گفتگو با دختری که می خواست هم خانه مردان غریبه شود / 2 پسر جوان با او همدست بودند

مردان تنها که برای پیدا کردن هم‌خانه در سایت دیوار آگهی می‌دادند، نمی‌دانستند با وارد شدن دختری جوان به خانه‌شان در دام سارقان گرفتار خواهند شد.این دختر جوان که دو پسر جوان همدستش هستند در گفتگویی جزئیات بیشتر از سرقت های عجیب و غریب شان را بازگو کرد.
تاریخ: 04 شهریور 1398
شناسه: 14961

حادثه 24 - مردان تنها که برای پیدا کردن هم‌خانه در سایت دیوار آگهی می‌دادند، نمی‌دانستند با وارد شدن دختری جوان به خانه‌شان در دام سارقان گرفتار خواهند شد.این دختر جوان که دو پسر جوان همدستش هستند در گفتگویی جزئیات بیشتر از سرقت های عجیب و غریب شان را بازگو کرد.

خودت را معرفی کن؟

فریبا هستم ۲۵ ساله.

سابقه داری؟

نه.

چطور وارد این باند شدی؟

چند ماه قبل از تشکیل باند با خشایار در مهمانی شبانه‌ای آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و من هم عاشق او شدم. پس از این ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه خشایار و دوستش رامین پیشنهاد دادند به این شیوه دست به سرقت بزنیم.

چرا قبول کردی؟

واقعیتش بیشتر به خاطر هیجانش بود و بعد هم قرار بود با پولی که بدست می‌آوریم خوشگذرانی کنیم و به مسافرت‌های خارجی برویم البته در این مدت فقط چند باری برای خوشگذرانی به شمال کشور رفتیم.

از چه زمانی دست به سرقت زدید؟

از شش‌ماه قبل.

در این مدت از چند نفر سرقت کردید؟

هشت‌نفر.

چه شد که این شیوه را برای سرقت انتخاب کردید؟

این شیوه را خشایار به فکرش رسید و گفت افراد زیادی هستند که دنبال هم اتاقی هستند. او گفت مردان زیادی هستند که دوست دارند هم اتاق زن داشته باشند که قرار شد به بهانه هم اتاقی به خانه آن‌ها بروم و پس از بی‌هوشی اموالشان را سرقت کنم.

یعنی این افراد برای هم اتاقی زن آگهی داده بودند؟

نه، اما وقتی با آن‌ها حرف می‌زدم و می‌گفتم دختر تنهایی هستم که دوست دارم با آن‌ها هم اتاق شوم قبول می‌کردند. یکی، دو نفر را هم به بهانه اینکه برای برادرم دنبال هم اتاقی می‌گردم وارد خانه‌شان شدم و نقشه‌ام را اجرا کردم.

توضیح بده؟

ما معمولاً از سایت دیوار طعمه‌های‌مان را انتخاب می‌کردیم و بعد من با آن‌ها قرار می‌گذاشتم و وقتی وارد خانه آن‌ها می‌شدم در فرصت مناسب چایی یا آبمیوه‌ای که برای من آورده بودند مسموم می‌کردم که با خوردن آن بی‌هوش می‌شدند و بعد در را باز می‌کردم و همدستانم وارد خانه می‌شدند و دست به سرقت می‌زدیم.

احتمال ندادید که این شیوه باعث مرگ آن‌ها شود؟

ما اولین بار خودمان تست کردیم.

چطوری؟

ما تعداد قرصی که برای بی‌هوشی استفاده می‌کردیم برای اولین بار داخل چایی ریختیم و خشایار خورد که پس از چند ساعت بی‌هوشی به هوش آمد و مطمئن شدیم خطری ندارد.

فکر نمی‌کردید شناسایی و دستگیر شوید؟

نه، چون همه ما اول گریم می‌کردیم. حتی در چند مورد خشایار و رامین خودشان را گریم زنانه کردند و به عنوان دختر با طعمه حرف زدند و وارد خانه آن‌ها شدند. من هم همیشه گریم می‌کردم تا شناسایی نشوم و قبل از آن هم محل را بررسی می‌کردیم تا دوربین مداربسته نداشته باشد، اما در آخرین مورد متوجه دوربین‌های مداربسته نشدیم.

در همین رابطه