پسر جوان که در جریان درگیری در پارک بی سیم جوان دیگری را به قتل رسانده و به ترکیه فرار کرده بود وقتی در آنجا دستگیر شد و نتوانست شرایط سخت زندان ترکیه را تحمل کند به ایران برگشت و خودش را تسلیم کرد.
روز ۳۱مرداد سال۹۵، مأموران پلیس از قتل راننده پژو ۲۰۶ در پارک بیسیم باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد محمود ۳۰ساله در جریان درگیری با سهسرنشین یک دستگاه موتور سیکلت کشته شده است و سرنشینان نیز بعد از قتل متواری شدهاند. با انتقال جسد به پزشکی قانونی و ثبت اطلاعاتی که شاهدان حادثه در اختیار مأموران قرار داده بودند، دو راکب موتور سیکلت به نامهای محمد و کیوان بازداشت شدند. دو متهم با اقرار به درگیری گفتند که دوست فراریشان به نام سپهر عامل قتل بوده است.
دو متهم روانه زندان شدند و تحقیقات برای دستگیری سپهر در جریان بود که مشخص شد وی بعد از قتل به طور قاچاقی به کشور ترکیه گریخته است. تلاش برای ردیابی و دستگیری متهم ادامه داشت تا اینکه وی اردیبهشتسال۹۶ هنگام بازگشت به ایران خود را تسلیم پلیس کرد. متهم مورد بازجویی قرار گرفت و با اعتراف به قتل در شرح ماجرا گفت: «با دوستانم در پارک مشروب خوردیم و در حالیکه روی موتور نشسته بودیم مقتول و دو نفر از دوستانش با پژو۲۰۶ مقابل ما ایستادند و با هم چشم در چشم شدیم. آنها فحاشی کردند و از همانجا درگیری شروع شد. وقتی درگیری بالا گرفت محمود از داخل ماشین قمه را درآورد و آن را پرتاب کرد. لبه قمه به صورتم خورد و زخمی شدم. یکی از دوستانم نیز برای دفاع با چاقو به دست کیوان ضربه زد. همان موقع با چاقویی که در جیبم بود به سمت ماشین مقتول پرتاب کردم که شیشه شکست و نوک چاقو هم پرید، اما چاقو به کسی نخورد.»
متهم در ادامه گفت: «دقایقی از درگیری که گذشت مقتول و دوستانش از ما دور شدند، اما دوباره برگشتند و با ماشین به پای محمد زدند و پای او را شکستند. ما هم فرار کردیم و هنگام فرار سهراب با برادرم تماس گرفت و از او خواست محمد را به بیمارستان برساند. بعد از آن بود که فهمیدیم محمود بر اثر شدت خونریزی فوت کرده است.»
متهم در خصوص فرارش از ایران گفت: «همراه یکی از دوستانم قاچاقی از ایران به ترکیه رفتیم. سپس با پرداخت ۴۰میلیون تومان قرار شد با پاسپورت جعلی به کشور یونان برویم، اما بلافاصله پلیس یونان متوجه شد و ما را به ترکیه بازگرداند. در زندان ترکیه خیلی شرایط سختی داشتم به همین دلیل تصمیم گرفتم به نگهبان زندان پول بدهم و فرار کنم. این شد که تصمیم گرفتم به ایران برگردم و خودم را معرفی کنم.»
با ثبت این توضیحات پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در اولین جلسه محاکمه، متهم بعد از درخواست قصاص از سوی اولیایدم در آخرین دفاعش گفت: «قبول دارم چند سابقه درگیری داشتم، اما کسی را زخمی نکردم. روز حادثه هم نمیدانم چاقوی چه کسی به سینه مقتول برخورد کرده است.»
در ادامه برادر متهم در حالیکه به اتهام قتل یکی از دوستانش در زندان بود، گفت: «بعد از فرار برادرم در خانه یکی از دوستانم بودم که بعد از شرب خمر دوستم به شوخی برایم چاقو کشید. در حالیکه در حالت عادی نبودم به او ضربه زدم که باعث مرگش شد به همین خاطر در زندان هستم.» وی با انکار اتهام شرکت در نزاع دسته جمعی منجر به فوت گفت: «روز حادثه فقط به دوست برادرم کمک کردم و او را تا بیمارستان رساندم و در درگیری حضور نداشتم.» در آخر سایر شرکتکنندگان در نزاع نیز از خودشان دفاع کردند. در پایان هیئت قضایی سپهر را به قصاص و سهسال زندان و ۸۰ضربه شلاق محکوم کرد. برادر متهم و سایر شرکتکنندگان در نزاع نیز به حبس و شلاق محکوم شدند. این حکم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و در شعبه ۴ دیوان نیز مهر تأیید خورد.