حادثه24- مرد ٦٠ ساله در درگیری با همسردومش او را به قتل رساند و تصمیم گرفت به زندگی خودش پایان دهد اما ترس از مرگ باعث شد تا در واپسین لحظات پشیمان شود و با اورژانس تماس بگیرد. شامگاه ٢٨فروردینماه مردی با ١١٥ تماس گرفت و درحالیکه به سختی میتوانست صحبت کند به اپراتور اورژانس گفت: «همسرم فوت شده و من بهشدت زخمی شدهام.»
پس از تماس عجیب این مرد، آمبولانس اورژانس راهی محل حادثه در خانهای حوالی میدان امام حسین شد. در خانه باز بود و در نزدیکی ورودی در، مردی خونآلود و نیمهجان روی زمین افتاده بود. کمی آنطرفتر، زنی غرق در خون روی زمین افتاده بود که بررسیها نشان میداد با ضربات چاقو از پای در آمده است. در این شرایط ماجرا به پلیس و قاضی جنایی پایتخت گزارش شد.
کمی بعد و با حضور تیم تحقیق در محل، بررسیها آغاز شد. مقتول متولد سال٥٣ بود که آثار ضرب و جرح و ضربات چاقو روی بدنش و همچنین بههمریختگی خانه و وسایل، از درگیری او و قاتل حکایت داشت. از سوی دیگر معلوم شد که عامل این جنایت کسی جز همسر مقتول نیست که پس از قتل، اقدام بهخودزنی کرده و بعد با اورژانس تماس گرفته و درخواست کمک کرده است. تیم جنایی در ادامه به تحقیق از همسایهها پرداخت و دریافت که این زن و شوهر مدام با هم دعوا و درگیری داشتند و همسایهها بارها صدای جروبحث این زوج را شنیده بودند. به این ترتیب مأموران منتظر ماندند که عامل جنایت از بیمارستان مرخص شود و مرد ٦٠ ساله پس از بهبودی به قتل همسرش اقرار کرد. او گفت که سالهاست با همسرش دچار اختلاف شده تا اینکه روز حادثه در درگیری با چاقو به او ضرباتی زده است. متهم پس از اقرار به جنایت با قرار قانونی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
سوءظن
مرد همسرکش بازنشسته یکی از ادارههای دولتی است. او سال91 از همسر اولش بهدلیل اختلافات شدیدی که داشتند جدا شد و یک سال بعد با همسر دومش(مقتول) در شمال کشور آشنا شد و با او ازدواج کرد اما پایان زندگی آنها تلخ بود و به جنایت ختم شد.
انگیزهات از جنایت چه بود؟
از رفتارهای عجیب و غریب همسرم خسته شده بودم. گاهی فکر میکنم با من لجبازی میکرد و عمدا کارهایی انجام میداد که مرا دچار سوءظن کند. او همیشه با من ناسازگار بود و هنوزم که فوت شده دلیلش را نمیدانم.
با او چطور ازدواج کردی؟
یک سال بعد از طلاق از همسر اولم با او ازدواج کردم. راستش من یک رفیقی داشتم که اهل شمال کشور بود. هرازگاهی به دیدن او میرفتم. معصومه(مقتول) یکی از آشناهای همین دوستم بود که در شهرستان در داروخانه کار میکرد. من هم گاهی به داروخانه میرفتم و از او دارو میخریدم. همین باعث آشنایی ما شد و من که پس از جدایی از همسر اولم بهدلیل اینکه اداره زندگی و بچهها برایم سخت شده بود، به معصومه پیشنهاد ازدواج دادم و او هم قبول کرد.
چرا از همسر اولت جدا شدی؟
پس از گذشت 30سال زندگی مشترک طلاقش دادم. از رفتارهایش خسته شده بودم. مدام باهم درگیری داشتیم. زندگیمان پر از تنش و دعوا بود.
دلیل اختلاف با همسر دومت فقط سوءظنی بود که به او داشتی؟
چندماه اول زندگیمان خوب بود. بعد از ازدواج معصومه کارش را رها کرد و با من به تهران آمد. اما نخستین دعوای ما چندماه بعد از ازدواج و بهخاطر بچههایمان بود. من یک پسر و 3دختر از همسر اولم دارم. 2تا از دخترهایم ازدواج کردهاند اما یکی از آنها به همراه پسرم در خانه بودند. معصومه با بچههایم سازگار نبود و اختلافات آنها آنقدر ادامه پیدا کرد تا اینکه بچههایم مجبور به ترک خانه شدند و برای خودشان خانهای جداگانه گرفتند. با رفتن بچهها اوضاع ما بهتر که نشد بدتر هم شد. مدام باهم درگیری داشتیم تا اینکه 5، 6ماه بعد از ازدواجمان معصومه مهریهاش را به اجرا گذاشت و خانه را ترک کرد.
مهریهاش چقدر بود؟
180سکه طلا و 2دانگ از خانهای که در آن ساکن بودم را سر عقد به نامش زدم. وقتی معصومه قهر کرد و به شمال رفت، بهدنبالش رفتم و با خواهش و التماس از او خواستم به زندگی برگردد. او برگشت اما باز هم زندگی ما پر از تنش ودرگیری بود.
چرا طلاقش ندادی؟
اختلافات ما به دادگاه خانواده هم کشیده شد. چون من به رفتارهای همسرم مشکوک بودم و حتی دوربین هم در خانه نصب کردم اما مدرکی بهدست نیاوردم. پرونده ما چند سالی در دادگاه در جریان بود تا اینکه این اواخر دادگاه رأی به صلح و سازش داد.
از روز جنایت بگو چه شد که جان همسردومت را گرفتی؟
مثل همیشه باهم درگیر شدیم. در یک لحظه عصبانیت چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به او ضرباتی زدم. همهچیز در یک لحظه رخ داد. ترسیده بودم و از وحشت زندان و قصاص شدن تصمیم بهخودکشی گرفتم.
اما به اورژانس زنگ زدی؟
راستش من انسان ترسویی هستم. وقتی رگ دستم را زدم و نیمه بیهوش بودم ناگهان حس کردم که فاصلهای تا مرگ ندارم. خیلی ترسیدم و به اورژانس زنگ زدم.