همزمان با درخواست خواهران مرد ثروتمندی که 6 سال قبل با توطئه همسر و باجناقش به قتل رسیده بود بازپرس پرونده برای روشن شدن ابهامات این پرونده دستور نبش قبر مقتول را صادر کرد .
21 اردیبهشت سال 91 زن جوانی در تماس با پلیس از قتل همسرش خبر داد. زن جوان مدعی بود به همراه دو فرزندش به میهمانی رفته و هنگام بازگشت به خانه با جسد همسرش مواجه شده است.تماس زن جوان، تیم تحقیق را به محل جنایت کشاند. دربررسیهای صورت گرفته مشخص شد که پدر خانواده با شلیک گلوله به قتل رسیده است. جسد به دستور بازپرس جنایی به پزشکی قانونی منتقل شد. در بازرسی از محل به نظر میرسید که عامل این جنایت یک میهمان آشنا بوده است چرا که درهای ورودی سالم بودند و مقتول در خواب کشته شده بود.
6 سال بعد
در حالی که 6 سال از قتل مرد ثروتمند گذشته و راز این جنایت همچنان سر به مهر مانده بود کارآگاهان جنایی سرانجام ردپای مرد جوانی را شناسایی کردند.
وی بلافاصله بازداشت اما در تحقیقات منکر قتل شد. او گفت: من از دوستان باجناق هوشنگ - مقتول- هستم. چند وقت قبل باجناق هوشنگ بهنام خشایار در حالت مستی برایم تعریف کرد که با همدستی همسر مقتول، او را به قتل رسانده است.با سرنخی که مرد جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد، همسر مقتول بهنام فرانک و خشایار بازداشت شدند. فرانک در تحقیقات به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: هوشنگ قبل از من با زنی ازدواج کرده بود اما به خاطر اینکه از همسر اولش صاحب فرزند نمیشد از او جدا شد. بعد از آن به اصرار خانوادهام با هوشنگ که 20 سال از من بزرگتر بود ازدواج کردم. همسرم مشکل اخلاقی داشت و با من بدررفتاری میکرد. در نهایت تصمیم به قتل او گرفتم. موضوع را که با خواهر و شوهر خواهرم در میان گذاشتم، راضی به همکاری شدند. روز حادثه تعدادی قرص خواب آور داخل آبمیوه ریختم و به شوهرم دادم. بعد از اینکه همسرم بیهوش شد طبق نقشه من و بچه هایم از خانه خارج شدیم. در ورودی را باز گذاشتم و شوهر خواهرم پس از رفتن ما وارد خانه شد و با شلیک گلوله او را به قتل رساند.
با اعتراف زن جوان، شوهر خواهر او نیز به قتل اعتراف کرد. بهدنبال اعتراف متهمان این پرونده، دو فرزند مقتول که تنها اولیای دم پرونده محسوب میشدند به دادسرای امور جنایی تهران رفته و از مادرشان که در این پرونده اتهام معاونت در قتل داشت و از شوهر خالهشان به اتهام مشارکت در قتل عمدی پدرشان اعلام گذشت کردند و آنها را بخشیدند.
شکایت خواهران مقتول
در حالی که دختر و پسر مقتول از خون پدرشان گذشت کرده بودند، خواهران مقتول به دادسرای جنایی پایتخت رفته و ادعایی را مطرح کردند که مسیر تحقیقات را تغییر داد.
یکی از آنها گفت: برادرم اصلاً بچه دار نمیشد. سالها تحت درمان قرار داشت اما بیفایده بود. به خاطر همین مسأله هم از همسر اولش جدا شد. مدتی بعد از عروسی اش با فرانک، آنها دو تا بچه به ما نشان دادند و گفتند که اینها فرزندانشان هستند. درصورتی که طبق مدارک پزشکی برادرم بچه دار نمیشد ولی چون نمیخواستیم در زندگیشان دخالت کنیم حرفی نزدیم.
بدین ترتیب با توجه به اظهارات خواهران مقتول چنانچه ادعای آنها درست باشد اعلام رضایت فرزندان مقتول در پرونده بیاثر خواهد شد و خواهران مقتول به عنوان اولیای دم در پرونده شناسایی خواهند شد. این درحالی است که خواهران مقتول خواهان قصاص و مجازات همسر و با جناق برادرشان بودند.
درخواست نبش قبر
باتوجه به اظهارات خواهران مقتول، تنها راه برای افشای راز این موضوع نبش قبر و گرفتن دی انی ای مقتول و تطبیق آن با دختر و پسری است که مدعی بودند فرزندان مقتول هستند. بدین ترتیب با استفتاء از دفتر آیتالله مکارم شیرازی مبنی بر مجوز نبش قبر، چند روز قبل این اقدام انجام شد و آزمایش دی ان ای از جسد و فرزندانش گرفته شد تا راز هویت واقعی اولیای دم پرونده برملا شود. باتوجه به انجام آزمایشات، نظریه نهایی در این خصوص حدود 50 روز بعد مشخص خواهد شد.