال بود؛ شمری که همیشه مرغ بریان میخورد و در دربار عمر سعد برای خودش برووبیایی داشت، حالا با خفت و خواری در خرابهها سرمیکرد و با ولع ماست میخورد، اما میگفت از کاری که با امامحسین(ع) کرده پشیمان نیست! در آن صحنه یکی از همراهان از شمر میپرسد اگر باز هم بگویند مقابل حسینبنعلی(ع) بایست، اطاعت میکنی؟ که شمر میگوید اگر صدبار دیگر هم به دنیا بیایم، اگر صدبار دیگر هم این دستور را بدهند، من صدبار دیگر مقابل حسین(ع) میایستم! واقعا گفتن این دیالوگ برایم خیلی سخت بود. آنقدر سخت که هر بار میخواستم آن را بگویم بغض میکردم و کار کات میخورد. درنهایت یک فرصت کوتاه گرفتم، کمی با خودم خلوت کردم و بعد با کمک گرفتن از خود امامحسین(ع) آن سکانس را بازی کردم.
واقعا چه انگیزهای باعث شد برای بازی در یک نقش این همه سختی را تحمل کنید؟! نشان دادن مظلومیت امامحسین(ع) و یارانش؟
بله دقیقا. همانطور که قبلا گفتم واقعا دلم نمیخواست این نقش را بازی کنم اما وقتی تصمیمام را گرفتم، بهخودم گفتم برای این نقش سنگتمام میگذارم و سعی میکنم شقاوت و رذالت شمر را بهطور کامل در بازیام نشان بدهم. امیدار بودم با این کار بتوانم گوشهای از بزرگترین واقعه ظالمانه تاریخ را به مردم نشان بدهم و به همه از مظلومیت امامحسین(ع) و یارانش بگویم.
بهنظرم خیلی در این راه موفق بودید. فعالان عرصه نمایش و حتی منتقدان هم از نقش شمر بهعنوان یکی از ماندگارترین نقشهایتان نام میبرند. چقدر برای ایفای این نقش از خودتان راضی هستید؟
خب همین که شکر خدا توانستم برای مخاطبان سریال باورپذیر باشم، از خودم راضی هستم. تا مدتها هر جا که میرفتم همه میگفتند شمر آمد! اگرچه حس خوبی نبود، اما وقتی میدیدم نقش اینقدر باورپذیر بوده که مردم من را بهعنوان شمر پذیرفتهاند خوشحال بودم. در این میان دوستانم هم تماس میگرفتند و از کارم تعریف میکردند که خیلی باعث خوشحالیام میشد؛ البته نه با ادبیات عادی؛ مثلا میگفتند ای شمر ملعون! چقدر خوب بازی کردی! اما بدون شک تأیید آقای میرباقری برایم خیلی مهم بود. روز اول که سر صحنه فیلمبرداری رفتم، واقعا نمیدانستم میتوانم از پس نقش بربیایم یا نه. بعد از پایان فیلمبرداری آقای میرباقری فقط گفت خسته نباشید! خیلی دلم میخواست بدانم از نگاه کارگردان کار چقدر به شخصیت شمر نزدیک شدهام که آقای میرباقری گفت: اگر ذرهای ایراد هم در کار باشد، من از آن نمیگذرم و تا زمانی که همهچیز خوب نباشد، خسته نباشید نمیگویم. برای همین وقتی گفتم خسته نباشید و پایان کار را اعلام کردم، یعنی خیلی خوب بودهای.
با این تجربه خوبی که از یک نقش منفی یا بهتر بگویم منفور داشتید، اگر باز هم پیشنهاد چنین نقشهایی شود، میپذیرید؟
آن زمان که آقای میرباقری نقش را پیشنهاد داد، با اکراه قبول کردم. اما حالا با علم امروزم و اینکه میدانم کارهای اینچنینی چقدر در شناخت بیشتر مردم از واقعه کربلا اثرگذار است، به جز نقش شمر هر نقش دیگری را که در این حوزه پیشنهاد شود میپذیرم.
چرا دیگر شمر را بازی نمیکنید؟
خب یکبار آن را بازی کردهام و به زعم مردم، دوستان و همکارانی که همیشه به من لطف دارند، خوب هم شده. برای همین دیگر نمیخواهم با یک نقش تکراری، ذهنیت کار خوب قبلی را هم در ذهن مخاطبان خراب کنم.
اگر قرار نبود شمر مختارنامه باشید، دلتان میخواست به جای کدام نقش بازی میکردید؟
راستش را بگویم؟! من دوست داشتم همه نقشها را خودم بازی کنم! چون واقعا روی همه کاراکترها کار شده بود و همه نقشها خوب بود اما یک نقش را واقعا دوست داشتم و فکر هم میکنم که اگر آن را بازی میکردم خیلی خوب از کار درمیآمد. اما چون یکی از دوستانم آن را بازی کرده و خوب هم ایفای نقش کرده، نمیگویم چه نقشی است!
6سال شمر بودم
«مختارنامه» یک کار متفاوت درباره قیام عاشوراست که به داستان مختار ثقفی و خونخواهی حسین بنعلی و شهدای کربلا میپردازد. این سریال تاریخی پرمخاطب که به کارگردانی داوود میرباقری ساخته شده، برای نخستین بار از مهرماه سال 1389و در قالب 40قسمت 60دقیقهای از شبکه اول سیما روی آنتن رفت اما سالهای بعد هم، بهویژه در ماه محرم در شبکههای مختلف تلویزیونی بازپخش شد. وقتی از محمد فیلی میخواهیم بیشتر درباره جزئیات مختارنامه و مدت زمان ساخت آن برایمان صحبت کند، میگوید: «ساخت یک کار تاریخی آن هم در این کیفیت که فقط حدود 100سکانس جنگی دارد، قطعا کار سخت و زمانبری است و از همان ابتدا هم میشد حدس زد که کار تولید آن مدت زیادی طول بکشد. مختارنامه که رسما در مردادماه سال 1382کلید خورد، اما ضبط آن به فروردین 1383رسید، در بخشهای مختلف ایران ازجمله تهران، قزوین، تاکستان، ورامین، آبادان، شوشتر، شهریار، آران و بیدگل، اسلامشهر، کویر سفیدشهر و شاهرود فیلمبرداری شد و درنهایت کار ضبط آن در خردادماه سال 1388به پایان رسید». بازیگر نقش شمربن ذیالجوشن ادامه میدهد: «درواقع من بهعنوان بازیگر این مجموعه تلویزیونی 6سالی درگیر نقش شمر بودم و در این مدت از تجربه کار با کارگردان کاربلدی به نام داوود میرباقری لذت بردم؛ ضمن اینکه وقتی استقبال مردم از این سریال و لطف آنها نسبت بهخودم و نقشم را دیدم، از اینکه اجازه ندادم تردیدهایم این نقش را پس بزنند بسیار راضی هستم و خوشحالم که توانستهام سهمی در نشان دادن گوشهای از وقایع بزرگترین ظلم بشری داشته باشم».