مرد جوان که به اتهام قتل همسر دوستش زندانی شده است در نخستین جلسه دادگاه منکر قتل شد و خود را بیگناه دانست.
آخرین روزهای اسفند سال 95 قتل زنی افغانستانی در خانهاش به پلیس گزارش شد. بررسیهای پلیسی نشان میداد ریحانه از سوی مردی آشنا کشته شده و طلاهایش نیز بهسرقت رفته است. در نخستین گام مشخص شد این میهمان آشنا فقط طلاها را از خانه این زن دزدیده و بقیه وسایل دست نخورده مانده بود.
پلیس ابتدا شوهر ریحانه را تحت بازجویی قرار داد او گفت: من و همسرم رابطه خوبی با هم نداشتیم اما من او را نکشتم روز حادثه من سرکار بودم و کارگرانی که سر ساختمان بودند میتوانند تأیید کنند که من کجا بودم. این مرد در ادامه گفت: 8 النگو و یک انگشتر از همسرم به سرقت بردهاند و من خودم طلاها را برای او خریده بودم. البته همسرم هم کارگر بود اگر او با کسی اختلافی داشته من این موضوع را نمیدانم.
تحقیقات گسترده مأموران نشان داد که ریحانه از مدتی قبل با مردی بیگانه بهنام سعید رابطه داشتهاست. همچنین مشخص شد که سعید مردی ایرانی و از همکاران شوهر ریحانه بوده است.
وقتی مأموران به سراغ سعید رفتند وی را بازداشت کرده و با بررسی تلفن همراه وی دریافتند پیامکهای زیادی بین مقتول و او در شبکههای مجازی رد و بدل شدهاست. بعد از بازداشت سعید او همه چیز را انکار کرد و گفت: من هیچ نقشی در قتل زن جوان نداشتم.
اما 6 ماه بعد سعید به قتل اعتراف کرد و گفت: من عاشق ریحانه شدم. شوهرش رفتار بدی با او داشت و زن بیچاره احساس تنهایی میکرد. همین موضوع ما را به هم نزدیک کرد و بیشتر ارتباط ما در تلگرام بود تا اینکه روز حادثه به خانه ریحانه رفتم میدانستم شوهرش شیفت است وقتی وارد خانه ریحانه شدم با هم سرموضوعی جرو بحث کردیم و من عصبانی شدم و او را به قتل رساندم و بعد هم طلاهایش را دزدیدم تا پلیس را گمراه کرده و انگیزه قتل را سرقت نشان دهم. با توجه به این اعترافات متهم صحنه قتل را هم بازسازی کرد.
بعد از اینکه متهم با قرار بازداشت تا زمان محاکمه به زندان منتقل شد نامهای به بازپرس پرونده نوشت و ادعا کرد هرچه گفتهاست دروغ بوده و او قاتل نیست. متهم گفت: من مدتها در بازداشت بودم و آنقدر به لحاظ روانی بهم ریخته بودم و حالم بد شد که نتوانستم خودم را کنترل کنم و اعتراف کردم. من اگر مرتکب قتل شدهبودم همان موقع اعتراف میکردم نه 6 ماه بعد از قتل. بعد از گفتههای متهم بازپرس یکبار دیگر متهم را تحت بازجویی قرار داد. اما وی نتوانست پاسخی قانعکننده به این سؤال قاضی بدهد که طلاهای مقتول چگونه در اختیار وی بوده و آنها را فروخته است. به این ترتیب کیفرخواست قتل عمدی برای او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسهای که روز گذشته در شعبه 10 دادگاه کیفری تهران برگزار شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست صادره علیه متهم را خواند و در ادامه اولیایدم درخواست دیه کردند آنها گفتند که در دادسرا هم شکایت کرده و از ابتدا گفته بودند که دیه میخواهند و خواهان قصاص نیستند. شوهر مقتول نیز گفت: ما دیه میخواهیم چون زنم به من هم خیانت کرده بود اما او حالا مرده و من نمیتوانم چیزی را ثابت یا شکایت کنم.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت او قبول کرد که با مقتول ارتباط داشتهاست و گفت:من ریحانه را نکشتم و هرچه در دادسرا گفتم اشتباه بوده است چون بعد از بازداشت ترسیدم و اعتراف کردم که او را کشتهام.
خودش طلاها را به من داد که بفروشم و قتل او به من ربطی ندارد.
بعد از دفاعیات متهم و وکیل مدافعش قضات شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برای تصمیمگیری وارد شور شدند.