نقشه آتوسا و رامین برای سرقت از خانه مرد جواهرفروش

همه چیز از روزی شروع شد که دختری 16 ساله به نام آتوسا در فضای مجازی با پسری به نام رامین آشنا شد. این پسر 22 ساله وقتی متوجه شد که شوهرخاله آتوسا، طلافروش است ، پیشنهاد سرقت داد اما آتوسا فکرش را نمی کرد که رامین قصد فریب و قال گذاشتن او را دارد. اما ماجرای این پرونده چه بود و چطور آتوسا و رامین لو رفتند؟
خبرنگار
تاریخ: 24 شهریور 1404
شناسه: 131341

حادثه 24 - همه چیز از روزی شروع شد که دختری 16 ساله به نام آتوسا در فضای مجازی با پسری به نام رامین آشنا شد. این پسر 22 ساله وقتی متوجه شد که شوهرخاله آتوسا، طلافروش است ، پیشنهاد سرقت داد اما آتوسا فکرش را نمی کرد که رامین قصد فریب و قال گذاشتن او را دارد. اما ماجرای این پرونده چه بود و چطور آتوسا و رامین لو رفتند؟

چندی قبل گزارش دستبرد به آپارتمانی در برج اعیانی واقع در شمال پایتخت به پلیس اعلام شد. مالباخته مرد طلافروشی بود که بخشی از طلا وجواهرات مغازه اش را در گاوصندوق خانه ، نگهداری می کرد. سارقان که به نظر می رسید رمز گاوصندوق را داشتند، محتویات داخل آن را به سرقت برده بودند. ارزش اموال مسروقه بیش از 4 میلیارد تومان بود که از همان زمان تحقیقات برای شناسایی و دستگیری سارقان آغاز شد.
تماس رازگشا
درحالیکه تحقیقات برای شناسایی سارقان این پرونده ادامه داشت، زنی با پلیس تماس گرفت و گفت دخترخوانده اش به خانه خواهرش دستبرد زده و همه طلا وجواهرات شوهرخواهرش که طلافروش است، را به سرقت برده است. او به صورت اتفاقی مکالمات دختر خوانده اش را شنیده بود که از ماجرای سرقت صحبت می کرد. پس از این تماس، دختر نوجوان که 16 ساله بود دستگیر شد. او اگرچه در بازجویی های اولیه خودش را بیگناه می دانست اما شواهد را که علیه خود دید لب به اعتراف گشود و اسرار سرقت از خانه مرد طلافروش را فاش کرد.
فریب خوردم
دختر نوجوان به نام آتوسا در بازجویی ها گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با پسری به نام رامین آشنا شدم. او شرایط مالی خوبی نداشت اما پیشنهاد ازدواج داد.وقتی با پدرم در میان گذاشتم با مخالفت او مواجه شدم. مادرم سالها قبل فوت شده و من با پدر و نامادری ام زندگی می کنم. از سوی دیگر عاشق رامین شده بودم و دلم می خواست با او ازدواج کنم.رامین وقتی متوجه شد که شوهرخواهر نامادری ام،‌طلافروش است، پیشنهاد سرقت از خانه خاله و شوهرخاله ناتنی ام را داد. ابتدا قبول نکردم اما بعد به خاطر ازدواج با رامین قبول کردم.

وی ادامه داد: برای اجرای نقشه سرقت،‌کلید خانه خاله ناتنی ام را سرقت کرده و رمز گاوصندوق را هم از روی گوشی موبایلش برداشتم. سپس شبی که می دانستم‌،‌خانه نیستند، به همراه رامین وارد آنجا شدیم و نقشه سرقت را عملی کردیم اما رامین بعد از سرقت مرا قال گذاشت. او گفته بود که می خواهد با پول سرقتی خانه ای اجاره کند تا با هم ازدواج کنیم اما دیگر جواب زنگ ها و پیام هایم را نمی داد. روز حادثه به او ویس دادم و تهدیدش کردم که او را لو می دم اما حواسم نبود که نامادری ام فالگوش ایستاده و حرفهای مرا خواهد شنید.
با اعتراف این دختر نوجوان، ماموران موفق شدند رامین همدست وی را دستگیر کنند. بخشی از طلاها در مخفیگاه رامین کشف شده و تحقیقات در این پرونده همچنان ادامه دارد.

در همین رابطه